طبق آموزههای جنگ، برنده کسی است که ارتش دشمن را شکست دهد و نه کسی که غیرنظامیان را هدف قرار میدهد؛ و بر اساس همان آموزهها، ارتشهایی که در جنگ غیرنظامیان را هدف میگیرند، در میدان نبرد شکست میخورند.
آمریکا در نبرد طوفان الاقصى جز شتاب در ارائهٔ فرمی که نشاندهندهٔ توقف جنگی است که دو سال از آن گذشته و در آن همپیمانشان (اسرائیل) نتوانسته است، جز کشتن بیگناهان، ویرانی ساختمانها و ایجاد هرجومرج در منطقه، پیروزی قابلتوجهی کسب کند، کار دیگری از دستش برنمیآید.
طبق آموزههای جنگ، برنده کسی است که ارتش دشمن را شکست دهد و نه کسی که غیرنظامیان را هدف قرار میدهد؛ و بر اساس همان آموزهها، ارتشهایی که در جنگ غیرنظامیان را هدف میگیرند، در میدان نبرد شکست میخورند.
بعد از گذشت ۱۰۰ روز از نبرد طوفان الاقصى، در سفری به یک کشور دوست بودم که یکی از مسئولان آن کشور از من پرسید: «به نظر شما نبرد طوفان الاقصى کی تمام میشود؟» آن روز گفتم: «این نبرد در ۴۵ روز اول به پایان رسیده و در غیر این صورت غیرنظامیان و ساختمانها درگیر خواهند شد».
مقاومت در غزه با ارتش صهیونیستی شش نبرد را پیمود که هرکدام روزها طول کشید و هیچکدام به دو ماه نرسید؛ و در هر نبرد مقاومت سازوکارهای تسلیحاتی و فنون تونلزنی خود را زیر غزه توسعه داد تا آنجا به شهرها، کارگاهها و مخفیگاههایی تبدیل شود که اسرار جنگ و احتمالات آن را در خود ذخیره کردهاند.
پس از نبرد طوفان الاقصى در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، برای این موجودیت (اسرائیل) جز ادامهٔ جنگ راهی باقی نماند، زیرا آن را «نبرد وجود» نامیده بودند و باعث شد که برخی از ساکنان صهیونیست به اعتقادات قدیمیشان بازگردند که «دولت یهود برای ۸۰ سال پایدار نخواهد ماند».
یکی از دلایل اصلی ادامهٔ جنگ این است که اسرائیل موجودیتی است که در بُعدی نظامی شکل گرفته نه مدنی؛ و کلیهٔ رهبرانش در اصل نظامی هستند و اگر ارتش شکست بخورد، موجودیت و دلیل شکلگیریاش را از دست میدهد.
ممکن است برخی بگویند علت ادامهٔ جنگ «دولت راستگرای نتانیاهو» است، اما این سخن واقعیت صرف نیست؛ این فرار از حقیقت یا سوءتقدیر است، زیرا اسرائیل به یک ایدئولوژی واحد (گسترش و برتری) پایبند است.
درست است که بیانیههای ترامپ و نتانیاهو دربارهٔ طرح ترامپ برای توقف آتشبس شبیه تسلیم در برابر (مقاومت) به نظر آمد، اما این سناریویی بود که در محافل کاخ سفید آماده شده بود تا سلطهٔ آمریکا بر اسرائیل را نشان دهد؛ تا جایی که روزنامهها و آژانسهای خبری آمریکایی پخش کردند که ترامپ چندینبار نتانیاهو را بهخاطر عدم همراهی با طرح توقف آتشبس ملامت کرده است.
بهنظر میرسد ایالات متحده خود را در «محذور» یافته، زیرا خود را تنها کشوری میبیند که در کنار اسرائیل ایستاده - چه در پشتیبانی مستقیم و تسلیحاتی و چه در مخالفت مکرر با طرحهای توقف آتشبس — و این امر بر شهرت آن تأثیر دارد.
مقاومت در غزه با همان اصول آغاز، جنگ را پایان داد: (توقف آتشبس، تبادل اسیران و بازسازی غزه).
ما شاهد کودک خردسالی از کودکان غزه نبودیم که با پرچم سفید بیرون بیاید و خواهان تسلیم باشد - همانطور که رهبران عرب آرزو کردند — چگونه میتوان انتظار داشت مبارزان غزه اینگونه رفتار کنند!
هوشمندانه و زیرکانه بود که حماس همهٔ گروههای فلسطینی و تشکیلات خودگردان فلسطین را برای مشارکت در مذاکرات دربارهٔ مسائل سرنوشتسازِ موضوع فلسطین دعوت کرد.
حماس مذاکره کرد در حالی که سلاحش در دستش بود، و مردمش به او و مواضعش پایبندند، و سراسر جهان — از جمله بخش قابلتوجهی از ساکنان خودِ آمریکا — در کنار او ایستادند؛ این ثروت بزرگی است که به آن قدرت چانهزنی و ساختن آینده میبخشد، و نویدهای پیروزی از طریق رسانهها در سراسر کرهٔ زمین در حال طنینانداز شدن است تا مرحلهٔ جدیدی آغاز شود.
برای ما روشن است که خاورمیانه نقشهٔ خودش را میسازد و همچنین کشورهای غرب آسیا، و مقاومت در آن نقش اساسی خواهد داشت.
مهمتر از همه، اگر فداکاری عظیم، دلاوری مردان، یاری زنان و کودکان و مواضع آزادیخواهان در جهان نبود، این پیروزی محقق نمیشد.
جهان پس از جنگ غزه بسیار تغییر خواهد کرد، زیرا نبرد طوفان الاقصى رویدادها را داغ کرد و جهان را در آستانهٔ یک پیچ تاریخی قرار داد؛ نباید از این تحولات عقب بمانیم.
کسی که به روپوشِ آمریکا چسبیده است، غرق خواهد شد؛ و هرکه روی عادیسازی روابط با اسرائیل شرط بسته بداند که این موجودیت در آستانهٔ زوال است.
همانطور که یک شهروند غزه پس از اعلام توقف آتشبس گفت: «ما شهرمان را آباد خواهیم کرد، و غزه زیباترین سرزمین جهان خواهد شد».
...............................................
* مدیر مرکز اتحاد برای مطالعات استراتژیک ـ عراق