گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

آیت الله علیدوست: فرآیند کادرسازی امری ضروری است/ در نظام افراد شاخص و شناخته‌شده باید به موقعیت‌های بالاتر هدایت شوند

در نسل بعد از مراجع بزرگ، ما افرادی را در اختیار داریم که از بسیاری از کسانی که مرجعیت را به دست آورده‌اند، چیزی کم ندارند، بلکه در مواردی از آنان برتر نیز هستند. اما متأسفانه، اراده‌ای برای مطرح‌کردن این افراد وجود ندارد. گاهی برخی نهادها یا دستگاه‌ها تلاش می‌کنند که آن‌ها را به جایگاه شایسته‌ای برسانند، اما معمولاً موفقیتی حاصل نمی‌شود.

پایگاه خبری جماران: یک استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: در نظام باید افرادی که شاخص و شناخته‌شده هستند، به موقعیت‌های بالاتر هدایت شوند. ما در این زمینه نقشی نداریم، اما اگر خدای‌نکرده حادثه‌ای رخ دهد، کشور نباید دچار خلأ مدیریتی شود. این مملکت متعلق به امام‌زمان (عج) است و خود ایشان آن را اصلاح خواهند کرد، اما ما نیز باید حرکت و تلاش کنیم. فرآیند کادرسازی امری ضروری است.

 آیت الله ابوالقاسم علیدوست در گفت و گو با خبرنگار جماران، در پاسخ به سوالی درباره مهم‌ترین دغدغه‌های فرهنگی و چالش‌های اجتماعی که موجب فاصله‌گرفتن جوانان و یا عدم شناخت از بزرگان خویش شده است، اظهار کرد: یکی از مشکلاتی که می‌توان آن را هم فرهنگی و هم اجتماعی دانست، مسألۀ «حجاب معاصرت» است. این موضوع بارها و بارها مطرح شده، اما همچنان نیاز به تبیین دارد. منظور از «حجاب معاصرت» این است که انسان‌ها تا زمانی که در جامعه حضور دارند و زنده هستند، در نوعی حجاب به سر می‌برند؛ یعنی شناخته نمی‌شوند و کمتر کسی درباره آن‌ها سخن می‌گوید. اما به‌محض این‌که پیر شوند، به سنی برسند که دیگر از آن‌ها کاری ساخته نیست، یا از دنیا بروند، کم‌کم درباره‌شان سخن به میان می‌آید. جالب اینجاست که هرچقدر در دوران حیاتشان نسبت به آن‌ها کم‌توجهی و تفریط شده، پس از وفاتشان افراط و گاه غلو صورت می‌گیرد. 

 

وی با بیان اینکه صحیح نیست که از افراد خاصی نام ببرم، اما کمتر کسی را می‌توان یافت که در اجتماع ما زندگی کند و نمونه‌هایی از این پدیده را مشاهده نکرده باشد، افزود: متأسفانه برنامه‌ای برای معرفی نسل بعد توسط نسل قبل وجود ندارد. شاید بتوان این را نیز مصداقی از همان حجاب معاصرت دانست. در میان گذشتگان، عالمان و حکمایی داشتیم که سنت‌هایی مانند اجازۀ  روایت، اجازۀ  اجتهاد، تأیید اجتهاد و نامه‌های تأییدیه برای مسائل مختلف از جمله اخذ وجوهات و حل‌وفصل منازعات مردم را رعایت می‌کردند. این اجازه‌ها، یکی از راه‌های معرفی افراد ناشناخته به جامعه علمی و دینی بود. کافی بود عالمی که قصد بازگشت از نجف به وطنش را داشت، اجازه‌ای از بزرگانی چون صاحب جواهر یا شیخ انصاری دریافت کند. همین اجازه، جایگاه او را در میان مردم دگرگون می‌کرد و او را در نظر آن‌ها نمایندۀ  صاحب جواهر یا شیخ انصاری قرار می‌داد. این مسأله هم در بُعد مادی و هم در بُعد معنوی تأثیرگذار بود. حال، برخی ممکن بود از این موقعیت سوءاستفاده کنند، اما اکثراً از آن به‌عنوان ابزاری برای خدمت به دین بهره می‌بردند. 

