عملیات پیجرها تنها یک واقعه تاکتیکی نبود؛ بلکه سرآغازی بر فصلی جدید از جنگ‌های پنهان و نامتعارف در خاورمیانه است که نظم جهانی را به چالش می‌کشد. این عملیات، به ما نشان داد که در دنیای امروز، قدرت نه تنها از توپ و تانک، بلکه از یک دستگاه پیجر نیز می‌تواند نشأت بگیرد. این حادثه، به ما یادآوری می‌کند که امنیت در عصر حاضر، مفهومی سیال و در حال تغییر است که نیازمند درک عمیق‌تر از تعاملات پیچیده بین تکنولوژی، سیاست و قدرت است.

مقدمه

در اواخر شهریورماه ۱۴۰۳، هزاران دستگاه پیجر در سراسر لبنان هم‌زمان به صدا درآمدند؛ اما این بار، پیام‌های متنی جای خود را به انفجارهای مرگبار دادند. در کمتر از چند دقیقه، هزاران پیجر منفجر شد، ده‌ها کشته و هزاران مجروح برجای گذاشت و برای اولین بار در تاریخ جنگ‌های مدرن، ابزارهای ارتباطی به سلاح‌های مرگبار تبدیل شدند. این عملیات، که در سکوت و با کارآیی خیره‌کننده طراحی شده بود، نه تنها یک اقدام نظامی علیه حزب‌الله، بلکه یک پدیده ژئوپلیتیک و یک هشدار راهبردی برای بازیگران منطقه‌ای و جهانی بود. این رویداد، فراتر از یک درگیری محلی، نشان داد که چگونه ابزارهای ساده می‌توانند به ابزارهایی برای تغییر موازنه قدرت و آغاز فصلی جدید از جنگ‌های پنهان تبدیل شوند.

در سالروز این عملیات جنایت کارانه و خونین، این یادداشت تلاش می‌کند تا عملیات پیجرها را از دو زاویه متفاوت اما مکمل بررسی کند: نخست، از منظر ژئوپلیتیک و ریسک‌های جهانی که این رویداد پدید آورد، و دوم، از نگاه تحولات قدرت داخلی و منطقه‌ای خاورمیانه.

عملیات پیجرها از منظر ژئوپلیتیک

ایان برمر، تحلیلگر ریسک‌های ژئوپلیتیک، اغلب بر این موضوع تأکید دارد که وقایع محلی، اغلب بازتابی از رقابت‌های بزرگ‌تر جهانی هستند. عملیات پیجرها نیز از این قاعده مستثنی نیست. این حمله را می‌توان در چارچوب جنگ‌های ترکیبی

(Hybrid Warfare  ) تحلیل کرد که در آن، از ابزارهای غیرمتعارف برای دستیابی به اهداف راهبردی استفاده می‌شود. اسرائیل با اجتناب از حملات هوایی و زمینی گسترده، ریسک یک درگیری تمام‌عیار را کاهش داد، در حالی که توانست شوکی بزرگ به ساختار فرماندهی و کنترل حزب‌الله وارد کند. داده‌های اطلاعاتی نشان می‌دهد که بیش از ۳۰۰۰ پیجر و چند صد واکی‌تاکی در این عملیات منفجر شدند که منجر به کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از کادرهای حزب الله لبنان شد. آمار بالای مجروحین نشان‌دهنده دقت و هدفمندی این عملیات است که تمرکز آن براختلال و  فلج کردن شبکه ارتباطی حزب‌الله بود.

این عملیات، یک پیام استراتژیک به ایران و متحدانش در منطقه ارسال کرد. اسرائیل، با این اقدام، توانایی خود را در نفوذ به لایه‌های پنهان ساختار امنیتی حزب‌الله و ایجاد اختلال در آن، بدون نیاز به درگیری نظامی مستقیم و پرهزینه، به نمایش گذاشت. این یک هشدار جدی بود که امنیت ملی و بقای بازیگران غیردولتی، بیش از هر زمان دیگری به امنیت سایبری و ابزارهای ارتباطی‌شان وابسته است. این عملیات، به تعبیری، هشداری بود به همه دولت‌ها و بازیگران غیردولتی که در دوران مدرن، آسیب‌پذیری‌ها نه در سنگرها و پایگاه‌های نظامی، بلکه در شبکه‌های ارتباطی و زیرساخت‌های فناوری نهفته است. . این رویداد نشان داد که تهدیدات جدید، می‌توانند از طریق ابزارهای غیرمنتظره و ساده وارد شوند و موازنه قدرت را تغییر دهند.

عملیات پیجرها و تحولات  قدرت در خاورمیانه

با نگاه دقیق به پیچیدگی‌های لبنان،متوجه می شویم  که حزب‌الله، فراتر از یک گروه نظامی، یک بازیگر چندوجهی است که در سطوح مختلف سیاسی، اجتماعی و امنیتی فعالیت می‌کند. این عملیات، بر خلاف تصور اولیه، نه تنها به تضعیف کامل آن منجر نشد، بلکه به نوعی، نقش آن را به عنوان یک بازیگر دولتی (State Actor) و غیردولتی (Non-State Actor) برجسته‌تر کرد. از یک سو، این حمله به لبنان، حاکمیت این کشور را به چالش کشید و نشان داد که در غیاب یک دولت مرکزی قوی، حزب‌الله به عنوان نیروی اصلی مقاومت در برابر تجاوزات خارجی عمل می‌کند. این امر می‌تواند مشروعیت داخلی و جایگاه مردمی آن را در میان هوادارانش تقویت کند.

