به گزارش جماران، فارن افرز می نویسد: جمهوری اسلامی از این پس تلاش خواهد کرد فعالیت‌های هسته‌ای خود را بیش از گذشته در هاله‌ای از ابهام نگه دارد، حتی در صورت بازگشت به مذاکرات دیپلماتیک. بنابراین، زمان‌بندی پیشرفت ایران در مسیر هسته‌ای می‌تواند به شدت متفاوت باشد: ممکن است هرگز بمب نسازد، یا ممکن است به‌سرعت به آن دست یابد.

در ۲۴ ژوئن، ایران، ایالات متحده و اسرائیل بر سر آتش‌بسی توافق کردند که به حدود دو هفته درگیری نظامی پایان داد. در جریان این جنگ، اسرائیل ده‌ها هدف هسته‌ای تأییدشده یا مشکوک در ایران را هدف قرار داد. با ورود ایالات متحده به عملیات، بمب‌های سنگرشکن به تأسیسات فردو — که پیش‌تر برای اسرائیل دسترسی به آن دشوار بود — اصابت کرد، و همچنین دو مرکز هسته‌ای دیگر مورد حمله قرار گرفتند.

به گزارش جماران، فارن فرز با این مقدمه می نویسد:

اکنون که گردوغبار فرو نشسته، تحلیل‌گران باید ارزیابی کنند که این حملات دقیقاً چه خساراتی وارد کرده‌اند و آیا این اقدامات ارزش پیامدهای سیاسی و امنیتی‌اش را داشته‌اند یا نه.

هنوز برای یک ارزیابی دقیق زود است، اما عملیات «شیر خیزان» و «چکش نیمه‌شب» — نام‌هایی که اسرائیل و آمریکا برای کارزارهای خود برگزیده‌اند — به گفته گزارش مقدماتی فاش‌شده‌ای از اطلاعات آمریکا، احتمالاً تنها چند ماه به زمان گریز هسته‌ای ایران افزوده‌اند. این در حالی است که مقامات اسرائیلی و آمریکایی از جمله بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ مدعی‌اند حملات خساراتی بسیار فراتر از این برجا گذاشته‌اند. ارزیابی‌های رسمی تاکنون منتشرشده از سوی واشنگتن و تل‌آویو نیز این روایت را تأیید می‌کنند، اما بیشتر به خسارات کلی پرداخته‌اند و اطلاعات دقیقی درباره تأثیر حملات بر زمان‌بندی برنامه هسته‌ای ایران ارائه نمی‌دهند.

در واقع، حتی خود ایران نیز ممکن است هنوز به‌درستی از میزان کامل آسیب به برنامه‌اش آگاه نباشد. مقامات ایرانی همچنان در حال ارزیابی گزینه‌ها برای گام بعدی هستند.

با این‌حال، کارشناسان شروع به فهرست کردن نتایج ملموس کرده‌اند. روشن است که حملات آسیب جدی به تأسیسات غنی‌سازی وارد کرده و شماری از دانشمندان کلیدی را به قتل رسانده‌اند. تجهیزات حیاتی نابود شده و برخی زیر آوار مدفون شده‌اند. اما ایران همچنان ممکن است بیشتر مواد لازم برای ساخت سلاح — از جمله اورانیوم بسیار غنی‌شده — را در اختیار داشته باشد؛ یا به دلیل آنکه در انبارهای امن باقی مانده، یا اینکه قابل بازیابی از خرابه‌هاست.

جمهوری اسلامی از این پس تلاش خواهد کرد فعالیت‌های هسته‌ای خود را بیش از گذشته در هاله‌ای از ابهام نگه دارد؛ حتی در صورت بازگشت به مذاکرات دیپلماتیک. بنابراین، زمان‌بندی پیشرفت ایران در مسیر هسته‌ای می‌تواند به شدت متفاوت باشد: ممکن است هرگز بمب نسازد، یا ممکن است به‌سرعت به آن دست یابد.

 

آنچه ایران از دست داد

فارغ از اینکه حملات چه تأثیری بر زمان گریز ایران داشته‌اند، یک نکته روشن است: برنامه هسته‌ای ایران دچار ضربه‌ای سنگین شده است. مرکز تحقیقات هسته‌ای اصفهان، تأسیسات غنی‌سازی نطنز و فردو — سه محور اصلی زیرساخت هسته‌ای ایران — به شدت آسیب دیدند. بخش‌هایی از اصفهان و نطنز به‌طور کامل نابود شده‌اند. راکتور آب‌سنگین اراک نیز منهدم شده، و با آن، هرگونه امکان تولید پلوتونیوم با کاربرد تسلیحاتی در کوتاه‌مدت از میان رفته است.

اسرائیل همچنین چندین مرکز تحقیق و توسعه دیگر را در سراسر ایران هدف قرار داده است، از جمله بخش‌هایی از سازمان انرژی اتمی و سازمان نوآوری دفاعی ارتش، که تحلیلگران احتمال می‌دهند مسئول فعالیت‌های تحقیقاتی مرتبط با ساخت سلاح هسته‌ای باشد.

مرگ(شهادت) دست‌کم دوازده دانشمند ایرانی در این حملات، بخشی از دانش عملی انباشته‌شده طی دهه‌ها را از برنامه هسته‌ای ایران حذف کرده است. همچنین، حملات به زیرساخت‌های موشکی ایران می‌تواند توانایی کشور در ساخت سامانه‌های پرتاب سلاح هسته‌ای را مختل کرده باشد.

با این حال، چنین نتایجی برای آمریکا و اسرائیل قابل پیش‌بینی بود. در تمام بررسی‌های گذشته درباره اقدام نظامی، هرگز تردیدی وجود نداشت که می‌توانند به اهداف اصلی دست پیدا کنند. با بهره‌گیری از مهمات پیشرفته و ماه‌ها تمرین و برنامه‌ریزی، این عملیات‌ها با دقت بالا و پیچیدگی فنی چشمگیری انجام شدند و نشان‌دهنده توان عملیاتی بالای نیروهای مسلح دو کشور بودند.

اما حتی این موفقیت تاکتیکی نیز هنوز پاسخی قاطع برای یک پرسش کلیدی ندارد: این حملات واقعاً چه کردند؟ و چقدر زمان مانده تا ایران، در صورت تصمیم، به سلاح هسته‌ای دست یابد؟

مهم‌ترین پرسش این است: آیا ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران همچنان سالم، موجود و قابل‌دسترسی است یا نه؟ گزارش‌های فعلی حاکی از آن‌اند که بخشی از این مواد در تأسیسات فردو و اصفهان، زیر آواری مدفون شده‌اند که در پی حملات آمریکا و اسرائیل ایجاد شده است. اما باید به یاد داشت که ایران از ابتدا بخش بزرگی از ذخایر خود را در اعماق زمین قرار داد تا در برابر چنین حملاتی مصون بماند.

حتی گزارش‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد خود ایران ورودی برخی تونل‌ها در اصفهان را مهر و موم کرده تا از تخریب مستقیم جلوگیری کند.

اگر بخشی از این ذخایر بدون آسیب باقی مانده باشد، ایران تنها باید آن‌ها را حفاری کند تا دوباره به مواد اولیه موردنیازش دسترسی پیدا کند — کشوری که هم بیل دارد و هم بولدوزر.

در عین حال، تحلیلگران هنوز نمی‌دانند که آیا ایران سانتریفیوژهای لازم برای غنی‌سازی اورانیوم تا سطح تسلیحاتی را حفظ کرده است یا نه. همچنین مشخص نیست که آیا ایران همچنان تجهیزاتی در اختیار دارد که بتواند اورانیوم غنی‌شده را به شکل قابل استفاده در سلاح تبدیل کند. تهران طی سال‌های گذشته آگاهانه تلاش کرده تا ابعاد واقعی این توانایی‌ها را مبهم نگه دارد.

پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، ایران تولید قطعات سانتریفیوژهای پیشرفته را آغاز کرد و در سال ۲۰۲۱ این فعالیت‌ها را به زیرزمین تأسیسات نطنز منتقل کرد، بدون آنکه اطلاعاتی درباره میزان تولید در اختیار عموم قرار دهد. در روز ۱۳ ژوئن — روز آغاز حملات اسرائیلی — ایران در آستانه اعلام افتتاح یک سایت جدید غنی‌سازی در اصفهان بود؛ سایتی که رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نیز به آن اشاره کرد. اما او نیز تاکنون جزئیات بیشتری ارائه نکرده و شاید اساساً اطلاعات بیشتری هم در اختیار نداشته باشد.

این تأسیسات ممکن است همان تونل‌هایی باشند که ذخایر اورانیوم ایران در آن نگهداری می‌شدند. اما حتی در این صورت، هنوز مشخص نیست که این تونل‌ها تخریب شده‌اند یا محتوای آن‌ها قابل بازیابی است یا خیر. حملات به برخی بخش‌های اصفهان احتمالاً تجهیزاتی را نابود کرده که توانایی تبدیل اورانیوم با غنای بالا به اجزای قابل استفاده در کلاهک هسته‌ای را داشتند. البته ممکن است ایران تجهیزات مشابهی را در مکان‌های دیگر ذخیره کرده باشد.

عدم پاسخگویی ایران به پرسش‌های کلیدی درباره فعالیت‌های گذشته‌اش در زمینه سلاح‌های هسته‌ای یکی از دلایلی بود که آژانس در ۱۲ ژوئن رسماً اعلام کرد تهران مفاد پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) را نقض کرده است.

بنابراین، ایران ممکن است هنوز گزینه‌هایی برای «گریز سریع» در اختیار داشته باشد — هم از نظر ذخایر اورانیوم، هم از نظر تجهیزات، و هم از نظر تخصص انسانی. دانشمندان هسته‌ای ایرانی همچنان زنده، فعال و در حال کارند. اگر پروژه ساخت سلاح ایران شبیه یک مسابقه ماراتن باشد که تنها توسط نخبگان انجام می‌شود، حملات اخیر می‌تواند اختلال قابل توجهی ایجاد کرده باشد. اما اگر این پروژه ساختاری شبکه‌ای و اشتراکی داشته باشد — با تیم‌هایی که دانش و مهارت‌ها را به اشتراک می‌گذارند — از دست رفتن تعدادی از متخصصان ممکن است تأثیر چندانی نداشته باشد. افراد باقی‌مانده ممکن است تمام دانش موردنیاز را داشته باشند یا بتوانند به‌سرعت آن را کسب کنند.

 

 آسیب‌های جانبی

حتی در خوش‌بینانه‌ترین سناریو برای آمریکا و اسرائیل، که این حملات توانسته‌اند ایران را برای چند سال عقب بیاندازند، این کارزار نظامی می‌تواند هزینه‌های سنگینی برای آینده روابط واشنگتن و تهران به همراه داشته باشد.

برای نمونه، مجلس ایران اخیراً قانونی را تصویب کرده که همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) را به‌شدت محدود می‌کند. البته بازرسان آژانس پیش‌تر هم دسترسی کامل به تمام فعالیت‌های ایران نداشتند — مانند تأسیسات فردو که سال‌ها پس از ساخت آن به آژانس اعلام شد — اما همین میزان دسترسی نیز بسیار ارزشمند بود.

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نقشی کلیدی در شناسایی تحولات مهم ایفا کرده است: هم در زمانی که ایران در سال ۲۰۰۵ تأسیسات تبدیل اورانیوم خود را مجدداً فعال کرد، و هم وقتی فعالیت‌های زیرزمینی در نطنز را آغاز نمود. امروز اما، این نهاد ممکن است دسترسی خود به برنامه هسته‌ای ایران را به‌کلی از دست بدهد.

پیامدهای این وضعیت می‌تواند بسیار جدی باشد. آژانس نه‌تنها اطلاعات حیاتی ارائه می‌کرد، بلکه داده‌هایی فراهم می‌کرد که می‌توانستند ادعاهای کشورهای غربی را راستی‌آزمایی کنند. گزارش‌های فنی و عمومی آژانس برای تحلیل‌گران مستقل مبنایی بود تا میزان دقیق اورانیوم غنی‌شده ایران را محاسبه کنند و نشان دهند که این داده‌ها صرفاً ساخته‌وپرداخته سرویس‌های اطلاعاتی نیست. حتی نهادهای امنیتی غربی نیز از گزارش‌های آژانس برای تأیید ارزیابی‌های خود بهره می‌بردند و درک دقیق‌تری از پیشرفت‌های هسته‌ای ایران به دست می‌آوردند.

شاید مهم‌تر از همه، این است که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) تاکنون موفق شده‌اند به سایر کشورها این اطمینان را بدهند که ایران به‌دنبال ساخت سلاح هسته‌ای نبوده است.

به‌عبارتی، آژانس در انجام مأموریت اصلی‌اش موفق عمل کرده: فراهم‌کردن شفافیت لازم برای ادامه فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز ایران.