علیدوست گفت: نمونۀ بارز این موضوع، اقدام صاحب جواهر در مورد شیخ انصاری است. می‌دانید که در زمان وفات صاحب جواهر، شیخ اعظم ۵۷ سال داشت. از نظر سن اجتهاد و مرجعیت، این سن جوانی محسوب می‌شود. البته مفهوم جوانی و پیری بسته به موقعیت فرد تغییر می‌کند؛ برای کسی که قرار است زعامت مسلمین را بر عهده بگیرد، ۵۷ سال سن جوانی است، اما در نظام اداری، این سن بازنشستگی محسوب می‌شود. شیخ اعظم از نظر علمی جایگاه ثابتی داشت، اما از نظر اجتماعی و اثباتی، در آن زمان او را تنها به نام «ملا مرتضی دزفولی» می‌شناختند؛ شخصی که نه نشانی از دنیا و ریاست داشت و نه جایگاهی در زعامت. لباس‌های او بسیار ساده بود، چهره‌اش به دلیل بیماری، نحیف و چشمانش دچار تراخم بود. زندگی او زاهدانه بود و خود نیز از شهرت و مسئولیت گریزان بود. هنگامی که صاحب جواهر در بستر مرگ بود، سراغ شیخ مرتضی را گرفت. در ابتدا، اطرافیان او را با فردی دیگر که از شهرت و جایگاه اجتماعی بیشتری برخوردار بود، اشتباه گرفتند، اما پس از مدتی متوجه شدند که مقصود او همان ملا مرتضی دزفولی است. پس از اطلاع‌رسانی، شیخ انصاری حاضر شد و بر بالین صاحب جواهر نشست. در آن لحظه، صاحب جواهر فرمود: «من شما را به این شیخ حواله می‌دهم.» برای درک اهمیت این جمله، باید موقعیت استثنایی صاحب جواهر را شناخت. جایگاه او، یک جایگاه جهانی و بی‌نظیر بود. اگر یک مرجع جزئی در حال وفات باشد و کسی را به جانشینی خود معرفی کند، ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد، اما سخن صاحب جواهر در مورد شیخ انصاری، وزن و اعتبار خاصی داشت. البته صاحب جواهر وصیتی نیز به شیخ اعظم کرد و از او خواست که در احکام فقهی، احتیاط را کاهش داده و رویکردی آسان‌تر داشته باشد، چراکه إن الشریعةَ السهلةَ سمحةٌ؛ اما در فقه شیخ انصاری، این رویکرد کمتر دیده می‌شود. با این حال، او ده سال زعامت حوزه را بر عهده گرفت. 

وی در خصوص اهمیت خدمات صاحب جواهر، تألیف ۴۳ جلد کتاب جواهر الکلام که اخیراً به ۴۴ جلد رسیده است؛ تربیت صدها شاگرد که در مناطق مختلف ایران و فراتر از آن تأثیرگذار شدند؛ و شناساندن شیخ انصاری و رساندن او از گمنامی به جایگاه زعامت را از مهم ترین خدمات وی برشمرد و یادآور شد: اگر امروز رسائل و مکاسب شیخ انصاری، کتاب القضا، کتاب صراط و کتاب قواعد او همچنان خوانده می‌شود، به این دلیل است که او شناخته شد؛ در غیر این صورت، چه‌بسا آثار او نیز مانند بسیاری دیگر در گمنامی باقی می‌ماند. این همان سیاستی است که گذشتگان داشتند؛ صاحب جواهر، هنگام وفات، شخصیتی مانند خود را پرورش داد و پس از خود بر جای گذاشت. اگر این حمایت نبود، شیخ انصاری شاید می‌توانست اندکی با تلاش خود بالا رود، اما اینکه ده سال زعامت کند، بدون چنین حمایتی ممکن نبود. 

