جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد که امروزه تهدیدات امنیتی، صرفاً در میدان نبرد نظامی رخ نمیدهد. نفوذ اطلاعاتی و سایبری، جبههای خاموش اما بسیار خطرناک است .
در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، آنچه بیش از موشکها و پهپادها امنیت ملی را تهدید کرد، نه در آسمان بلکه در سایهها رخ داد: نفوذ اطلاعاتی و سایبری سازمان موساد وعواملش. این جنگ، نهتنها میدان نبرد نظامی، بلکه صحنهای برای نمایش قدرت اطلاعاتی و جنگ نرم بود؛ جایی که سازمان جاسوسی رژیم صهیونی (موساد) با بهرهگیری از ابزارهای پیچیده انسانی و دیجیتال، تلاش کرد ساختارهای امنیتی ایران را هدف قرار دهد.
نفوذ امنیتی موساد: تهدیدی درونزا
سازمان موساد، با سابقهای طولانی در عملیاتهای برونمرزی، بالاخص انجام اقدامات تروریستی منطقه ای از روشهای متنوعی برای نفوذ به ساختارهای امنیتی کشورها استفاده میکند. در ایران نیز، شواهدی از نفوذ انسانی HUMINT) )در نهادهای حساس دیده شده است. این نفوذ از طریق جذب نیروهای آسیبپذیر، استفاده از پوششهای فرهنگی، مذهبی و علمی، و بهرهگیری از اتباع خارجی یا مهاجران بازگشته صورت میگیرد.
ترور دانشمندان هستهای، خرابکاری در تأسیسات نظامی، و افشای اطلاعات طبقهبندیشده، همگی نشانههایی از این نفوذ هستند. موساد با شناسایی دقیق افراد کلیدی و بهرهگیری از تکنیکهای روانشناختی و مالی، اقدام به جذب منابع انسانی کرده و از آنها برای جمعآوری اطلاعات یا اجرای عملیاتهای میدانی بهره میبرد.
نقاط آسیبپذیر ساختار امنیتی ایران:
۱. ضعف در پالایش امنیتی و غربالگری نیروها:
فرآیندهای گزینش و بکارگیری در برخی نهادها بالاخص در سطوح میانی نیازمند بازنگری جدی است. فقدان آزمونهای روانشناختی، مالی و رفتاری دقیق و وجود نیروهای فرصت طلب و متظاهر و چاپلوس زمینهساز نفوذ عوامل بیگانه میشود. نظام گزینش نیروی انسانی تاکنون راه کجی را پیش گرفته بود. این نظام، تخصصی و فنّاورانه نیست و در شناسایی نیروی انسانیِ مطلوب و غیروابسته به سرویس های جاسوسی، تبحر لازم ندارد و "فروع" را بر "اصول" ترجیح داده وقدرت راستی آزمایی را ندارد و در حین خدمتِ کارکنان نیز فاقد قدرت ارزیابی دقیق و کارآمدی نیروها بوده است
۲. فقدان سامانههای هشدار زودهنگام رفتاری:
تغییرات ناگهانی در سبک زندگی، ارتباطات مشکوک یا سفرهای غیرعادی برخی کارکنان و مدیران باید بسرعت شناسایی و بررسی شود.
۳. فقدان آموزشهای ضدجاسوسی در سطوح میانی و پایین:
بسیاری از کارکنان نهادهای حساس، آگاهی لازم از روشهای نفوذ اطلاعاتی ندارند و براحتی در دام مهندسی اجتماعی میافتند.
4- وجود نهادهای موازی اطلاعاتی وامنیتی:
تعداد نهادهای اطلاعاتی وامنیتی طی سالهای اخیر بشدّت گسترش یافته اما بنظر می رسد تداخل در ماموریت ها بدون تقسیم کارِ ملی وهمگرایی و هماهنگی از نارسایی های شرایط موجود است .
5- خطا در اولویت بندی اهداف در ماموریت های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی :
بنظر می رسد آن میزان که نهادهای مذکور سرگرم امور امنیت داخلی بوده اند، فرصت تمرکز برامنیت خارجی را از دست داده اند. در شرایطی که بارها توسط مقامات عالی اطلاعاتی وامنینی از خطر نفوذ بیگانگان ،بالاخص عوامل جاسوسی رژیم جنایتکاراسرائیل، سخن گفته و هشدارداده می شد اما درعمل همچنان همه ظرفیت های امنیتی واطلاعاتی متمرکز روی منتقدان داخلی بوده است!