اما اکنون این خطر وجود دارد که ایران از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای (NPT) خارج شود. معاهده‌ای که امضاکنندگان آن را متعهد می‌کند از پیگیری برنامه‌های تسلیحاتی هسته‌ای خودداری کنند و در عوض، به فناوری هسته‌ای برای مصارف غیرنظامی، تحت نظارت آژانس، دسترسی داشته باشند.

اگرچه برخی تحلیل‌گران پیش‌تر استدلال کرده‌اند که با توجه به فعالیت‌های هسته‌ای گسترده تهران طی سال‌های گذشته، NPT دیگر تأثیر چندانی بر رفتار ایران ندارد، اما تخلفات ایران از این معاهده تاکنون مبنای حقوقی مهمی برای تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل فراهم کرده است. این معاهده همچنین ابزاری بوده برای الزام ایران به شفاف‌سازی درخصوص برنامه‌های هسته‌ای‌اش و خودداری از حرکت به‌سمت تسلیحاتی‌سازی.

اکنون، تهران می‌تواند از این معاهده خارج شود — و شرایط سیاسی کنونی احتمال این اقدام را افزایش داده است. در صورت خروج، جمهوری اسلامی می‌تواند استدلالی قابل‌قبول برای این تصمیم ارائه دهد. در این صورت، تنها مانع داخلی بر سر راه ساخت بمب، فتوای رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله علی خامنه‌ای علیه سلاح هسته‌ای خواهد بود.

اما مخاطرات حملات اسرائیل و آمریکا فقط به سیاست محدود نمی‌شود. اگر ایران تصمیم به بازسازی برنامه هسته‌ای خود بگیرد، احتمالاً این‌بار در مکان‌هایی مستحکم‌تر و پنهان‌تر این کار را خواهد کرد. تهران پیش‌تر نیز پس از هر حمله یا افشاگری، گام‌هایی برای محافظت بیشتر از زیرساخت‌هایش برداشته است.

در سال ۲۰۲۱، پس از حمله پهپادی به کارگاه‌های تولید قطعات سانتریفیوژ، این تأسیسات به زیرزمین منتقل شدند. (به گزارش نیویورک‌تایمز و سایر رسانه‌ها، اسرائیل پشت این حمله بوده؛ هرچند مقامات اسرائیلی آن را نه تأیید و نه تکذیب کرده‌اند.) همچنین زمانی که ذخایر اورانیوم ایران تحت تهدید قرار گرفت، این مواد به داخل تونل‌ها منتقل شدند.

اگرچه نیروی هوایی آمریکا بمب‌هایی در اختیار دارد که توانایی نفوذ به پناهگاه‌های عمیق را دارند، اما این مهمات محدودند و طبق برخی گزارش‌های منبع‌باز، ایالات متحده ممکن است پس از حمله به فردو تنها تعداد معدودی از آن‌ها در اختیار داشته باشد. همچنین برخی تحلیل‌ها حاکی از آن است که ایران ممکن است بخشی از مواد حساس را پیش از آغاز بمباران از فردو خارج کرده باشد.

از طرف دیگر، اگر حملات آمریکا و اسرائیل نتوانسته باشند همه تجهیزات و مواد هسته‌ای ایران را به‌طور کامل نابود کنند، تهران ممکن است اکنون فرصت آن را داشته باشد تا در جریان عملیات پاکسازی و بازسازی، بخشی از تجهیزات یا مواد را — که پیش‌تر تحت نظارت آژانس قرار داشتند — از نظارت خارج کند، در حالی‌که ادعا می‌کند در حملات از بین رفته‌اند. این سناریو باید زنگ هشدار را برای کسانی که نگران بازسازی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران هستند، به صدا درآورد.

در نهایت، ایالات متحده ممکن است فرصت برای یک مسیر دیپلماتیک با ایران را از دست داده باشد. تهران شاید هنوز برای مذاکره یا حتی توافقی جدید آماده شود، اما به‌سختی می‌توان انتظار داشت که به چنین روندی اعتماد کند — به‌ویژه اینکه در حالی که گفت‌وگوها برای توافق تازه در جریان بود، اسرائیل، متحد نزدیک آمریکا، حملات خود را آغاز کرد.

در واقع، تحلیل‌گران هنوز از جزئیات کامل آتش‌بس بین ایران و اسرائیل — از جمله اینکه چه اقداماتی نقض تلقی می‌شوند — اطلاع دقیقی ندارند. به‌عنوان مثال، اگر ایران در جریان عملیات بازیابی بخواهد تأسیسات فردو را با بولدوزر بازگشایی کند، آیا این اقدامی تحریک‌آمیز محسوب می‌شود؟ و اگر بله، آیا آمریکا و اسرائیل دوباره به فردو حمله خواهند کرد؟

دونالد ترامپ گفته که دیگر نیازی نیست، چون به‌زعم او، «برنامه ایران کاملاً نابود شده است.» اما شواهد موجود نشان می‌دهد که این‌گونه نیست.

