وقتی از جاده مخصوص تهران ـ کرج عبور میکنی، تابلو آبیرنگ ایرانخودرو در دوردستها دیده میشود؛ مثل نگهبانی قدیمی از خاطرات صنعتی این کشور. نتیجه اصلی این است: آیا ایرانخودرو، با دههها تجربه، میتواند در رقابت جهانی باشد؟ یا به شرکتی نوستالژیک تبدیل خواهد شد که فقط خاطرهاش در ذهنها باقی میماند؟
تهران، یک خیابان شلوغ در تابستان ۱۳۸۴صدای بوقها قطع نمیشود. وسط شلوغی، یک پیکان سفید مدل ۷۴ در کنار خیابان دود میکند و رانندهاش با آچار به جان موتور افتاده. چند متر آنطرفتر، بنر بزرگی روی کارخانههای دیواری در کیلومتر ۱۴ جاده مخصوص تهران ـ کرج، اعلام میکند: پایان تولید پیکان؛ خداحافظی با یک نوستالژی.
برای خیلیها، پیکان فقط یک خودرو نبود؛ نشانههای از یک دوره، نماد ورود طبقه متوسط به عصر مدرن. اما حالا، وقتش رسیده بود که برود. در کارخانهای که روزی با آرزوی مونتاژ اتوبوس آلمانی راه افتاده بود، حرفی از طراحی پلتفرم ملی حالا و رقابت جهانی بود.
از روتس تا سمند؛ نقشه راهی که با انقلاب تغییر کرد
وقتی دو برادر کارآفرین به نامهای احمد و محمود خیامی در سال ۱۳۴۱ شرکت «ایرانناسیونال» را راه انداختند، شاید فکرش را هم نمیکردند روزی به بزرگترین خودروساز تبدیل میشوند. اما آنها در همان سالهای اول، قرارداد بزرگی با شرکت انگلیسی «روتس» بستند. محصول نهایی؟ پیکان . خودرویی که بهزودی، هم جادههای ایران را فتح کرد و هم دل مردم را.
اما مسیر همیشه صاف نبود. انقلاب ۱۳۵۷، جنگ هشتساله و تحریمهای اقتصادی، چرخ صنعت را کند کرد. با این حال، ایران خودرو بازنیستاد. بازطراحی، مهندسی معکوس و اتکا به تولید داخلی، بخشی از نسخه بقا بود.
دهه ۷۰ شمسی، با یک اتفاق مهم همراه شد: ورود پژو ۴۰۵ به خطوط تولید ایرانخودرو
ورود پژو ۴۰۵ به خط تولید ایرانخودرو در دهه ۷۰، نقطه عطفی بود که مسیر خودروسازی کشور را تغییر داد. پژو ۴۰۵ که از سال ۱۳۷۲ وارد بازار شد، بهسرعت به یکی از پرفروشترین مدلهای ایران تبدیل شد. در دهه ۷۰، تولید سالانه این مدل به حدود ۱۵۰ هزار دستگاه رسید و در دهه ۸۰، این رقم به بیش از ۲۰۰ هزار دستگاه افزایش یافت. باوجود تحریمها و مشکلات اقتصادی در دهه ۹۰، ایرانخودرو همچنان به تولید پژو ۴۰۵ ادامه داد و حتی در سالهای اخیر، در کنار ظهور مدلهای جدید، سالانه حدود ۴۰ هزار دستگاه از آن را تولید میکرد. مجموع تولید پژو ۴۰۵ در این مدت به بیش از ۳ میلیون دستگاه رسید و همچنان بهعنوان یکی از نمادهای صنعت خودروسازی ایران شناخته میشود.
ساپکو و سمند؛ بازگشت به مسیر
همزمان با این تغییرات، ایرانخودرو توانست با راهاندازی ساپکو، به طراحی و ساخت قطعات داخلی بپردازد و در سال ۱۳۸۱ با معرفی سمند، اولین خودروی کاملاً ایرانی، قدم جدیدی در تاریخ خودروسازی ایران برداشت. سمند که تا امروز بیش از ۳ میلیون دستگاه از آن تولید و به فروش رسیده، همچنان یکی از پرچمداران صنعت خودرو در کشور است.خیلی زود، خودروساز ایرانی با تکیه بر شرکت تازه تأسیس ساپکو، مسیر طراحی و ساخت قطعات را خودش طی کرد. سال ۱۳۸۱، محصول رونمایی شد که خیلیها اسمش را بارها شنیدهاند: سمند داخل ایران شد. اولین خودرویی که تمامش داخل ایران طراحی شده بود. سمند تا امروز بیش از 3 میلیون دستگاه تولید و به فروش رسیده است.
وقتی پیکان رفت و دنا آمد
با خداحافظی پیکان در سال ۱۳۸۴، نه فقط یک خودرو که یک عصر تازه آغاز شد. ایران خودرو بهسرعت به طراحی مدلهای جدید رفت؛ از پژو ۲۰۶ صندوقدار گرفته تا رانا و بعدها دنا که در سال ۱۳۹۰ رونمایی شد. خودرویی با ظاهر مدرن، موتور ملی و ادعای طراحی صد درصد ایرانی.
مردم چه میخواستند، بازار چه داد؟
برای مشتری ایرانی، خودرو فقط یک ابزار جابهجایی نیست؛ ترکیبی از پرستیژ، کارایی و البته توان خرید بوده و هست. ایرانخودرو در دهه 1399، با تنوع محصولات سعی کرد هم طبقهی متوسط راضی کند، هم به توسعه بپردازد و بیش از ۴۰۰ هزار دستگاه خودرو فروخت. اما در برابر واردات خودروهای چینی، تحریمهای آمریکا و نوسانات نرخ ارز، همه چیز مطابق برنامه پیش نرفت و با مشکلات جدی در قطعات و خدمات پس از فروش مواجه شد.
الان کجای داستان ایستادهایم؟
در حالی که پلتفرمهای جدید مثل تارا و نسخههای ارتقاء یافته دنا پلاس و سورن پلاس در بازار هستند، ایرانخودرو همچنان در حال تلاش برای حفظ سهم خود از بازاری است که هم رقبای داخلی دارد، هم خارجی. با چشماندازهایی برای تولید خودروهای هیبریدی و برقی، شرکتی که به آینده فکر میکند. اما مسیر پیشرو، پر از پیچ و خم است؛ از زیرساختهای ناقص گرفتهشده تا انتظارات نسل جوان که کمتر از استاندارد جهانی نمیشود.
آینده ایران خودرو؛ از تاریخ یاد میگیرد یا تکرار میکند؟
وقتی از جاده مخصوص تهران ـ کرج عبور میکنی، تابلو آبیرنگ ایرانخودرو در دوردستها دیده میشود؛ مثل نگهبانی قدیمی از خاطرات صنعتی این کشور. نتیجه اصلی این است: آیا ایرانخودرو، با دههها تجربه، میتواند در رقابت جهانی باشد؟ یا به شرکتی نوستالژیک تبدیل خواهد شد که فقط خاطرهاش در ذهنها باقی میماند؟
اکرم برنجی