به گزارش ایرنا، شهید عبدالمجید قنبری یکم اردیبهشت ماه سال 46 در بندرعباس به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در 'بندرعباس و بهبهان' گذراند و دوره متوسطه را در رشته تجربی درس خواند و هم زمان به فراگیری قرآن و معارف اسلامی پرداخت.
وی با تاسیس حوزه علمیه در بندرعباس جزو اولین نفراتی بود که وارد حوزه شد تا علم را با عمل توام کند. مدتی برای ادامه تحصیل علوم دینی به مشهد مقدس و قم رفت.
شهید قنبری خون گرم و خودجوش بود، منتظر نمی ماند تا دیگران بگویند و او کاری انجام دهد. در فعالیت های فرهنگی و اجتماعی بسیار فعال بود اما روح بلندش در جبهه سیر می کرد.
این طلبه جوان سرانجام در سال 63 راهی جبهه شد و در واحد تخریب لشکر41 ثارالله به عنوان 'تخریبچی' مشغول مجاهدت بود.
وی در عملیات 'کربلای یک' براثر اصابت ترکش از ناحیه پا زخمی شد و بعد از آن 2 بار دیگر در جبهه مجروح شد اما از عزمش برای رفتن به جبهه کم نشد.
این شهید طلبه سرانجام 18 تیرماه سال 65 در منطقه عملیاتی 'مهران' در حین جمع آوری مین تمام بدنش در آتش سوخت و به فیض شهادت رسید.
شهید عبدالمجید قنبری ابتدای وصیت نامه اش را با این شعر: 'شوق دیدار حسین(ع) و کربلا دارم بسی/ گفت وگو با خامس آل عبا دارم بسی' آغاز کرده و در ادامه این وصیت نامه آورده است: من این کلمه را به عنوان آخرین نامه یا وصیت نامه خطاب به خانواده ام می نویسم، حسابم با خدای خود جداست.
وی در این وصیت نامه می افزاید: هم اکنون از آخرین جلسه عملیاتی که در آن 'برادر سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله' صحبت نمودند، خارج شدیم در این جلسه همه حرف ها از خدا بود، معنویت بود، عشق بود، خون بود، میهن بود.
این شهید طلبه در ادامه وصیت نامه اش نوشته است: بدانید و آگاه باشید ای اقوام و خویشان که حجت خدا بر همه ما تمام شد؛ خون این شهیدان یقه ما را در صحرای محشر می گیرد. ای آن هایی که همواره در فکر مال و منال دنیا هستید به خود آیید تا دیر نشده نه خدا دارید نه پیغمبر دارید نه امام دارید نه ولایت دارید نه نماز دارید نه روزه؛ همانا شما خائنان به دین خدا و خون شهدا هستید.
شهید قنبری در بخش دیگری از وصیت نامه اش آورده است: این همه با خدا لج نکنید، با اسلام لج نکنید، با امام لج نکنید با جنگ لج نکنید که اگر خدا با شما لج کرد دیگر همه تان کج می شوید و نه تنها کج بلکه نیست و نابود می شوید.
وی در بخش پایانی وصیت نامه اش آورده است: اما از امید بگویم؛ ... اگر یک قدم به سوی خدا بروید، صد قدم به سوی شما می آید و دست شما را می گیرد چه بهتر که زودتر به خود بیاییم و به درگاه خداوند بشتابیم. 'این نوشتن از ما، وصل کردن از شما' این را به عنوان وظیفه نوشتم و گرنه با این کارهای شما هیچ ضرر و زیانی به جانب اسلام و مسلمانان نمی رسد.
9887 /6048
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.