ایالات متحده اولویت رقابت خود را در محیط بین المللی نه جنگ و امنیت، که امنیتی سازی رقبا قرار داده است/ یک نمونه در امنیتی سازی توسط ایالات متحده مورد جمهوری اسلامی ایران است/ موضوعاتی نظیر حقوق بشر، انرژی هسته ای، فعالیت موشکی و حضور منطقه ای، مهمترین بهانه های ایالات متحده برای در راس امور قرار دادن جمهوری اسلامی ایران بوده اند. به واسطه ی تعارض منافع تعریف شده و مفروض میان طرفین و نیز به سبب خصومت و رقابت با دو متحد منطقه ای آمریکا – یعنی اسرائیل و عربستان سعودی – اولویت ایالات متحده در برهه های مختلف بر امنیتی سازی شدن و به بیان دیگر عادی نشدن ایران و رابطه با آن در حوزه های مختلف بوده است که با تمام فراز و نشیب هایش ادامه داشته است. این سیاست البته بیش از ایالات متحده توسط اسرائیل در حال پیگیری بوده است./ روسیه در فقره ی اوکراین در همان دامی افتاد که چین در مورد تایوان از آن پرهیز کرد.
به گزارش جماران؛ دوگانه امنیت و امنیتیسازی در روابط بینالملل (نمونه: امنیتیسازی جمهوری اسلامی ایران) نامه مقاله پژوهشی جدید مشترک محمدجواد ظریف و ساسان کریمی است.
نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
محمد جواد ظریف 1 ساسان کریمی 2
1 دانشیار، گروه مطالعات ایران، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 پژوهشگر پسادکتری و مدرس، دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده
شناخت امنیتیسازی به عنوان مدخلی معرّفی و پذیرفته شده در ادبیات امروز علوم سیاسی نیازمند نوعی تحقیق تبارشناسانه است. از زمان جنگ جهانی اول، محیط بینالمللی واجد دینامیسم جدیدی در مناسبات رقابت-آمیز میان دولتها بود که با گذشت زمان این رقابتها شکلهای متنوّع و تازهای یافتند. پس از جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از پایان جنگ سرد، امنیتیسازی به عنوان یکی از روشهای روزآمد شده در اولویتطلبی بازیگرانی بوده است که منافع خود را در اولویتبندیهای منطق معمول سیاسی نمییافتند و بنابراین نیازمند معرّفی نوعی تهدید وجود برای خود بودند.
در همین راستا و به عنوان یکی از مهمترین نمونههای امنیتیسازی، آنچه از رفتار رژیم اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم شاهد بودهایم همواره با نوعی امنیتیسازی طرف مقابل همراه بوده است که ذیل آن بتواند اولویتبندیهای «سیاست عادی» را در پیرامون خود تغییر دهد. هر چند طرف مقابل به اقتضای زمان و عوامل دیگر تغییر کرده است اما رویکرد این رژیم در این خصوص مشابه بوده است. در عین حال امنیتیسازی ایران لااقل در مقاطع مهمی از الگوهایی بوده که دولت ایالات متّحده آمریکا هم پیگیری کرده است.
در پژوهش حاضر به مطالعهی تبارشناسانه مفهوم و مصادیق این رویکرد با محوریت استراتژی امنیتیسازی ایران در سه دهه گذشته و نیز دیگر موارد میپردازیم و متناسب با آن، مبنای چالش شناختی که بالقوّه میتواند زمینهساز ابتلا به این تله شود را توضیح میدهیم.
دریافت متن کامل مقاله: