پایگاه خبری جماران: یک کارشناس امور امنیتی با اشاره به وضعیت کشور پس از جنگ تحمیلی 12 روزه گفت: حفظ انسجام ملی مهمترین اولویت کشور است. انسجامی که در جریان جنگ ایجاد شد نباید توسط افراد تندرو و خودمحور از بین برود. این انسجام تنها با بازسازی مدیریت رسانه ملی و استفاده از تمام ظرفیتهای رسانهای کشور قابل تثبیت است. ما نیاز به یک رسانه ملی واقعی داریم که بازتاب دهنده وحدت و توان کشور باشد.
مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با سید علی حسینی در پی می آید:
پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، به نظر شما مهمترین اقداماتی که ایران باید انجام دهد چیست؟
به نظر میرسد فرمان های اساسی باید توسط حاکمیت صادر و عملیاتی شود، اما در میان آنها سه اولویت فوری وجود دارد که باید در صدر اقدامات قرار گیرد.
اولین اولویت ایران پس از جنگ چیست؟
حفظ انسجام ملی مهمترین اولویت کشور است. انسجامی که در جریان جنگ ایجاد شد نباید توسط افراد تندرو و خودمحور از بین برود. این انسجام تنها با بازسازی مدیریت رسانه ملی و استفاده از تمام ظرفیتهای رسانهای کشور قابل تثبیت است. ما نیاز به یک رسانه ملی واقعی داریم که بازتاب دهنده وحدت و توان کشور باشد.
دومین مسأله اساسی که باید به آن توجه شود چیست؟
بازسازی نظامی و امنیتی کشور است. غافلگیری و نفوذ گستردهای که رخ داد نشان داد ما در پدافند هوایی ضعف داریم. هرچند قدرت موشکیمان بخشی از این ضعف را جبران کرد، اما برای داشتن پدافند مؤثر، نیاز به همکاری با کشورهای دوست مانند روسیه و چین داریم. البته مهمتر از آن استفاده از ظرفیت دانشمندان داخلی و نخبگان ایرانی خارج از کشور است؛ بهخصوص در حوزه پدافند هوایی.
سومین اولویت پس از جنگ از دیدگاه شما چیست؟
دیپلماسی رسمی با تلاش های آقای عراقچی و اقای پزشکیان فعال است، اما توجه جدی به دیپلماسی عمومی و جبهه رسانهای در خارج از کشور باید در دستور کار باشد، متأسفانه ما در جنگ روایتها و رسانهها بسیار ضعیف عمل کردهایم. رسانههایی مانند پرستیوی و العالم کارآمدی لازم را ندارند و این مسأله نه در حد نظر شخصی، بلکه بر پایه آمار مخاطبان کاملاً مشخص است. ما در خارج از کشور، به خصوص در آمریکا، امکانات فراوان داریم که تاکنون توان بهره برداری در راستای منافع ملی نداشته ایم.
چگونه میتوان در آمریکا از ظرفیتهای موجود به نفع ایران استفاده کرد؟
آمریکا مانند یک شرکت تعاونی است؛ هرکس در آن سرمایهگذاری کند، میتواند بهرهبرداری کند. صهیونیستها با سرمایهگذاری گسترده در سیستم انتخاباتی آمریکا توانستهاند در تمام سطوح قدرت نفوذ پیدا کنند. ما نیز باید از این الگو درس بگیریم. ایرانیان مقیم آمریکا، که اغلب از سطح بالای تحصیلات برخوردارند، جمعیت بزرگی را تشکیل میدهند. همچنین شیعیان، گروههای مسلمان، چپگراها، فعالان حقوق بشر، اندیشکدهها و مراکز مطالعاتی فراوانی وجود دارند که میتوانند با ما همراه شوند، مشروط بر اینکه سیاست و مدیریت چابک با استفاده از متخصصین و کارشناسان خبره سیاسی و اطلاعاتی از این ظرفیت استفاده کنیم.
چرا تاکنون از این ظرفیتها استفاده نشده است؟
علت اصلی آن عدم اعتماد به مردم و فرهیختگان در داخل و خارج از کشور است البته نقش سرویس های اطلاعاتی که دائما از این قشر از جامعه خواسته اند ، استفاده کنند را از نظر دور نباید داشت اما بخشی از تلاش این سرویس های اطلاعاتی القای همین بدبینی بوده است که متأسفانه مدیریت کشور در دام آن افتاده است. شخصیت ارزنده ای مثل ظریف را تندرو از گردونه مدیریتی کشور خارج می کنند و نه تنها ظریف بلکه هزاران ظریف را دشمنان با کمک سیاسیون جاهل که هر کدامشان می توانستند پدافند قوی در مقابل توطئه های آمریکا و صهیونیسم بینالملل باشند و حتی قدرت نرمی قوی تر از موشکهای ایجاد کنند را محروم از خدمت گذاری کرده اند.
متأسفانه در این زمینه کمکاری کردهایم. بسیاری از ایرانیان ، مسلمانان و شیعیان از ما گلایه دارند که چرا از آنها استفاده نمیکنیم. این در حالی است که دشمنان ما، بهویژه صهیونیستها، سالهاست با استفاده از رسانه، ما را بهعنوان چهرهای خشن و تروریستی به جهان معرفی کردهاند. در حالی که ما میتوانیم چهره واقعی ایران را به درستی بازنمایی کنیم.
آیا قدرت نظامی بهتنهایی برای تأمین منافع کشور کافی است؟
قدرت موشکی ما بسیار مهم و مؤثر بوده و مردم نیز از آن حمایت کردهاند. اما یک بدن فقط با یک بازوی قوی نمیتواند قوی باشد؛ قلب، مغز، پا و سایر اندامها نیز باید تقویت شوند. ما باید ساختار کلی کشور را در همه زمینهها – اقتصادی ، نظامی، رسانهای، دیپلماسی و امنیتی – تقویت کنیم. نقاط ضعف ما زیاد است، اما میتوان با بهرهگیری از توان تمام احاد جامعه و ساختار سازی احزاب و نهاد های مردمی این کمبودها و تهدیدات را به فرصت تبدیل کرد.