آنچه در اندیشه امام خمینی درباره واژه طاغوت مطرح شده اغلب مربوط به حاکمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و حکومتهای غیر اسلامی است اما سوال دیگر این است که آیا از نگاه بنیانگذار در زمان استقرار نظام اسلامی هم میتوانیم شاهد سلطه و رفتار طاغوتی باشیم؟ و آیا در نظام جمهوری اسلامی هم حاکمان در نظر و عمل میتوانند مصداق طاغوت باشند؟
یکی از پژوهشگران صاحب نام که مقالات و کتب متتبعانه ای در حیطه حکمرانی از دیدگاه اسلام دارد، در این زمینه می نویسد: "طاغوتی دانستن رژیم پهلوی،دیدگاه خاص و نظریه ویژه امام خمینی(ره)نبود؛بلکه عموم متفکران اسلامی بر این حکم،اتفاق نظر داشتند. ولی سوال مهم و اساسی این است که حضرت امام در این باره "چه مبنایی"داشت و چرا به طاغوتی بودن آن رژیم، حکم میکرد؟ و چون این بحث "جنبه مبنایی" دارد و در واقع پاسخی به"نظریه قدرت" شمرده میشود لذا این سوال را به شکل کاملتر و کلیتر میتوان مطرح کرد که با چه ملاک و یا ملاکهایی،قدرت سیاسی، قدرت طاغوتی میگردد؟" و در ادامه می پرسد:"طاغوت یعنی چه؟" و پاسخ می دهد:"اگر طاغوت به "حاکم غیر مشروع" تفسیر شود، قهرا بر مبنای ولایت فقیه،هر دولتی که حق فقهاء را در کشور داری نادیده انگارد،"طاغوت" است و حضرت امام خمینی(ره) در بحثهای ولایت فقیه خود، این مسأله را به اجمال مطرح فرموده و طاغوت را به"قدرتهای سیاسی ناروایی که در سراسر وطن اسلامی برقرارند"تفسیر نموده است. تعبیر گویاتر ایشان این بود که"طاغوت، حکومتهای جور و قدرتهای ناروایی است که در مقابل حکومت الهی طغیان کرده و سلطنت و حکومت را برپا داشتهاند" (سروش محلاتی، محمد، شهر مردگان ص ۳۹-۳۸ به نقل از؛ ولایت فقیه، امام خمینی ص ۱۴۹ و ۸۹)
آنچه در اندیشه امام خمینی درباره واژه طاغوت مطرح شده اغلب مربوط به حاکمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و حکومتهای غیر اسلامی است اما سوال دیگر این است که آیا از نگاه بنیانگذار در زمان استقرار نظام اسلامی هم میتوانیم شاهد سلطه و رفتار طاغوتی باشیم؟ و آیا در نظام جمهوری اسلامی هم حاکمان در نظر و عمل میتوانند مصداق طاغوت باشند؟
در این زمینه نیز محقق محترم چنین مینویسد: "پس از پیروزی انقلاب اسلامی،این موضوع به صراحت بیان گردید که حتی رئیس جمهوری که به اتکاء رای مردم قدرت اجرایی کشور را به دست میگیرد، اگر از پشتوانه نصب فقیه برخوردار نباشد غیر مشروع بوده و "طاغوت" است:" اگر چنانچه ولایت فقیه در کار نباشد،طاغوت است، یا خداست یا طاغوت،اگر به امر خدا نباشد رئیس جمهور با نصب فقیه نباشد،غیر مشروع است،وقتی غیر مشروع شد،طاغوت است.اطاعت از او اطاعت از طاغوت است"( همان ص ۳۹ به نقل از صحیفه امام ج ۱ ص ۲۲۱)
ایشان در تبیین دیدگاه امام درباره طاغوت قبل و پس از پیروزی انقلاب چنین مینویسد:"در دوران مبارزه علیه رژیم ستم شاهی،حضرت امام،با ملاکهای دیگری،رژیم حاکم را "طاغوتی" میخواند حداقل در بیانیهها و سخنرانیهای خود،این حکم را به مستندات دیگری پیوند میزد، مثلاً میفرمود: "شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر"ضد ملت"حق طلب و بر"ضد قانون اساسی"و بالاتر بر"ضد احکام" آزادی بخش اسلام،نمودهاند،قهرا خائنند و اطاعت از آنان،"اطاعت از طاغوت"است. به آنان مجال ندهید"(همان به نقل از صحیفه امام ج ۱ ص ۲۲۱) سپس ادامه میدهد که"ارائه ملاکهای متعدد و تفسیرهای متفاوت از دولت طاغوتی،نه به معنای آن است که در مبنای حضرت امام"ابهام"وجود دارد؛ و نه به معنای "تعارض دیدگاه های" ایشان است،چه اینکه به معنای"تجدید نظر"در آرای گذشته و عدول از آنها نیست،بلکه با توجه به چند اصل که در کلمات ایشان دیده میشود،میتوان به دریافت دیدگاه جامع و همه جانبه ی امام خمینی(ره) درباره "حکومت طاغوتی"دست یافت: حکومت برای برخورداری از مشروعیت، نیازمند "تایید الهی" است. این تایید درباره معصومان با"نص"و در عصر غیبت با"نصب عام"و یا"انتخاب"مورد امضای شارع، انجام میگیرد.
حاکمانی که از این تایید برخوردار نباشند، فاقد مشروعیتاند.ولی نباید تایید نسبت به شخص حاکم را به معنی نادیده انگاشتن" صلاحیتهای لازم"برای وی و یا به معنی آزاد بودن او برای هرگونه رفتار و اقدامی تلقی کرد. نصب حاکم در اینجا، مثل نصب قاضی است، که از یک سو فقط به افراد واجد شرایط از قبیل عدالت، اختصاص دارد و از سوی دیگر وجود آن شرایط و نصب وی، برای آن است که شخص قاضی صرفاً در"قوانین و احکام"به صدور حکم اقدام کند.از این رو "منصوب بودن" قاضی، دلیلی برای آنکه او بتواند"خلاف قاعده"عمل کند، نیست.
در نتیجه فرمان روایی که در رفتارش از جاده عدالت خارج میشود وحکم شرع و قانون معتبر را نادیده میانگارد، نه تنها فاقد مبداء مشروعیت میشود و از این نظر "طاغوت" است بلکه از نظر رفتار ظالمانه و متعدیانه نیز "طاغوت" است(طاغوت مضاعف).به بیان دیگر،هر حکومتی که موازین شرعی را نادیده میگیرد و بقا و دوام خود را در قربانی کردن احکام الهی میبیند، "طاغوتی" است، چه این موازین مربوط به "شرایط فرمانروایان" و نصب آنان باشد؛ چه این موازین، به اقدامات و رفتار های آنان مربوط شود.(همان)
ادامه دارد