گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

مرتضی جوادی آملی: اسرائیل رژیمی بی‌وطن، بی‌ملت و بی‌هویت است/ قدرتی که اکنون حاصل شده است را باید «قدرت ملی» بدانیم/ بخش قابل توجهی از خسارت‌های ما به خاطر ضعف‌های درونی بود

حجت‌الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی، به خبرنگار جماران گفت: ما این قدرتی که اکنون حاصل شده است را باید «قدرت ملی» بدانیم و از این قدرت ملی برای ساخت کشور و برای آینده‌ای بهتر استفاده کنیم، نه اینکه این قدرت را مصادره کنیم و تنها برای حکمرانی که احیاناً اصحاب قدرت اکنون مشغول آن هستند، بدانیم و فکر کنیم که اکنون که این قدرت برای این کشور آمده است، باید در اختیار حکمرانان باشد؛ اما ملت و مردمی که فداکاری کردند، جان‌فشانی کردند و ایثارگری داشتند، از این قدرت پیش‌آمده برای ملت و اسلام و ایران اسلامی محروم بمانند.

پایگاه خبری جماران: رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسرا با اشاره به اینکه اکنون ماهیت دروغین اسرائیل آشکار شده است، گفت: ایران اسلامی نشان داد که می‌تواند قدرتی را بر این جریان تحمیل کند که به‌رغم اتکا به قدرت‌های جهانی و حمایت‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی، نتوانستند این جریان خبیث و آلوده را سرپا نگه دارند و اسرائیل در ماهیت خودش فرورفت و سقوط کرد. یعنی تفکر اسرائیل و جریان صهیونیسم ماهیتاً فروریخت و آنچه از آن باقی‌مانده، جز تفاله‌ای بیش نیست.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی را در ادامه می‌خوانید:

 

مقاومت 12 روزه مردم و نیروهای مسلح در مقابل تحاوز اسرائیل و آمریکا را چگونه می بینید؟

بحث پیرامون جنگ 12 روزه‌ای است که میان ایران عزیز اسلامی و کشور جعلی، خودساخته و غصبی اسرائیل در جریان است. اسرائیل این جنگ را با انگیزه‌های دینی و در همراهی با جریان صهیونیسم و مباحث اعتقادی و دینی آغاز کرده است. تحلیل همه‌جانبه این مقاومت 12 روزه و دفاع قدرتمندانه و سلحشورانه ملت و کشور عزیز ایران نیازمند بررسی‌های همه‌جانبه است و نقاط قوت فراوان آن باید برجسته شود. همچنین نباید از نقاط ضعف نیز غافل ماند.

اولین نکته قابل‌توجه این است که تفکر و جریانی که بیش از 70 سال به نوعی بر کل جهان و به صورت خاص بر منطقه خاورمیانه سلطه دروغین خود را مسلط می‌دانست، اکنون ماهیت دروغینش آشکار شده است. این ماهیت، نه قدرت نظامی و سلاح‌های مخربی دارد و نه حیثیت دینی و اعتقادی، بلکه در این مقاومت و آنچه جنگ بیش از ده‌روزه نامیده می‌شود، جز خیانت، خدعه و فریب از خود نشان نداد. اسرائیل اصلاً ماهیت جنگی نداشت؛ کاری که این جریان خبیث انجام داد، تنها یک دزدی، خیانت، خدعه و فریب بود و هیچ‌گونه ماهیت جنگی و اصول نظام‌های جنگی روز را که مقتضیات قدرت سلاح‌های برتر است، نداشت.

در این رابطه، ایران اسلامی نشان داد که می‌تواند قدرتی را بر این جریان تحمیل کند که به‌رغم اتکا به قدرت‌های جهانی و حمایت‌های کشورهای اروپایی و آمریکایی، نتوانستند این جریان خبیث و آلوده را سرپا نگه دارند و اسرائیل در ماهیت خودش فرورفت و سقوط کرد. یعنی تفکر اسرائیل و جریان صهیونیسم ماهیتاً فروریخت و آنچه از آن باقی‌مانده، جز تفاله‌ای بیش نیست؛ نه ماهیت دینی برای آن که ادعای دین یهود را با خود داشته باشد، ثابت ماند و نه قدرت نظامی که بتواند مقاومت کند.

 

وحدت و انسجام بی‌سابقه اجتماعی ملت ایران در این جنگ 12 روزه را چگونه تفسیر می‌کنید؟

در این رابطه، قابل ملاحظه است که معنای یک کشور، یک ملت و یک وطن و سرزمین چیست. در این جنگ مشخص شد که اسرائیل رژیمی بی‌وطن، بی‌ملت و بی‌هویت است و هیچ یک از هویت‌های یک کشور مستقل را که اصالت داشته باشد، ریشه داشته باشد و مردمش با اعتقاد، ایمان، وحدت، انسجام و همدلی کامل بتوانند از آن سرزمین دفاع کنند، دارا نبود.