با نگاهی کارشناسانه  به این عملیات متوجه خواهیم شد که آسیب‌پذیری حزب‌الله در برابر این حمله، ناشی از اعتماد بیش از حد به فناوری‌های ارتباطی غیرایمن و ساختار متمرکز فرماندهی بود. آنچه عیان است  رهبران و فرماندهان عملیاتی حزب‌الله برای ارتباطات روزمره خود از این پیجرها استفاده می‌کردند. همین امر، فرصتی را برای سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل فراهم کرد تا با نفوذ در زنجیره تأمین این دستگاه‌ها، آن‌ها را به بمب‌های کنترل از راه دور تبدیل کنند. این رویداد، نشان داد که حتی قوی‌ترین بازیگران غیردولتی نیز دارای نقاط ضعف استراتژیک هستند که می‌توانند از طریق اقدامات نامتعارف مورد هدف قرار گیرند.

تأثیرات منطقه‌ای و پیامدهای درازمدت

عملیات پیجرها، به جز اثرات فوری، پیامدهای درازمدتی برای کل منطقه خاورمیانه داشت. این عملیات، باعث شد تا گروه‌های مقاومت و بازیگران غیردولتی متحد ایران در منطقه، از جمله حماس در غزه و سایر گروههای مقاومت در عراق و ...، در مورد امنیت شبکه‌های ارتباطی خود تجدید نظر کنند. این اقدام اسرائیل، به نوعی یک «راهنمای عملی» برای جنگ‌های آینده در منطقه بود. این حمله نشان داد که جنگ‌های نیابتی آینده، ممکن است کمتر در میدان نبرد و بیشتر در فضای پنهان و نامرئی اطلاعات و فناوری رخ دهد.

علاوه بر این، این عملیات، تأثیری عمیق بر سیاست داخلی لبنان داشت. در حالی که حامیان حزب‌الله این حمله را به عنوان یک تجاوز آشکار به حاکمیت کشور و دلیل دیگری برای مقاومت مسلحانه دانستند، منتقدان این گروه، آن را به عنوان نشانه‌ای از ضعف و ریسک‌پذیری حزب‌الله در کشاندن لبنان به یک درگیری تمام‌عیار تفسیر کردند. این تضاد، شکاف‌های داخلی لبنان را عمیق‌تر کرد و به پیچیدگی‌های سیاسی این کشور افزود.

در یک تحلیل جامع، می‌توان گفت که این عملیات، باعث تقویت رویکرد «بازدارندگی ترکیبی» در منطقه شد. اسرائیل نشان داد که می‌تواند با استفاده از ترکیبی از فناوری پیشرفته و اطلاعات دقیق، به اهداف استراتژیک خود دست یابد، بدون آنکه وارد یک جنگ پرهزینه و فرسایشی شود و در این مسیر از هیچ جنایتی فروگذار نکند . این استراتژی، می‌تواند الگویی برای سایر دولت‌ها در جهان باشد که با چالش‌های مشابهی از سوی بازیگران غیردولتی روبرو هستند.

نتیجه‌گیری: نگاه به آینده

عملیات پیجرها، از هر زاویه‌ای که به آن نگاه شود، یک واقعه استثنایی در تاریخ جنگ‌های مدرن بود. این حمله نشانه‌ای از تغییر در ماهیت درگیری‌ها در سطح جهانی و افزایش ریسک‌های ژئوپلیتیک ناشی از فناوری‌های نوین بود. این رویداد، به ما یادآوری کرد که تحولات قدرت در خاورمیانه، همچنان بر اساس روابط پیچیده و آسیب‌پذیری‌های داخلی شکل می‌گیرد.

در نهایت، عملیات پیجرها تنها یک واقعه تاکتیکی نبود؛ بلکه سرآغازی بر فصلی جدید از جنگ‌های پنهان و نامتعارف در خاورمیانه است که نظم جهانی را به چالش می‌کشد. این عملیات، به ما نشان داد که در دنیای امروز، قدرت نه تنها از توپ و تانک، بلکه از یک دستگاه پیجر نیز می‌تواند نشأت بگیرد. این حادثه، به ما یادآوری می‌کند که امنیت در عصر حاضر، مفهومی سیال و در حال تغییر است که نیازمند درک عمیق‌تر از تعاملات پیچیده بین تکنولوژی، سیاست و قدرت است. درسی که از این واقعه آموختیم این است که در نبردهای آینده، پیروزی نه لزوماً با قدرت نظامی بلکه با توانایی درک، نفوذ و بهره‌برداری از آسیب‌پذیری‌های نامرئی حاصل خواهد شد. این داستان، همچنان ادامه دارد و فصل‌های جدید آن در حال نگارش است.

 

مسعود کاظمیان (کارشناس امنیت ملی)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.