خاطره مرحوم محتشمی پور از انتقادی که از امام کرد و پاسخ ایشان

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور در گفت و گویی به روحیه انتقادپذیر امام اشاره کرده و به بیان خاطره ای متفاوت در این زمینه پرداختند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور در گفت و گویی که در مجموعه آثار ۱۳، امام خمینی و اندیشه های اخلاقی ـ عرفانی (مصاحبه های علمی)، ص ۳۱۹ به چاپ رسیده، در پاسخ به پرسشی درباره انتقادپذیری امام خمینی (س) در قالب پرسش زیر "معمولاً افرادی که به قدرت می رسند، روحیۀ انتقادپذیری آن ها ضعیف می شود و توجهی به انتقادات نمی کنند و یا اجازه نمی دهند انتقادی از ایشان بشود. با توجه به ارتباط نزدیکی که حضرت عالی در دوره های مختلف با امام داشتید، اگر در مورد انتقادپذیری ایشان توضیح بفرمایید، برای همه قابل استفاده خواهد بود." اینگونه پاسخ داده اند:

 

 انتقادپذیری حضرت امام شاید در نتیجۀ نظام تربیتی حوزۀ علمیه قم باشد. نظام حوزۀ نجف به کلی با نظام حوزۀ قم متغایر بود. در نجف در درس هیچ یک از مراجع، شاگردان اشکال نمی کردند و یا استاد اصولاً اجازه نمی داد و شاگردان هم شاید جرأت اشکال کردن نداشتند. در حالی که این مسأله در قم تا زمانی که بنده به یاد دارم، بر عکس بود و طرح اشکال در درس همۀ علما و مراجع، امری معمول و مقبول بود. در روزهای آغازین درس امام در نجف هم، شاگردان فکر می کردند روال درسی ایشان مانند بقیۀ اساتید است و در نتیجه اشکال نمی کردند. امام به حضار انتقاد کردند که درس زنده و مفید و مؤثر درسی است که مباحثه شود و در خلال درس اشکال شود؛ در غیر این صورت، شاگرد نمی تواند مجتهد شود. بعد از آن انتقاد حضرت امام و ورود حاج آقا مصطفی به عرصۀ اشکال و بحث، این روحیه در بقیه پیدا شد که این امر موجب شد درس امام یک درس زنده و پویا در نجف اشرف بشود که با درس سایر مراجع کاملاً متفاوت بود. این امر نشان دهندۀ آن بود که امام روحیۀ اشکال پذیری و انتقادپذیری دارند.

 

باز هم بخوانید:

توصیه امام به زنان در تربیت فرزندانشان چه بود؟

روایت مرحوم محتشمی پور از اختلاف شورای نگهبان و وزارت کشور در انتخابات مجلس سوم و عملکرد امام

چرا امام قوه قضاییه را به اجرای مصوبه مجلس مکلف کرد؟

روزی که آیت الله صانعی نماینده امام شد

علت ملاقات خصوصی امام با بانوان چه بود؟/امام به بانوی متاهلی که قصد ادامه تحصیل داشت، چه گفتند؟

 

یک مورد از انتقادپذیری حضرت امام را هم که مربوط به خودم می شود، نقل می کنم. بنده در تابستان 1349 یا 1350 به لبنان رفتم و دیدم در اوج حملات اسرائیلی ها به جنوب لبنان و فلسطینی ها که اردوگاه رشیدیه و اماکن فلسطینی نشین را به توپ می بستند و موشک باران می کردند و به بعضی از روستاهای شیعه هم اصابت می کرد، علمای لبنانی در جنوب لبنان در سخنرانی ها و نمازهایشان انتقادهای شدیدی به فلسطینی ها می کردند که علت این که اسرائیل به جنوب لبنان حمله می کند، وجود فلسیطنی ها در این جا است. این ها آمده اند این جا و امنیت ما را از بین برده اند و زن و بچه و روستاها و شهرهای ما را آماج حملات اسرائیل کرده اند. اگر فلسطینی ها در این جا نباشند، ما با اسرائیل مشکلی نداریم. من این مطلب را به خصوص در یکی از نماز جمعه های صور که یکی از شخصیت های بر جستۀ روحانی شیعۀ لبنان مطرح کرد، شنیدم و خیلی برایم گران بود که علمای شیعۀ آن جا این گونه مردم را علیه فلسطینی هایی تحریک کنند که از کشور خود آواره شده اند و در معرض جنایات ددمنشانۀ اسرائیلی ها هستند. لذا تصمیم گرفتم وقتی که به نجف رسیدم، در اولین فرصت موضوع را خدمت امام عرض کنم.

 

پس از تابستان که به نجف برگشتم، در همان روزهای اول خدمت امام رسیدم و گزارشی از اوضاع لبنان و سوریه، به خصوص جنوب لبنان خدمت ایشان عرض کردم که در ضمن آن، گزارش انتقاد علمای جنوب لبنان از حضور فلسطینی ها در آن جا هم بود. امام خیلی متأثر شدند و فرمودند ما چه می توانیم بکنیم؟ این وضعیت نجف ما است و آن هم وضعیت ایران. این هم لبنان که شما گزارش دادید.

 

من مقداری سکوت کردم و گفتم آقا با این گزارشی که من دادم، اگر اطمینان به عرایض من دارید، امروز پیش خدا هیچ حجتی ندارید که سکوت کنید. اگر امام زمان الآن ظهور کنند و به شما بفرمایند وقتی که شما متوجه شدید روحانیان شیعه در جنوب لبنان، این گونه با مردم فلسطین برخورد کردند، به چه دلیل سکوت کردید؟ چرا انتقاد و نصیحت نکردید؟ شما چه پاسخی دارید که به ایشان بدهید؟ ـ البته بعداً خودم از این برخورد خیلی شرمنده شدم ـ متوجه شدم که امام زیر لب فرمودند «وفقکم الله » که دستشان را بوسیدم و از خدمتشان مرخص شدم. آن شب خیلی شرمنده بودم و مرتباً خودم را به خاطر آن برخورد با امام ملامت می کردم.

 

فردای آن روز امام پیغام دادند که بیایید این اعلامیه را بگیرید و چاپ کنید و برای لبنان بفرستید. در این اعلامیه آمده بود: برخوردی که در جنوب لبنان با فلسطینیان مظلوم می شود، به مراتب بدتر از آن برخوردی است که در داخل فلسطین با آن ها می شود، و علما را نصیحت کردند که این ها باید اکرام و حمایت شوند. همۀ شما موظفید از آن ها حمایت کنید. این اعلامیۀ امام در دفاع از فلسطینی ها خیلی مؤثر واقع شد و سال های بعد که بنده به جنوب لبنان می رفتم، می دیدم اصلاً تغییر اساسی در نحوۀ برخورد لبنانی ها و علمای لبنانی با مظلومان فلسطینی ایجاد شده است. غرض از نقل این خاطره، بیان روحیۀ انتقادپذیری حضرت امام بود که چگونه امام با آن عظمت، حرف بچه طلبۀ بیست و چهار، پنج ساله ای چون من را که با آن جسارت با ایشان صحبت کردم، پذیرفتند.

 

دیدگاه تان را بنویسید