یعنی رژیم صهیونیستی نشان داد که نه کشور است، نه ملت است، نه وطن است، نه خاک و مرز و بوم است، بلکه همگان در حال فرار و گریز از یک جریان تصنعی و ساختگی‌اند. این یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های این جنگ بیش از ده‌روزه بوده و این دستاوردی بس بزرگ است که ماهیت اسرائیل، چه از لحاظ حیثیت‌های صهیونی و دینی و چه از لحاظ حیثیت‌های سلطه سیاسی و امثالهم، فروریخت و این دستاوردی بس بزرگ و عظیم است.

اما در مقابل، ایران تمام این ویژگی‌های ممتاز را که از آن یک سرزمین با اصالت و ریشه است، یعنی یک ملت وفادار به سرزمین، خاک و وطن، و یک ملت منسجم و متحد، هم‌آوا و تمام آنچه را که یک سرزمین مستقل بناست داشته باشد، از خاک، حبّ و علاقه به وطن، وحدت اجتماعی و انسجام ملی، وفاداری به مرزوبوم، حمایت جریان‌های اصیل و امثالهم که شاخص‌های یک کشور مستقل است، تماماً در اوج خود دارا بود.

مبارزه با اسرائیل به موازات حرکت انقلابی مردم ایران از سال 1357 با بیانات امام خمینی(س) جدیت یافت و جریان قدس این مسأله را دنبال می‌کرد و در چنین روزی این نتیجه برای این کشور و برای این تفکر حاصل شد که این جریان ساختگی، مانند بهائیت و وهابیت، ماهیتاً ساختگی هستند و هیچ بنیانی ندارند؛ بنابراین، می‌توانیم برترین دستاورد این جنگ 12 روزه را فروپاشی یک تفکر و یک جریانی که هم حیثیت دینی آن ساختگی و تصنعی بود و هم حیثیت‌های سیاسی و قدرت‌های نظامی او در حقیقت دروغین و پوشالی بود، بدانیم.

از سوی دیگر، دولت و ملت ایران در یک فضای وحدت با قدرت و صلابت پشت نیروهای قدرتمند، دلیر و سلحشور مسلح اعم از ارتش و سپاه و نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی ایستادند و همه جهاتی که می‌توانستند در این مدت برای کشور امیدبخش باشند، اتفاق افتاد و به نظر می‌رسد که این می‌تواند به عنوان برترین دستاورد محسوب شود.

البته، متأسفانه ضعف‌هایی هم در این امر وجود داشت و آن هم به دلیل خلأ اقتصادی و فقر اقتصادی و مسائل مربوط به آن از یک سو و بی‌توجهی نسبت به جریان‌های مخالفی که می‌توانند علیه یک کشور حرکت کنند، از سوی دیگر بود. این جهت نیز باید مورد توجه قرار بگیرد و غفلتی از این جریان نباشد؛ زیرا در مسیر این غفلت ما نیروهای اصیلی را از دست دادیم که برای به دست آوردن دستاوردهای مهم نظامی، تلاش‌های فراوانی کردند؛ اعم از دانشمندان هسته‌ای و سلحشوران میدان نبرد و سرداران رشید و همه کسانی که به تبع اینها به شهادت رسیده‌اند.

اینها خسارت‌های عمده‌ای است که نباید از آن غافل بود. درست است که پیروزی، پیروزی بزرگ و فتح و غلبه و نصرت الهی می‌تواند تلقی شود، اما این خسارت‌ها هم کم نبوده و ما این خسارت‌ها را از دشمنانمان نداریم، بلکه بخش قابل‌توجهی از این خسارت‌ها به خاطر ضعف‌های درونی است که باید به آن توجه کرد و راهی برای جبران آن در نظر گرفت.

نکته دیگر این است که این وحدت و انسجام در شرایطی سخت و دشوار شکل گرفته است. این وضعیت اقتضا می‌کرد که همه افراد به وطن، ایران عزیز و اسلامی که ماهیتی اصیل و بنیادین دارد، توجه کنند. اینکه همه اقشار، حتی کسانی که در جریان‌های گذشته آسیب دیده و دچار شکنندگی بودند، به صحنه آمدند و با قدرت حضور و سرمایه اجتماعی خود از این مقاومت و مقابله با جریان انحرافی دروغین حمایت کردند، بسیار ارزشمند است که باید به درستی شناخته و قدر این هم‌آوایی دانسته شود.

متأسفانه، شاید گاهی اوقات از این نکته غفلت شود و عده‌ای عالمانه یا غیرعامدانه، عملاً اقدامی انجام دهند که این نوع از مقاومتی که باعث شد انسجام عمیق‌تر، وسیع‌تر و سترگ‌تر در مقابل دشمن ظهور پیدا کند، دیده نشود. از این‌ رو، باید از این فرصت استفاده کرد.

 

راه تداوم این وحدت در شرایط آتی چیست؟ توصیه شما به مسئولان در این خصوص چیست؟

باید زمینه پیش‌آمده را قدر دانست و غنیمت شمرد و از همه نیروها هم سپاسگزاری کرد؛ هم دعوت کرد و هم درک کرد که افراد دلسوزی که وطن‌پرست هستند و ایران اسلامی را با تمام وجود دوست دارند و برای ایران دلسوزی می‌کنند، به صحنه سیاست، فرهنگ، اجتماع و قدرت‌های مختلف حکومتی و جریان حکمرانی راه پیدا کنند تا بتوانند کشور را با دیدگاه‌ها، بینش‌ها و اندیشه‌های بزرگ خود بسازند.