این استاد حوزه علمیه قم گفت: امروز برخی، نه‌تنها راهی برای صعود دیگران هموار نمی‌کنند، بلکه گاه از نردبان ترقی دیگران را پایین می‌کشند، یا اگر خود به جایگاهی رسیدند، راه را بر دیگران می‌بندند. اما روش صاحب جواهر این نبود. او، برخلاف این رویکرد، با معرفی شیخ انصاری، مسیری برای استمرار زعامت علمی و دینی ایجاد کرد، و شیخ انصاری توانست ده سال بر حوزه‌ها، طلاب و مرجعیت شیعه سلطۀ  علمی و معنوی داشته باشد. البته بزرگی شیخ انصاری تنها به حمایت صاحب جواهر محدود نمی‌شد؛ زعامت و ریاست، ظرفیت‌های یک فرد را نیز تغییر می‌دهد. برخی، با به‌دست‌آوردن قدرت، درجا می‌زنند یا حتی سقوط می‌کنند، اما برخی دیگر، مانند شیخ انصاری، از این فرصت برای رشد و خدمت بهره می‌برند. 

وی یادآور شد: امروز ابزارهای لازم برای پیشرفت فراهم است، اما من این مسأله را به‌عنوان یک دغدغه می‌بینم. نمی‌دانم که آیا این را بگویم یا نه اما درهرحال، مثال‌های سیاسی متعددی وجود دارد. برای نمونه، در نظام باید افرادی که شاخص و شناخته‌شده هستند، به موقعیت‌های بالاتر هدایت شوند. ما در این زمینه نقشی نداریم، اما اگر خدای‌نکرده حادثه‌ای رخ دهد، کشور نباید دچار خلأ مدیریتی شود. این مملکت متعلق به امام‌زمان (عج) است و خود ایشان آن را اصلاح خواهند کرد، اما ما نیز باید حرکت و تلاش کنیم. فرآیند کادرسازی امری ضروری است. با این‌حال، گاهی گفته می‌شود که وضعیت فرهنگی کشور چنان آشفته است که هرگونه موضع‌گیری، تبعاتی به دنبال دارد. این مسأله نیز ناشی از ضعف مدیریت فرهنگی است. اما چرا چنین وضعی به وجود آمده؟ چرا نباید اقدامی انجام داد تا جامعه از این حالت خارج شود؟ من قصد ورود به مسائل کلان کشور و سیاست را ندارم، بلکه می‌خواهم به حوزۀ خودمان بپردازم. 

علیدوست سپس گفت: اجازه دهید مطلبی را بیان کنم که ممکن است برخی خدای‌نکرده برداشت‌های نادرستی از آن داشته باشند، اما نزد خداوند حساب ما روشن است. خداوند خود می‌داند که مقصود من از این سخن چیست. در نسل بعد از مراجع بزرگ، ما افرادی را در اختیار داریم که از بسیاری از کسانی که مرجعیت را به دست آورده‌اند، چیزی کم ندارند، بلکه در مواردی از آنان برتر نیز هستند. اما متأسفانه، اراده‌ای برای مطرح‌کردن این افراد وجود ندارد. گاهی برخی نهادها یا دستگاه‌ها تلاش می‌کنند که آن‌ها را به جایگاه شایسته‌ای برسانند، اما معمولاً موفقیتی حاصل نمی‌شود. در موارد دیگر، این افراد با تلاش شخصی خودشان پیش می‌روند، اما این مسیر نیز دشوار است. به شوخی می‌گویم که برخی از این افراد با زحمت از پله‌ها بالا می‌روند، اما گاهی دو پله پایین آورده می‌شوند، یا حتی کسی آن‌ها را هل می‌دهد تا از مسیرشان منحرف شوند، و دوباره باید با زحمت مسیر خود را ادامه دهند! این روند، موجب می‌شود که حوزه‌های علمی همواره احساس خلأ کنند.  سپس فردی در تلویزیون حاضر می‌شود و در سالگرد شهید مطهری می‌گوید: «بعد از مطهری، ما دیگرکسی نداریم.» من این سخن را با گوش خود شنیدم که گفتند: «آقای مطهری، یک نفر بود.» بزرگوار! اگر می‌خواهید از شهید مطهری تمجید کنید، بفرمایید. ایشان شایستۀ تحسین است و من نیز به این حقیقت اذعان دارم. اما چرا باید ارزش یک نسل تربیت‌شده در این ۴۰ تا ۵۰ سال را نادیده بگیرید؟ آیا همۀ این نیروها هیچ فعالیتی نداشته‌اند؟ آیا هیچ کاری نکرده‌اند؟ آیا این افراد مطالعه نکرده‌اند، تحقیق نکرده‌اند، ننوشتند، سخنرانی نکردند، مناظره و مباحثه نکردند، آموزش ندیدند و آموزش ندادند؟ چنین رویکردی، اخلاقی ناپسند است. هرکس می‌تواند از دیدگاه شخصی خود سخن بگوید، اما نباید دربارۀ کلیت یک نسل قضاوت نادرست داشت. و این همان مسأله‌ای است که امیرالمؤمنین علی (ع) به آن اشاره می‌فرمایند: «وَ یَثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ یعنی پیامبران آمدند تا دفائن عقول را برانگیزانند. دفائن عقول، ممکن است یک حقیقت علمی باشد، اما می‌تواند یک انسان نیز باشد؛ انسانی که گنجینه‌ای از عقل و معرفت است و نیاز دارد که استعدادهای او شکوفا شود. پیامبر اکرم (ص) از جامعۀ عرب جاهلی، انسان‌هایی را تربیت کردند که چهرۀ تاریخ را دگرگون ساختند. این تربیت، محدود به امیرالمؤمنین (ع)، سلمان و ابوذر نبود، بلکه بسیاری دیگر نیز از تربیت رسول خدا (ص) بهره بردند و مسیر هدایت را پیمودند.

