در هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل، بحران مشروعیت و کارآمدی این نهاد جهانی به نقطهای بیسابقه رسیده است. قطع بودجه از سوی ایالات متحده، رویارویی قدرتهای بزرگ در شورای امنیت و حملات مداوم اسرائیل به مأموریتهای بشردوستانه، سازمان ملل را در وضعیت فروپاشی تدریجی قرار داده است. اکنون بسیاری از ناظران معتقدند که تنها راه بقای این نهاد، ترک نیویورک و انتقال مقر اصلی آن به کشوری بیطرفتر و مستقلتر است.
به گزارش سرویس بینالملل جماران، کارل بیلت نخست وزیر و وزیر امور خارجه سابق سوئد در یادداشتی برای پراجکت سیندیکیت نوشت: در حالیکه تقاضا برای انجام وظیفه از سوی سازمان ملل، مانند همیشه زیاد است، توانایی این سازمان برای انجام مأموریتهای خود بهوضوح کاهش یافته است. هیچ راهی برای ادامه بقا بدون کاهش بلندپروازیها و تواناییهایش وجود ندارد و شاید لازم باشد به کشوری مهماننوازتر منتقل شود.
استکهلم - مجمع عمومی سالانه سازمان ملل متحد همواره فرصتی برای ارزیابی وضعیت جهان بوده است، اما امسال، در هشتادمین سالگرد تأسیس سازمان ملل، فرصتی برای ارزیابی خودِ سازمان فراهم شد.
با هر معیاری که بسنجیم، وضعیت سازمان ملل وخیم است. در حالیکه تجاوز روسیه به اوکراین و تنشهای فزاینده بین ایالات متحده و چین را نمیتوان به گردن سازمان ملل انداخت، این تحولات یک مشکل اساسی را برجسته کردهاند. در شورای امنیت سازمان ملل متحد، قدرتهای بزرگ – جایی که چین، روسیه و ایالات متحده هرکدام حق وتو دارند – با رویارویی دائمی بر سر مواضع مختلف، مانع از پیشرفت دیگر وظایف سازمان در تقریباً هر موضوعی میشوند.
وضعیت خاورمیانه را در نظر بگیرید؛ جایی که سازمان ملل از زمان تأسیس دولت اسرائیل (بر اساس قطعنامه سازمان ملل) نقشی محوری در حل مناقشات و ایجاد صلح ایفا کرده است. عملیات متعدد حفظ صلح سازمان ملل در منطقه به کاهش تنشها کمک کرده و تلاشهای بشردوستانه گستردهاش – که عمدتاً متوجه جوامع پناهندگان فلسطینی بوده – جان افراد بیشماری را نجات داده است. در حالیکه سازمان ملل نتوانسته صلحی پایدار ایجاد کند، بیتردید در جلوگیری از برخی جنگها و کوتاه کردن مدت برخی دیگر مؤثر بوده است.
در سالهای اخیر، سازمان ملل بهطور فزایندهای به حاشیه رانده شده است. بهاصطلاح «گروه چهارگانه» – شامل سازمان ملل، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و روسیه – اکنون فقط خاطرهای دور است. عملیات متعدد سازمان ملل متحد عمدتاً از سوی اسرائیل مورد حمله مستقیم قرار گرفته است. دولت اسرائیل نهتنها تلاشهای بشردوستانه آنروا (آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای پناهندگان فلسطینی) را زیر سؤال برده، بلکه هر زمان که بتواند فعالیت این سازمان را مسدود میکند.
پیش از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، سازمان ملل متحد نقشی اساسی در حفظ ثبات نسبی اوضاع در غزه ایفا میکرد. اگرچه نتوانست بر اختلافات میان فلسطینیها غلبه کند – بهویژه پس از بهقدرترسیدن حماس در غزه در سال ۲۰۰۶ – اما توانست با فراهم کردن وسایل اولیه، به بقای دو میلیون نفر از ساکنان این منطقه کمک کند. اما اکنون اسرائیل تقریباً همه جنبههای فعالیتهای سازمان ملل در این موضوع را زیر سؤال برده یا مورد حمله قرار داده است؛ البته بدون حمایت تاکتیکی آمریکا نمیتوانست چنین کاری انجام دهد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، بهویژه ثابت کرده است که مایل است تقریباً هر کاری را که دولت افراطی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، انجام دهد، بپذیرد.
