در آستانه دیدار بنیامین نتانیاهو با دونالد ترامپ در ۲۹ دسامبر، نخست‌وزیر اسرائیل بار دیگر با دستورکاری جنگ‌طلبانه راهی واشنگتن شده است؛ این‌بار نه با تمرکز بر برنامه هسته‌ای ایران، بلکه با تلاش برای کشاندن آمریکا به درگیری تازه‌ای علیه توان موشکی تهران؛ مسیری که به‌گفته منتقدان، نه برای تأمین امنیت، بلکه در خدمت تداوم یک دکترین جنگی بی‌پایان و تحمیل هزینه‌های سنگین سیاسی، نظامی و اقتصادی بر ایالات متحده است.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، تریتا پارسی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی برای موسسه برای حکمرانی مسئولانه نوشت: بر اساس گزارش شبکه ان‌بی‌سی نیوز، درخواست اصلی بنیامین نتانیاهو در دیدار پیش‌رویش با دونالد ترامپ در تاریخ ۲۹ دسامبر، متقاعد کردن ایالات متحده برای پیوستن به اسرائیل در ازسرگیری جنگ با ایران است.

همان‌گونه که در ماه اوت در نشریه فارن پالیسی نوشته شد، اسرائیل از پیش آماده بازگشت به درگیری بود؛ چرا که در حمله نخست خود نتوانست به اهداف کلیدی‌اش دست یابد. تأثیر چشمگیر حملات موشکی ایران، اسرائیل را وادار کرد تنها پس از ۹ روز به‌دنبال آتش‌بس برود؛ امری که در تضادی آشکار با ماه‌ها و حتی سال‌هایی است که پیش‌تر طول می‌کشید تا اسرائیل برای آتش‌بس با حماس و حزب‌الله تحت فشار قرار گیرد.

جنگ ژوئن به وضعیتی از «بازدارندگی متقابل» انجامید؛ وضعیتی که ایران می‌تواند آن را بپذیرد، اما برای نتانیاهو و میراث سیاسی او غیرقابل تحمل است. در نهایت، این جنگ نه پیروزی اسرائیل بود و نه پیروزی ایران.

دقیقاً همین توازن وحشت است که اسرائیل را به‌دنبال دور تازه‌ای از درگیری سوق می‌دهد. دکترین نظامی اسرائیل اجازه نمی‌دهد هیچ‌یک از دشمنان منطقه‌ای‌اش بتوانند آن را بازدارند یا برتری نظامی‌اش را به چالش بکشند. برنامه موشکی ایران در حال حاضر دقیقاً چنین نقشی ایفا می‌کند.

تغییر تمرکز اسرائیل: از هسته‌ای به موشکی

بر اساس گزارش ان‌بی‌سی نیوز، پیام‌رسانی اسرائیل دیگر بر برنامه هسته‌ای ایران متمرکز نیست، بلکه تمرکز اصلی اکنون بر برنامه موشک‌های بالستیک ایران قرار گرفته است.

و دقیقاً به همین دلیل است که ترامپ باید به نتانیاهو «نه» بگوید. زیرا هدف اسرائیل امنیت به معنای متعارف آن نیست، بلکه سلطه مطلق است. اسرائیل خواهان امنیت کامل و آزادی مطلق عمل برای خود است، در حالی که هر حداقل سطحی از اطمینان را از همسایگانش سلب می‌کند و منطقه را به وضعیتی از ناامنیِ کامل سوق می‌دهد.

نمونه لبنان؛ امنیت برای اسرائیل، ناامنی برای دیگران

نمونه لبنان به‌خوبی این منطق را نشان می‌دهد. سیاست ایالات متحده بر تقویت ارتش لبنان تا سطحی متمرکز است که بتواند حزب‌الله را خلع سلاح کند، اما در عین حال به‌طور عامدانه مانع از آن می‌شود که این نیروها به ظرفیتی برسند که لبنان بتواند از خود دفاع کند یا در برابر تجاوز اسرائیل بازدارندگی ایجاد کند.

این سیاست حتی در شرایطی ادامه دارد که اسرائیل به‌صورت روزانه لبنان را بمباران می‌کند.

 

ترتیا پارسی
تریتا پارسی، تحلیلگر سیاسی

 

مطالبات بی‌پایان

در نتیجه، مطالبات اسرائیل از آمریکا پایانی نخواهد داشت. پس از بمباران برنامه هسته‌ای، تمرکز ـ و مطالبات از واشنگتن ـ به برنامه موشکی ایران منتقل شد. اگر این برنامه نیز نابود شود ـ که خود «اگر» بزرگی است ـ توجه‌ها به یکی دیگر از توانمندی‌های ایران معطوف خواهد شد.

تعجب‌آور نخواهد بود اگر روزی نیویورک‌تایمز گزارشی تأییدآمیز منتشر کند مبنی بر اینکه چاقوهای آشپزخانه در ایران از نظر نهادهای امنیتی اسرائیل تهدیدی وجودی به‌شمار می‌آیند. سپس تحلیلگران وحشت‌زده در شبکه‌های جریان اصلی ناگزیر خواهند پرسید:

«آیا آمریکا تحمل خواهد کرد که ایران کارخانه‌های مخفی تولید کارد و چنگال داشته باشد؟»

دکترین نظامی اسرائیل جنگی بی‌پایان را طلب می‌کند؛ نه برای دستیابی به امنیت، بلکه برای اعمال سلطه.

هزینه‌های جنگ برای آمریکا

با این حال، اسرائیل بدون حمایت بی‌پایان ایالات متحده قادر به ادامه هیچ‌یک از این جنگ‌ها نیست. مالیات‌دهندگان آمریکایی در سال ۲۰۲۴ مبلغ ۲۱.۷ میلیارد دلار از بودجه نظامی اسرائیل را تأمین کردند.

در ماه ژوئن همین سال نیز ایالات متحده ۲۵ درصد از موشک‌های رهگیر سامانه تاد (THAAD) خود را برای دفاع از اسرائیل در جنگی غیرضروری که نتانیاهو آغاز کرده بود، مصرف کرد (یا به تعبیری هدر داد).

اسرائیل آزاد است دکترین امنیتی خود را انتخاب کند. اما رئیس‌جمهور ایالات متحده ـ به‌ویژه کسی که شعار «اول آمریکا» را سر می‌دهد ـ نمی‌تواند امنیت ملی آمریکا و رفاه مردم این کشور را فدای رؤیاهای خودبزرگ‌بینانه اسرائیل درباره امپراتوری «اسرائیل بزرگ» کند.

این در حالی است که راهبرد امنیت ملی ترامپ صراحتاً بر کاهش اهمیت خاورمیانه تأکید کرده و تصریح می‌کند که «دلیل تاریخی تمرکز آمریکا بر خاورمیانه رو به افول خواهد رفت».

چرخه‌ای که باید متوقف شود

ترامپ پیش‌تر با خواسته اسرائیل برای بمباران سایت هسته‌ای ایران موافقت کرد. اکنون، شش ماه بعد، نتانیاهو با طرح‌های تازه جنگی علیه برنامه موشکی ایران بازگشته است. اگر ترامپ بار دیگر در برابر نتانیاهو عقب‌نشینی کند، نخست‌وزیر اسرائیل شش ماه دیگر با طرح جنگی جدیدی بازخواهد گشت تا آمریکایی‌ها بار دیگر خون و مالیات خود را نثار آن کنند.

این روند به‌طور بی‌پایان ادامه خواهد یافت، مگر آنکه ترامپ تصمیم بگیرد به آن پایان دهد.

او باید این تصمیم را در ۲۹ دسامبر بگیرد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.