اول اسفند سال 64 هواپیمای حامل نماینده امام خمینی و حدود پنجاه تن دیگر مورد اصابت موشک هوا به هوای ارتش بعثی قرار گرفت. در این حمله، حجت الاسلام و المسلمین محلاتی به شهادت رسید.
به گزارش خبرنگار جماران، ساعت دوازده و سی دقیقه اول اسفند ماه سال 64 یعنی چند روزی پس از عملیات پیروزمندانه والفجر 8 و تصرف شهر فاو، هنگامی که هواپیمای فرند شیب شرکت هواپیمایی آسمان از تهران به مقصد اهواز در حرکت بود، مورد هدف دو فروند موشک هوا به هوای هواپیماهای جنگنده عراقی قرار گرفت و در 25 کیلومتری شمال اهواز سقوط کرد. در این واقعه دلخراش بیش از چهل نفر از مسافران غیر نظامی از روحانیون، نمایندگان مجلس و مسئولان فرهنگی به همراه حجت الاسلام و المسلمین شیخ فضل الله محلاتی، نماینده امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند.
همسر ایشان گفته است:
اگر مرحوم حاج آقا ـ شهید محلاتی ـ در قید حیات بودند، یقیناً گنجینه ای از خاطرات ناگفته و زوایای نادیده شخصیت حضرت امام (قدسسره) را ارائه می داد. چرا که ایشان بیش از 40 سال با حضرت امام آشنایی داشت و یک روز را بدون حضرت امام نزیست و رهرو واقعی، مؤمن و شجاع حضرت امام بود تا به محبوب خود رسید. نسبت به حضرت امام عشق می ورزید و ایشان را در وصیتنامه شفیع قیامت خود قرار دادند.
در خاطره دیگری آمده است:
تابستان ها حضرت امام به محلات تشریف می آوردند و توسط مرحوم شهیدی ـ پدر خانم شهید محلاتی ـ برای خانواده ایشان منزل کرایه می شد. شهید محلاتی که آن موقع سن و سال کمی داشتند، به علت آشنایی با مرحوم شهیدی حضرت امام را در آنجا زیارت میکردند. اما سابقه واقعی به دوران طلبگی در قم بازمیگردد. شهید محلاتی در سن 14 سالگی وارد حوزه قم شد و از سال 1325 از محضر درس امام خمینی(س) در مسجد آب انبار، درس فقه و اصول را بهره جست.
امام خمینی (س) در سوم اسفند پیامی به مناسبت این واقعه دردناک صادر کردند. متن پیام امام به شرح زیر است:
«بسماللّه الرحمن الرحیم
انا للّه و انا الیه راجعون
جنایتکاران عفلقی که در جنگ جبهه ها و بویژه جبهۀ «فاو» خود را عاجز می بینند و سراسیمه به هر دری میزنند و برای نجات خود به هر حشیشی متوسل می شوند، به جنایت مفتضحانۀ دیگری دست زدند که آبروی نداشتۀ آنان را در مجامع جهان آزاد برباد داد و آن فاجعۀ هوایی اخیر بود که جمع کثیری از هموطنان عزیز ما را به شهادت رساندند.
اسلام عزیز و بویژه جهان تشیع در طول تاریخ، از صدر اسلام تا کنون، سوابق درخشانی در میدان های خون و شمشیر داشته و به حکم قرآن کریم و سنت رسولاللّه ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ و سیرۀ ائمۀ معصومین ـ علیهم صلوات اللّه ـ برای اهداف مقدسۀ اسلامی و قطع فساد با شمشیر و خون دست به گریبان بوده و فداکاری های عظیم در این راه مقدس نموده است. و ملت بزرگ ایران به پیروی از اولیای عظیمالشأن اسلام، این دفاع مقدس را آغاز نموده و در انجام آن و رسیدن به هدف های اعلای قرآنی جان و مال را داوطلبانه فدا کرده و آنچه وظیفۀ الهی بوده به طور شایسته انجام داده است و بحمداللّه تعالی قدم های بزرگی در راه شناساندن اسلام الهی و محمدی ـ صلیاللّه علیه و آله و سلم ـ برداشته است. گرچه وجودهای عزیز و ارزشمندی را از دست داده است، لکن ارزش های بالاتر و والاتری به دست آورده و آن رضای خداوند متعال است و چه چیز میتواند از آن بالاتر باشد.
