جنگ مشترک اسرائیل و آمریکا علیه ایران، همخوان و منطبق با مدل جنگ های کلاسیک و شناخته شده در چند هزار سال تاریخ و تمدن شناخته شده بشری نیست و این نکته ای است که باید در تحلیل پیامدهای این جنگ به عنوآن یک متغیر اصلی و نهادی لحاظ و مورد محاسبه قرار گیرد.
اکنون که آرایههای جنگی از حرکت باز ایستاده و خبری از صدای چکاچک پدافند و موشک و نفیر گلوله و طنین صعب و سخت موچ تکاندهنده انفجار نیست، شاید بتوان با آرامش و طمانینه بیشتر به حوادث دو هفته اخیر معطوف شده و به تحلیل زوایای مختلف آن پرداخت و فضای پسا جنگ را مورد واکاوی قرار دارد.
جنگ تحمیلی ١٢ روزه علیه ایران، بی گمان پیش زمینه ها، اهداف و برنامه ریزی های بسیار زمانبر و بلند مدتی را از سوی دشمنان قسم خورده ایران در فرآیند پیدایش خود داشته که مجال بررسی و مداقه فزون تر از این مقال می طلبد و در این نوشتار، نگاهی مختصر و مجمل به فضای پسا آتش بس و نسبت و جایگاه طرفین در موقعیت کنونی و در پیامد بروز و ظهور این نقطه عطف در رویارویی چند دههای، خواهیم داشت.
جنگ مشترک اسرائیل و آمریکا علیه ایران، همخوان و منطبق با مدل جنگ های کلاسیک و شناخته شده در چند هزار سال تاریخ و تمدن شناخته شده بشری نیست و این نکته ای است که باید در تحلیل پیامدهای این جنگ به عنوآن یک متغیر اصلی و نهادی لحاظ و مورد محاسبه قرار گیرد.
برای ساده سازی مفهوم این تفاوت، می توان جنگ ١٢ روزه رخ داده را «جنگ بی غنیمت» نامید. چرا که برای هیچ یک از طرفین فارغ از اینکه چه بروز ظهور و چه هیمنه و اسباب و ادواتی را.وارد نبرد کرده و چه عایدی و ملموسات میدانی به ارمغان بردهاند، و در اتمسفر معادلات آفندی و پدافندی و توفیقات سیاسی و ژئوپلتیکی چه برداشتی حاصل کردهاند، این جنگ از راه دور، فاقد آن گزاره و گزینه همیشگی جنگ های متعارف مبنی بر دستاورد میدانی ملموسی بود که بتوان آن را فتوحات، غنایم و دستاورد ملموس از یک جنگ کلاسیک و شناخته شده، خواند و آن را مورد سنجش و روی میز قرار داد.
با لحاظ این متغیر و فقدان ابژه ملموس، تا حدود زیادی تحلیل و ارزیابی از اینکه کدامیک از طرفین دست بالا را در نبرد رخ داده نسبت به طرف مقابل داشته و عنوان پیروز و فاتح این نبرد را داشته، سخت و پیچیده میکند و هر یک از طرفین حداقل در پروپاگاندای پسا چنگ و روایت سازی پیامدی می توانند، مدعای فتح و پیروزی در این نبرد سخت و مهلک را داشته باشند.
شاید، در چنین موقعیتی که فقدان غنایم ملموس در وجه ایجابی، کار شناخت و تحلیل جنگ رخ داده و مطلوبیت و مرغوبیت کفه موازنه جنگ به سمت و سوی هر یک از طرفین را سخت و پیچیده میکند، با تحلیل عدم دستیابی و فقدان توفیق در اهداف ترسیمی، بتوانیم دستمایه خوبی برای شناخت طرف کامروا در جنگ رخ داده را ملحوظ کنیم.
به طور طبیعی و بدیهی،طرفی که جنگ را آغاز کرده و آن را کلید میزند، با پیش زمینه و طراحی وارد کارزار شده و اهدافی برای خود تبیین و تعیین میکند که حصول یا عدم حصول اهداف تعیین شده، می تواند روشنگر صحنه معادله باشد و سهل الوصول ترین مسیر فارغ از پروپاگاندا و روایت سازی و جنگ روانی مرسوم و متداول در چنین موقعیت هایی را به دست دهد.
از نوع عملیات سحرگاه جمعه ٢٣ خرداد ماه، پرواضح است که یک برنامه ریزی اطلاعاتی، امنیتی و نظامی پیچیده و حداقل چندین و چند ماه در دستور کار استراتژیست های نظامی رژیم صهیونیستی قرار داشته و این عملیاتی نبوده که خلق الساعه و به یکباره و طی مدت کوتاهی در دستور کار بنیامین نتانیاهو قرار گرفته باشد، او بزرگترین قمار سیاسی و نظامی و حیثیتی همه عمر سیاسی خود را انجام داد و آنچه چندین و چند دهه در مخیله سران رژیم قرار داشت به بوته اجرا گذاشت و باید با لحاظ این عقبه و نتایج حاصله و تطبیق اهداف و نتایج، به تحلیل جنگ رح داده و دستاوردهای آن پرداخت.