6. نفوذ سایبری: جبههای خاموش اما ویرانگر
در کنار نفوذ انسانی، نفوذ سایبری بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی رژیم اسرائیل و همپیمانان آن در جنگ اطلاعاتی علیه ایران شناخته میشود. حملات سایبری به تأسیسات هستهای، نظامی، نفتی، بانکی و زیرساختی کشور در سالهای اخیر، از برنامهریزی دقیق و دسترسی عمیق به سامانههای داخلی حکایت دارد.
بدافزارهایی مانند Stuxnet، که موجب اختلال در سانتریفیوژهای نطنز شد، تنها نمونهای از این حملات است. موساد با همکاری آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA)) از طریق بدافزارهای پیچیده، دربهای پشتی در تجهیزات وارداتی، و حملات فیشینگ، به سامانههای حیاتی کشور نفوذ کرده است.
تهدیدات سایبری
در جریان جنگ اخیر، حملات سایبری به سامانههای فرماندهی و کنترل، اختلال در شبکههای ارتباطی، و حتی نفوذ به برخی سامانههای رسانهای کشور گزارش شده است. این حملات، علاوه بر ایجاد اختلال عملیاتی، در جنگ روانی نیز نقش مهمی ایفا کرده اند.
راهکارهای پیشنهادی :
برای مقابله با نفوذ و تهدیداتِ پیچیده، مجموعهای از اقدامات راهبردی و عملیاتی زیر را شامل می شود:
۱. بازتعریف ساختار ضدجاسوسی کشور:
• ایجاد یک نهاد مستقل و چندلایه برای مقابله با نفوذ اطلاعاتی؛
• تقویت همکاری بین نهادهای اطلاعاتی و امنیتی داخلی.
۲. اصلاح فرآیندهای گزینش و نظارت:
• اجرای آزمونهای روانشناختی، مالی و رفتاری دورهای، نوبه ای و تصادفی (بدون اطلاع قبلی و ناگهانی)؛
• استفاده از فناوریهای هوش مصنوعی برای تحلیل الگوهای رفتاری مشکوک.
۳. توسعه امنیت سایبری بومی:
• طراحی و تولید سیستمعاملها، فایروالها و تجهیزات شبکه داخلی؛
* دقت بر خریدهای خارجی (کالاها، لوازم و قطعات) و اصل را بر این گذاشتن که موساد در تمام شرکت های خارجی نفوذ دارد؛
• ایجاد مرکز فرماندهی سایبری یکپارچه با قابلیت دفاع فعال.
۴. ارتقای سواد حفاظتی و امنیتی در سطح ملی:
* بازتعریف سیستم دفاع غیرعامل و کاربردی کردن اصولِ امروزینِ آن برای شهروندان؛
• آموزش گسترده امنیت سایبری و ضدجاسوسی به کارکنان دولتی و نظامی؛
• تولید محتوای آموزشی برای نخبگان، دانشجویان و مدیران.
۵. مقابله با نفوذ نرم (مذهبی و فرهنگی):
• رصد و کنترل فعالیتهای NGOها و مؤسسات خارجی مشکوک (صرفا در حوزه ی ضدجاسوسی، و عدم ورود به وظایف ذاتیِ سازمان های مردم نهاد)؛
• تقویت دیپلماسی فرهنگی و رسانهای برای مقابله با جنگ نرم.
6-بازتعریف ماموریت و ساختارنهادهای امنیتی کشور وانجام تقسیم کارملی:
• کاهش تعداد نهادهای اطلاعاتی وامنیتی با محوریت نهادهای رسمی همچون وزارت اطلاعات؛
• تقسیم وظایف وماموریت ها در سطح ملی و پرهیز از برنامه ها و اقدامات موازی.
7- تعیین اولویت های راهبردی کشور با تاکید بر پیشگیری از نفوذ سازمانهای اطلاعاتی بیگانه:
• تقویت ظرفیت های و ابزارهای جنگ پنهان و اولویت بخشیدن به تامین نیازهای نهادهای مسئول؛
• تجدید نظر اساسی در اولویت های راهبردی با توجه به عملکرد گذشته.
*نتیجهگیری*
جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد که امروزه تهدیدات امنیتی، صرفاً در میدان نبرد نظامی رخ نمیدهد. نفوذ اطلاعاتی و سایبری، جبههای خاموش اما بسیار خطرناک است که میتواند بنیانهای امنیت ملی را متزلزل کند. مقابله با این تهدیدات، نیازمند بازنگری عمیق در ساختارهای امنیتی، ارتقای فناوریهای بومی، و افزایش هوشیاری عمومی و تخصصی است. در جهانی که اطلاعات، سلاح اصلی قدرتهاست، پیروزی از آنِ کشوری خواهد بود که بهتر میبیند، بهتر میفهمد، و سریعتر واکنش نشان میدهد.
کپی شد