وی پیشنهاد دادک سراغ یک طلبۀ فاضل بروید و از این کار نهراسید. امروز او را مطرح کنید، فردا چه خواهد شد؟ شما موظف به انجام‌وظیفۀ امروز خود هستید. اگر طلبه‌ای در حال تحصیل و تلاش است البته نه فردی کاملاً ناشناخته، بلکه کسی که از شایستگی او اطمینان دارید او را در دو صفحه معرفی کنید. در نتیجه، چهار طلبه دیگر او را خواهند شناخت، ممکن است درباره‌اش تحقیق کنند، اگر کتابی نوشته باشد، آن را مطالعه کنند، اگر مصاحبه‌ای داشته باشد، آن را ببینند، و اگر کلاسی دارد، در آن شرکت کنند و نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کنند. 

این استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: این روند، رقابت ایجاد می‌کند و موجب رشد و بالندگی حوزه می‌شود. به نظر من، هنر این است. روزی به یکی از اساتید گفته شد که انسان وقتی به مکه می‌رود، بهتر است شخص دیگری را نیز به سفر حج بفرستد. چراکه نامۀ اعمال انسان باید همچون باغی باشد که انواع میوه‌ها را در خود دارد. برخی باغ‌ها تنها زردآلو دارند، برخی فقط گلابی، اما باغی که در هر قسمت آن میوه‌ای متفاوت باشد، کامل‌تر است. به همین ترتیب، اگر کسی خود به عمره برود و هم‌زمان زمینۀ سفر شخص دیگری را نیز فراهم کند، ارزش آن مضاعف خواهد بود. حال تصور کنید فردی را که قصد رفتن به حج داشته، اما در اثر این حمایت، به استادی توانا و عالمی برجسته تبدیل شده است. اگر کسی باعث شود فردی ده سال زودتر به استادی و مرجعیت برسد، چه اشکالی دارد؟ آیا این امر نباید در نامۀ اعمال او ثبت شود؟ گاهی اعتبار و توجه به افراد، بزرگ‌ترین انفاق محسوب می‌شود. این روند موجب می‌شود که جامعه دچار خلأ نگردد، و هنگامی که چند نفر از بزرگان از دنیا می‌روند، جهان تشیع با کمبود مرجعیت روبه‌رو نشود. نباید چنین باشد که مردم بگویند دیگر هیچ مرجعی وجود ندارد که او را بشناسند. 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.