موشک باران تهران شروع شده بود. زمان هم نمی شناخت. صبح و شب و عصر می زدند. برای امام در همان کنار خانه شان پناهگاهی ساخته بودند تا در مواقع خطر به آنجا بروند اما... .
به گزارش خبرنگار جماران، صدام پا را فراتر گذاشته بود و تهدید کرده بود که این بار تهران را با موشک می زند و زد. صدام یک جنایت کار جنگی بود و برایش فرقی نمی کرد بیمارستان را می زند یا خانه و کاشانه مردم را. موشک هایش روانه تهران شدند. پزشکان به امام اصرار داشتند که برای سلامتی شان در جایی امن پناه بگیرند اما از آنها اصرار بود و از امام انکار. سید احمد بهاءالدینی از پاسداران بیت امام درباره عدم پذیرش امام برای رفتن به پناهگاه اینگونه نقل کرده است:
به دلیل موشکباران تهران پناهگاهی در کنار منزل اندرونی امام ساخته بودند، ایشان حتی یک بار هم داخل آن نرفتند.
ما از طریق خانواده و حاج احمد آقا سفارش کردیم که امام به پناهگاه تشریف ببرند. اما ایشان همیشه در جواب میفرمودند: جای من خوب است، شما اگر میخواهید تشریف ببرید، بروید.
شاید تعبیر امام این بود که در چنین مواقعی که دشمن ما را موشک باران میکند، جان من از جان برادران بسیجی و سایر مردم عزیزتر نیست.
برشی از کتاب خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)؛ ص 95