در پی وقوع جنایت دلخراش تجاوز و قتل «نیان»، دختربچه ۶ ساله بوکانی، این یادداشت که توسط فاطمه شهیدی صادقی، روانشناس کودک و نوجوان نوشته شده، به تحلیل روان‌شناختی ویژگی‌های فردی که مرتکب چنین جنایات فجیعی می‌شود می‌پردازد. هدف از انتشار این مطلب، بررسی ریشه‌های روانی و شخصیتی این‌گونه رفتارهای خشونت‌آمیز و ارائه درکی عمیق‌تر از عوامل مؤثر در بروز چنین فجایعی است تا بتوان از تکرار آن‌ها در جامعه پیشگیری کرد.

 پایگاه خبری جماران: فاطمه شهیدی صادقی، روانشناس کودک و نوجوان در یادداشتی برای جماران نوشت:

فردی که مرتکب شکنجه، تجاوز و قتل یک کودک ۶ ساله می‌شود، معمولاً دارای اختلالات روانی و شخصیتی عمیق است. این نوع جنایت شدید نشان‌دهنده انحرافات جدی در همدلی، کنترل تکانه و احساسات اخلاقی فرد است. برخی از اختلالات روانپزشکی و روان‌شناختی که می‌توانند در چنین افرادی دیده شوند عبارت‌اند از: اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت ضداجتماعی (ASPD) که شامل فقدان احساس گناه و پشیمانی، بی‌رحمی و عدم همدلی با دیگران، لذت بردن از آزار و تحقیر دیگران، و تمایل به خشونت، فریبکاری و بی‌مسئولیتی است. همچنین، اختلال شخصیت سادیستیک که با لذت بردن از شکنجه، آسیب جسمی یا روانی به دیگران، هیجان و رضایت از دیدن رنج قربانی، و کنترل‌گری شدید و تمایل به تحقیر دیگران همراه است. اختلال شخصیت مرزی (BPD) نیز در موارد نادر می‌تواند باعث بی‌ثباتی شدید هیجانی، خشم‌های غیرقابل‌کنترل، و رفتارهای تکانشی و خودتخریبی شود.

علاوه بر این، اختلالات روان‌پریشی (سایکوتیک) و روانپزشکی جدی مانند اسکیزوفرنی یا اختلال روان‌پریشی حاد می‌توانند باعث هذیان و توهم‌هایی شوند که فرد را به قتل سوق می‌دهند، مانند شنیدن صداهایی که او را به تجاوز یا قتل تشویق می‌کنند و عدم توانایی در درک واقعیت و پیامدهای اعمال خود. همچنین، اختلالات خلقی شدید همراه با روان‌پریشی مانند افسردگی یا اختلال دوقطبی همراه با ویژگی‌های روان‌پریشانه می‌توانند در حالت روان‌پریشی حاد به جنایت منجر شوند. سایکوپاتی (روان‌آزاری) نیز با نداشتن وجدان و احساس گناه، دستکاری دیگران برای ارضای امیال شخصی، بی‌رحمی و عدم احساس همدلی، و تمایل به اعمال خشونت‌آمیز از جمله شکنجه و قتل مشخص می‌شود.

در حوزه اختلالات جنسی (پارافیلیا) مرتبط با کودک‌آزاری و قتل، پدوفیلیا (میل جنسی به کودکان) شامل تمایل شدید و غیرقابل‌کنترل به داشتن رابطه جنسی با کودکان، برنامه‌ریزی برای فریب، آسیب یا سوءاستفاده از کودکان، و در برخی موارد، قتل کودک برای پنهان کردن جرم است. سادیسم جنسی نیز با لذت بردن از آسیب زدن به قربانی در حین انجام اعمال جنسی، تمایل به شکنجه قربانی و افزایش تدریجی خشونت در رفتارهای جنسی، و در موارد شدید، قتل قربانی به‌عنوان بخشی از تحریک جنسی همراه است.

عوامل خطر و محرک‌های محیطی نیز می‌توانند در بروز چنین جنایاتی نقش داشته باشند؛ از جمله تجربه کودک‌آزاری در گذشته، مصرف مواد مخدر یا الکل که می‌توانند کنترل فرد را کاهش دهند و رفتارهای پرخطر را افزایش دهند، عدم نظارت اجتماعی و تربیت خشن که می‌تواند در بزرگسالی منجر به تمایل به اعمال خشونت شود، و تمایل به قدرت و سلطه‌جویی که برخی افراد از کنترل و آزار دیگران، به‌ویژه کودکان بی‌دفاع، احساس قدرت می‌کنند.

درمان چنین افرادی بسیار دشوار است، به‌خصوص اگر دارای سایکوپاتی یا اختلال شخصیت سادیستیک باشند. این افراد معمولاً درمان‌ناپذیر در نظر گرفته می‌شوند زیرا فاقد احساس گناه و همدلی هستند و تمایلی به تغییر ندارند، معمولاً تنها در صورت اجبار قانونی به درمان روی می‌آورند، و رفتارهای سادیستی و تمایلات جنسی منحرفانه به‌سختی اصلاح می‌شوند. تنها در مواردی که فرد دچار روان‌پریشی (سایکوز) باشد، ممکن است با دارودرمانی و بستری‌شدن، کنترل رفتارش بهبود یابد، اما در بسیاری از موارد، چنین افراد خطرناکی نیاز به نظارت دائمی یا حبس دارند.

در نتیجه، چنین جنایاتی معمولاً نتیجه اختلالات شخصیت، سایکوپاتی، سادیسم جنسی و بیماری‌های روانی شدید هستند. این افراد اغلب احساس گناه ندارند، از شکنجه و آزار قربانی لذت می‌برند و مستعد تکرار جرم هستند. بنابراین، جامعه باید با شناسایی زودهنگام این رفتارها، اجرای قوانین سخت‌گیرانه و فراهم کردن نظارت دائمی، از وقوع چنین فجایعی جلوگیری کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند
کلمات کلیدی تجاوز شکنجه

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.