در بخش پایانی نیز مسأله را باید به گونه‌ای دیگر دید. «عِندَ تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ، تُعلَمُ جَواهِرُ الرِّجَالِ» (هنگام دگرگونی احوال، گوهر مردان شناخته می‌شود). واقعاً در این بیش از ده روز، ظرفیت دگرگونی جامعه و شناخت جواهر و گوهرهای وجودی انسان‌ها امکان‌پذیر بود. نباید از این نکته غافل بود که این سرمایه‌های اجتماعی می‌توانند آینده ایران را که پس از بسیاری از ناملایمات و فرازوفرودهای طی این بیش از 45 سال شکل‌گرفته است، تحت تأثیر قرار دهند. افکار، ایده‌ها، دلسوزی‌ها و دغدغه‌مندی‌های آنها همه باید مورد توجه باشد.

ما این قدرتی که اکنون حاصل شده است را باید «قدرت ملی» بدانیم و از این قدرت ملی برای ساخت کشور و برای آینده‌ای بهتر استفاده کنیم، نه اینکه این قدرت را مصادره کنیم و تنها برای حکمرانی که احیاناً اصحاب قدرت اکنون مشغول آن هستند، بدانیم و فکر کنیم که اکنون که این قدرت برای این کشور آمده است، باید در اختیار حکمرانان باشد؛ اما ملت و مردمی که فداکاری کردند، جان‌فشانی کردند و ایثارگری داشتند، از این قدرت پیش‌آمده برای ملت و اسلام و ایران اسلامی محروم بمانند.

این تجربه تلخ احیاناً وجود دارد که اگر قدرتی برای کشور حاصل می‌شد، عده‌ای آن قدرت را مصادره می‌کردند و برای خود و قدرتمندان حکومت از آن استفاده می‌کردند؛ اما باید بدانیم که اگر این قدرت را در بین مردم توزیع نکنیم و قدرت را از جایگاه مردم ندانیم و همچنان بر اساس یک نوع رویکرد حکمرانی بخواهیم این قدرت را استفاده کنیم، این یک خسارت و یک حق‌کشی است که شایسته این ملت بزرگ نیست. امیدواریم که ان‌شاءالله برای این‌گونه از قدرت‌هایی که اولاً خدای عالم که صاحب قدرت است عطا فرموده، در پیشگاه خدا شاکر باشیم و از ملت هم متشکر باشیم و این قدرت را در ساخت کشوری عظیم و مقتدر استفاده کنیم.

نکته پایانی دراین‌رابطه نیز این است که ما دشمنان خود را شناختیم. آنها هیچ عهد و پیمانی ندارند و کسانی نیستند که بر عهد و پیمان خود بایستند. بله، ایران اسلامی بر اساس «المؤمنون عند شروطهم» (مؤمنان بر سر پیمان‌های خود هستند) بر پیمان خودش استوار است. اما طبق دستور قرآن که فرمود: «فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ وَ اسْتَقَامُوا لَکُمْ» (پس اگر برای شما استقامت کردند، برای آنها استقامت کنید)، این را به‌عنوان یک استراتژی برای خود بدانیم. یعنی تا زمانی که آنها به عهد و پیمانشان عمل می‌کنند، ما بر عهد و پیمانمان باقی بمانیم و هر لحظه که آنها احیاناً از این پیمان فاصله گرفتند و پیمان‌شکنی کردند، همان‌طور که سلحشوران میدان رزم گفتند که انگشتان ما روی ماشه است، بدون درنگ و بدون اجازه از هر قدرتی که در فضای بین‌الملل وجود دارد، باید آنها را ادب کرد و اجازه نداد که وحشی‌گری کنند و از مرز تعهدات خارج شوند.

این نکته‌ای است که باید به آن توجه داشت و همان‌طور که حضرت آیت‌الله جوادی آملی از آیات قرآنی چنین سخنی را ارائه فرمودند که خدای عالم به پیغمبرش فرمود: «لَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَائِنَةٍ مِنْهُمْ» (همواره بر خیانت‌های گوناگون آنها می‌توانی اطلاع پیدا کنی)؛ یعنی بدانی که اینها لحظه‌ای از خیانت دور نیستند. ما باید قدرت خود را ان‌شاءالله بیش از پیش تقویت کنیم. «وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ» (و هر آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده، برای مقابله با آنها فراهم سازید). این دستور الهی است که بیش از پیش اگر سلاح‌های نظامی و قدرت موشکی ایران اسلامی تاکنون توانسته به اینجا برسد، از این به بعد باید آنها را تقویت کرد و از لحاظ امکانات فنی و تخصصی این سلاح‌ها را برنده‌تر و مجهزتر ساخت تا کسی طمع پیمان‌شکنی و عهدشکنی نداشته باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.