 

 آماده ضربه بعدی باشید

حملات اسرائیل و ایالات متحده، در کوتاه‌مدت ضربه‌ای سنگین به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران وارد کرده‌اند. اما بی‌تردید، این پایان ماجرا نیست.

بنابراین، سیاست‌گذاران آمریکایی باید خود را برای وضعیتی آماده کنند که در آن، ایران بتواند — و بخواهد — در مسیر ساخت سلاح حرکت کند.

یکی از سناریوهای محتمل در آینده نزدیک این است که ایران با جمع‌آوری باقیمانده ذخایر اورانیوم، آن‌ها را در یک تأسیسات جدید و امن‌تر — احتمالاً در تونل‌های اصفهان یا نطنز — تا سطح تسلیحاتی غنی‌سازی کند. اگر ایران تجهیزات عملیاتی لازم را در اختیار داشته باشد — که نیاز چندانی هم نیست — قادر خواهد بود در مدت زمانی کوتاه، فلز اورانیوم مورد نیاز برای سلاح را تولید کرده و آن را به اجزای لازم برای ساخت بمب تبدیل کند.

در این صورت، ایران می‌تواند این مواد را با مواد منفجره ترکیب کرده و دست‌کم یک سلاح ابتدایی برای آزمایش اولیه تولید کند.

اکنون که آتش‌بس برقرار شده، ایران می‌تواند تمام اقدامات احتمالی خود را با آرامش و در سکوت پیش ببرد — به‌ویژه اگر هزینه‌ای بابت بازسازی یا بازیابی تجهیزات و زیرساخت‌هایش نپردازد. تهران ممکن است ترجیح دهد روند دستیابی به بمب را آهسته اما کامل طی کند. اما اگر آتش‌بس شکننده یا ناپایدار به نظر برسد، می‌تواند تصمیم بگیرد با سرعت بیشتری حرکت کند.

حتی اگر ایران در حال حاضر قصد ساخت سلاح هسته‌ای نداشته باشد، تقریباً قطعی است که برنامه‌اش را در مکان‌هایی محافظت‌شده‌تر و دور از نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) بازسازی خواهد کرد.

برای مقابله با چنین سناریویی، اسرائیل و ایالات متحده بیش از گذشته به نهادهای اطلاعاتی خود برای کشف و ردیابی فعالیت‌های ایران وابسته خواهند شد. در این میان، اسرائیل توانایی بالای خود را در نفوذ اطلاعاتی به برنامه هسته‌ای ایران بارها به اثبات رسانده است. با این حال، پس از این دوره تنش، احتمال می‌رود دستگاه ضدجاسوسی ایران با حساسیت و آماده‌باش بیشتری عمل کند، و همین موضوع کار جمع‌آوری اطلاعات را دشوارتر خواهد ساخت.

ممکن است اقدام نظامی در نهایت برای مهار برنامه هسته‌ای ایران ضروری بوده باشد، اما چنین اقداماتی همیشه با مخاطرات، پیامدهای پیچیده و هزینه‌های سیاسی همراه است. اکنون که ایالات متحده مسیر استفاده از زور را انتخاب کرده، باید مسئولیت آن را نیز بپذیرد — یعنی پایبندی جدی و بلندمدت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای.

با این حال، دونالد ترامپ ممکن است مسیر دیگری را انتخاب کند: نادیده گرفتن هشدارها. دولت او در روزهای اخیر تمام تلاش خود را معطوف به این کرده که هرگونه تردید درباره میزان خسارات وارده به برنامه هسته‌ای ایران را بی‌اعتبار کند. در نتیجه، بعید است که این دولت — چه به‌صورت علنی و چه محرمانه — بخواهد هشدارهایی را که خلاف این روایت باشد، بپذیرد یا تأیید کند.

صرف‌نظر از آنچه در آینده رخ خواهد داد، یک چیز روشن است: جهان اکنون وارد مرحله‌ای بسیار نامطمئن‌تر، ناپایدارتر و پرمخاطره‌تر از تعامل با برنامه هسته‌ای ایران شده است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.