در همین حال، سازمان ملل متحد تلاش زیادی برای ایجاد پاسخی مؤثر در سودان جنوبی – کشوری نیمهشکستخورده که جنگ داخلی ویرانگرش وارد سومین سال خود میشود – انجام داده است. حافظان صلح و میانجیهای سازمان ملل همواره درگیر عملیات مختلفی بودهاند؛ از جدایی کاتانگا در سال ۱۹۶۲ گرفته تا عملیات صلح اخیر در شمالشرقی کنگو و آفریقای مرکزی.
در سراسر جهان، بحرانهایی که نیازمند کمک سازمان ملل هستند، کم نیستند: از غزه و سودان گرفته تا جمهوری دموکراتیک کنگو، هائیتی، میانمار و افغانستان. اما با توجه به اینکه قدرتهای بزرگ بر رویارویی با یکدیگر متمرکز شدهاند و دولت ترامپ نهتنها حمایت فعال خود بلکه بودجه را نیز قطع کرده است، چشمانداز سازمان ملل تیره به نظر میرسد.
ایالات متحده ۲۵ درصد از بودجه سازمان ملل را تأمین میکند، اما ارسال کمکهای خود را متوقف کرده است. همچنین بهطور سنتی سهم بیشتری از بودجه داوطلبانه برای عملیات بشردوستانه از سوی ایالات متحده تأمین میشد که آن را نیز کاهش داده است. بدتر از آن، دومین کمککننده بزرگ سازمان ملل، چین، نیز از پرداخت سهم خود عقب مانده است.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، با توجه به وضعیت مالی ناامیدکننده هشدار داده است که باید یکپنجم از کارکنان سازمان کاهش یابد. گفته میشود که در سازمان ملل روحیه پایین است و چشمانداز بهبود اوضاع نیز چندان روشن نیست. ترامپ در سخنرانی اخیر خود در مجمع عمومی بهروشنی نشان داد که جز تحقیر، هیچ نگاه دیگری نسبت به سازمان ملل ندارد. به نظر میرسد تنها نقشی که او برای این سازمان قائل است، کمک به خودش برای دریافت «جایزه صلح نوبل» است. بازنگری برنامه دولت ترامپ در مورد تعهدات چندجانبهگرایی آمریکا نیز مطمئناً خبرهای ناخوشایند بیشتری در پی خواهد داشت.
آیا سازمان ملل آیندهای دارد؟ در حالیکه نیاز به وجود آن مانند همیشه زیاد است، بدیهی است که تواناییاش در عمل کاهش یافته است. هیچ راهی برای بقای این سازمان بدون کاهش مأموریتهای بلندپروازانه و پرهزینهاش وجود ندارد. اینکه دقیقاً چگونه این کار انجام شود، یکی از موضوعات اصلی در چند سال آینده خواهد بود.
با پایان دوره ریاست گوترش در سال ۲۰۲۶، روند انتخاب جانشین او نیز باید به بحث درباره تضمین بقای بلندمدت سازمان ملل گره بخورد. انتقال مقر سازمان به خارج از ایالات متحده گامی طبیعی است؛ نهتنها بهدلیل قطع بودجه آمریکا و نیاز به صرفهجویی در هزینه، بلکه بهدلیل امتناع ایالات متحده از اعطای ویزا به افرادی که در گردهماییهای سازمان ملل شرکت میکنند (همانطور که در مورد رهبری فلسطین در سال جاری اتفاق افتاد).
بله، سازمان مللی که دیگر مقر آن در نیویورک نباشد، از بسیاری جهات متفاوت خواهد بود. اما این جابهجایی ممکن است تنها راه بقای آن باشد. داگ همرشولد، دومین دبیرکل سازمان ملل، گفته بود: «بدن انسان آفریده نشده است که برای ما بهشت بیاورد، بلکه برای نجات ما از رفتن به جهنم ساخته شده است.» این مأموریت همچنان به همان اندازه مهم است. اما برای آنکه اوضاع به همان شکل باقی بماند، همهچیز باید تغییر کند.