ملتی که برای رضای حق تعالی انقلاب کرد و برای ارزش های معنوی و انسانی بپاخاسته است، چه باک دارد از شهادت عزیزان و آسیب دیدن نور چشمانش و تحمل سختی ها و مَکارِه،[1] که جنت لقاءاللّه که فوق تصور عارفان است، مَحفُوف[2] به مکاره است. چه می گویم! این جنت اولیا، مکاره را در کام ملت ما شیرینتر از عسل کرده. مگر ما و شما هر روز شاهد این کاروان های کربلا نیستیم که با شور و شوق و عشق و عطش به پیشباز شهادت میروند. مگر شما هر روز شاهد میدان های با عظمت قتال با متجاوزین نیستید که به مرگ لبخند می زنند و معجزه می آفرینند. راستی این چه تحولی است که بر سراسر این کشور صاحبالزمان ـ روحی فداه ـ نور افشانی میکند و چه آتشفشانی است که منحرفان و کجاندیشان و بدخواهان را در خود فرو برده و ذوب میکند؟ این، جز ارادۀ خدا و جلوۀ اوست که خفاشان از آن می گریزند و اولیای خدا و عارفان به آن دل بستهاند؟ من با این قلم شکسته و این چشم بسته در حق این ملت و این عزمش و این سلحشوران و این رزمش چه می توانم بگویم؟! پس بهتر آن است که قلم بشکنم و دم فرو بندم و اجر و مزد رزمندگان و وابستگان به آنان و آسیبدیدگان و دلبستگان آنان را از خدای بزرگ بخواهم. امید آن است که وَلیّ نِعَم، این میهمانان را که به سوی او میروند از محضر خود کامیاب فرماید و به این رزمندگان غرورآفرین قدرت بیشتر و قوّت والاتر عنایت نماید و به همۀ ملت عزیز بویژه آنان که در این جهاد فیسبیلاللّه فعالیت و دخالت داشتهاند، عزت و عظمت مرحمت کند و این عزیزانی [را] که در این جنایت هوایی به سوی او پرواز کردهاند، اجازۀ ورود به محفل خاص خود دهد.
و حجتالاسلام حاج شیخ فضلاللّه محلاتی شهید عزیز را که من و شما او را می شناسیم که عمر خود را در راه انقلاب صرف کرد و باید گفت یکی از چهره های درخشان انقلاب بود و در این راه که راه خداوند است تحمل سختی ها نمود و رنج ها کشید و با قامت استوار ایستادگی کرد، اجازۀ ورود در محضر شهدای صدر اسلام مرحمت نماید. و به بازماندگان محترم تمامی شهدا صبر و اجر مرحمت فرماید و به روحانیون عزیز و قضات محترم و وکلای ارجمند و محافظین عزیز و خدمۀ محترم هواپیما و سایرین که در این جنایت عظیم عفلقیان و با جاسوسی منافقین ملحد به شهادت رسیده اند، جزا و اجر فوق تصور ما عنایت فرماید. و به رزمندگان در جبهه ها و بسیجیان، این راهیان کربلا پیروزی نهایی عنایت فرماید و قلب حضرت ـ بقیةاللّه ارواحنا فداه ـ را از همۀ ما راضی فرماید و به دعای آن بزرگوار، به همۀ ما استقامت مرحمت کند. والسلام علیکم و رحمةاللّه.
روح اللّه الموسوی الخمینی» (صحیفه امام؛ ج 19، ص 496-497)
1 ـ رنجها، سختیها.
2 ـ در میان گرفته شده، مالامال.