نتانیاهو به خوبی می دانست که عملیات به زعم او رستاخیز با هر میزان از پیچیدگی، دستاورد و توفیق میدانی، در آن سطحی نخواهد بود که کشوری چون ایران را که کابوس همشیگی حیات سیاسی او بوده به یکباره از صحنه معادلات خارج کند.
اما او در یک اشتباه محاسباتی عمیق و ساده انگاری محض روی چیزی حساب کرده بود که دقیقا نه تنها پاشنه آشیل جمهوری اسلامی نشد که به نقطه قوت و مزیت آن در جنگ ١٢ روزه تبدیل شد و توانست بالاترین سطح تعیین کنندگی را در فرآیند جنگ رقم زده و در فضای پیش رو و در دوران پسا جنگ رخ داده، مهمترین مولفه و ظرفیت ارتقابخش جایگاه ایران در معادلات آتی باشد.
نتانیاهو و استراتژیست های رژیم، بیش و پیش از هر گزاره و گزینه ای، روی فروپاشی درونی ساختار با ایجاد رخنه و سوراخ پدید آمده در پسا عملیات تروریستی خود، حساب باز کرده و در خیال ابتر و خام خود چنین می پنداشتند که با ضربه وارد شده، جامعه متشکل از لایه های مختلف و متکثر، در پیامد چند دهه کار تبلیغاتی و روانی و اشتباهات و ناکارآمدی های داخلی، دچار انشقاق و چند دستگی شده و با بروز ناآرامی و تشویش اذهان دچار کلپس شده و ساختار فرو خواهد پاچید.
حکایت آنان، حکایت ملانصرالدین شد که خودش دروغ خودش را باور کرد و با قابلمه در صف آش نذری خیالی قرار گرفت، بزرگترین اشتباه محاسباتی رژیم صهیونیستی در عدم شناخت از مردم ایران بود.
بارها و بارها در نوشتارهای مختلف در طول دو دهه گذشته، به این نکته تصریح و تاکید شده بود که مهمترین مولفه ارتقابخش ضریب امنیت ملی کشور، ایجاد حس همذات پنداری میان مردم و حاکمیت است.
درست است که بخش های زیادی ازمردم نسبت به روندهای سیاسی و عملکردهای حاکمیتی و فرآیندهای اقتصادی و اجتماعی و معیشتی گله و شکایت و نارضایتی دارند اما این نافی عرق ملی، حساسیت ملی و میهنی روی کیان کشور و در برابر خصم بیرونی نیست.
تنها و تنها کافی بود که پای تعرض به مام میهن و تمامیت ارضی کشور در میان باشد تا بر خلاف همه محاسبات نتانیاهو و اذناب، مردم ایران یکپارچه و یک صدا پای کار کشور و نظام بیایند و در برابر چشمان حیرت زده سران رژیم صهیونیستی، همه آمال و آرزوهای آنان را نقش بر آب کنند.
در جنگ ١٢ روزه، هر دو طرف از ابعاد نظامی، آفندی و پدافندی، کشاکش های دیپلماتیک و سیاسی، روندهای اقتصادی و… ضرباتی را متحمل شده و در ضربه به یکدیگر توفیقاتی داشتند اما آنچه می توان دستاورد بزرگ این جنگ عنوان و خطاب کرد، آنست که طرف ایرانی بر خلاف همه محاسبات دشمن، توانست انسجام داخلی را به منصه ظهور رسانیده و عمق استراتژیک خود را در بطن و متن جامعه قوام و استحکام ببخشد.
این درست آنچیزی است که اگر قدر دانسته شود و در یک فرآیند مستمر و متداوم و دوجانبه میان نهاد دولت-ملت پی گرفته شود، بالاترین سطح بازدارندگی را برای ایران به ارمغان آورده و در معادلات آتی دست بالا و موازنه ساز را به ایران ببخشد.
به طور طبیعی و بدیهی به خاظر موقعیت ژئوپلتیکی و نیز فقدان همجواری و بسیاری از مقولات ریز و درشت دیگر، جنگ ایران و اسرائیل نمی تواند طرف برتر و مغلوب قاطع داشته و یکی دیگری را از صحنه معادلات به طور مطلق حذف و طرد کند اما در رقابت و جنگ نانوشتهای که تا اطلاع ثانوی برقرار خواهد بود، اگر ایران بتواند این انسجام و همگرایی و همنوایی میان لایه های مختلف و متکثر جامعه را حفظ و بسط و تعمیم دهد(البته غیر از رویکرد شعاری)بی هیچ شک و شبههای دست بالا را معادلات پیش رو فارغ از هر صورت وضعیتی خواهد داشت.