پرسش اصلی این است که آیا حماس شرایط کامل توافق را می‌پذیرد و اجرا می‌کند یا نه. ، حماس اعلام کرد که آماده آزادی اسرا است، اما از پذیرش کامل طرح خودداری کرده است.

به گزارش سرویس بین الملل جماران؛ شورای روابط خارجی می نویسد: دو سال از حمله ۷ اکتبر می‌گذرد؛ زمانی که هزاران نظامی حماس حمله‌ای هماهنگ را آغاز کردند که بیش از یک‌هزار اسرائیلی را کشت و صدها نفر را به اسارت گرفت. از آن زمان، چشم‌انداز امنیتی منطقه به‌طور قابل‌توجهی دگرگون شده است. بازیگران مختلف منطقه‌ای از جمله گروه‌های مقاومت در لبنان، یمن و فلسطین، درگیر فشارها و تغییرات میدانی گسترده‌ای شده‌اند و موازنه قوا در خاورمیانه دستخوش تحول شده است. در عین حال، جنگ میان نیروهای دفاعی اسرائیل و جنگجویان فلسطینی، خسارات انسانی و ویرانی‌های گسترده‌ای را بر مردم غزه تحمیل کرده است.

 

 تحولات جدید

 با تغییر توازن قدرت به نفع اسرائیل (و ایالات متحده)، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ تمرکز خود را بر ایجاد صلح در منطقه گذاشته است. او از نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، خواسته تا بابت حمله یک‌جانبه‌اش در قطر عذرخواهی کند و مهم‌تر از همه، طرحی بیست‌مرحله‌ای برای پایان دادن به جنگ در غزه معرفی کرده است.

این طرح به‌طور خاص خواستار آتش‌بس فوری پس از پذیرش توافق، بازگشت همه اسرا (زنده و مرده) در عرض ۷۲ ساعت، خلع سلاح و انحلال حماس، افزایش کمک‌های انسانی به غزه، استقرار نیروی تثبیت‌کننده بین‌المللی (ISF)، خروج تدریجی نیروهای اسرائیلی و اداره غزه توسط «یک کمیته فلسطینی غیرسیاسی» تحت نظارت «هیئت صلح ترامپ» است؛ هیئتی که شخص ترامپ ریاست آن را بر عهده دارد و شامل چهره‌هایی مانند تونی بلر، نخست‌وزیر پیشین بریتانیا، نیز می‌شود.

 این پیشنهاد که از حمایت اسرائیل برخوردار است، به‌طور گسترده‌ای از سوی رهبران خاورمیانه و اروپا مورد استقبال قرار گرفته است.

 

 احساس دجاوو (Déjà Vu)

 اما اگر شما هم مانند من باشید، احتمالاً احساس Déjà Vu می‌کنید؛ چرا که این نخستین بار نیست که طرحی برای صلح ارائه می‌شود و مقامات دولتی، میانجی‌گران و کارشناسان می‌گویند «به توافق نزدیک هستیم». چند بار شنیده‌ایم که «ما در خط ده یاردی هستیم»؟

تمام طرح‌های پیشین در نهایت یا توسط دولت اسرائیل یا توسط حماس رد شدند.

پس، چه چیزی این بار متفاوت است؟

در ادامه گزارش شورای روابط خارجی ادعا شده است: بزرگ‌ترین تفاوت آن است که حماس اکنون تحت فشار فزاینده کشورهای عربی قرار دارد.

 کشورهای خلیج فارس—به‌ویژه قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی—و همچنین همسایگانشان مانند مصر، اردن، پاکستان و ترکیه، علاقه‌مند به پایان جنگ هستند.

کمی بیش از پنج سال پیش، امارات روابط خود را از طریق «توافق ابراهیم» با اسرائیل عادی‌سازی کرد و درست پیش از ۷ اکتبر، عربستان سعودی نیز در مسیر عادی‌سازی قرار داشت. اما عادی‌سازی بیشتر تا زمانی که جنگ ادامه دارد، متوقف شده است.

در همین حال، هر یک از این کشورها با مجموعه‌ای تازه از پویایی‌های سیاسی داخلی مواجه‌اند؛ نسلی جوان‌تر که نسبت به وضعیت فلسطینی‌ها، احساس همدلی و انرژی بیشتری نسبت به والدین خود دارد.

 

 وضعیت اسرائیل

 اسرائیل در این توافق، به بیشتر اهداف خود رسیده است. هیچ مهلت زمانی مشخصی برای خروج نیروهایش وجود ندارد، اما یک مهلت مبتنی بر عملکرد تعیین شده که تفسیربردار است. همچنین، هیچ مسیر قطعی برای راه‌حل «دو دولتی» ترسیم نشده، بلکه تنها تعهدی مبهم به رهبری جدید فلسطینی تحت نظارت "هیئت صلح" وجود دارد.

با وجود این تعهدات نسبتاً کلی، تشکیلات خودگردان فلسطینی این توافق را تأیید کرده است—هرچند حمایت آن احتمالاً تأثیر چندانی نخواهد داشت.

 پرسش اصلی این است که آیا حماس شرایط کامل توافق را می‌پذیرد و اجرا می‌کند یا نه.  حماس اعلام کرد که آماده آزادی اسرا است، اما از پذیرش کامل طرح خودداری کرده است.

همان‌گونه که باراک راوید از Axios اشاره کرده، پاسخ حماس اساساً «بله، اما...» بوده است. باید دید آیا ترامپ و نتانیاهو خواهند توانست در برابر تلاش حماس برای چانه‌زنی در مورد جزئیات طرح—یعنی خلع سلاح و انحلال این گروه در حالی که مبادله زندانیان و آزادی اسرا در خلال توقف درگیری‌ها انجام می‌شود—صبر و تحمل نشان دهند یا نه.

 

 سناریوهای محتمل

 سه سناریو محتمل وجود دارد که هر یک هزینه‌ها و پیامدهای خاص خود را دارند.

 

 سناریوی اول (و کم‌احتمال‌ترین):

در این حالت، حماس نه تنها با آزادسازی اسرا طبق طرح ترامپ موافقت می‌کند، بلکه به سرعت به دیگر بندهای باقی‌مانده در پیشنهاد نیز تن می‌دهد. ممکن است حماس تحت فشار قابل توجهی از سوی برخی کشورهای منطقه قرار گیرد تا از منشور تأسیس و مواضع نظامی خود فاصله بگیرد و به روند سیاسی تن دهد—اما چنین احتمالی بعید به نظر می‌رسد.

پذیرش کامل طرح، عملاً به معنای پایان حماس به‌عنوان یک نهاد نظامی و سیاسی خواهد بود. در این صورت، حماس باید از ابزارهای قدرت خود در برابر اسرائیل—از جمله اسرا و توان نظامی‌اش—دست بکشد و از ایفای نقش در ساختار سیاسی آینده غزه کنار گذاشته شود. تصور چنین تسلیمی در این مقطع دشوار است، مگر آنکه فشار هماهنگ و بی‌سابقه‌ای از سوی جهان عرب بر آن وارد شود، به‌ویژه در شرایطی که معادلات منطقه‌ای پس از تحولات چند سال اخیر در حال تغییر است.

 سناریوی دوم:

در این حالت، حماس ممکن است در ظاهر با پیشنهاد موافقت کند اما در عمل تنها بخشی از آن را اجرا نماید؛ یعنی توافق بر سر آزادی اسرا، در حالی‌که از آتش‌بس موقت برای بازسازی توان خود یا تجدید سازمان استفاده کند. در همین زمان، این گروه می‌تواند تلاش کند کشورهای عربی را به بازنگری در موضع‌شان نسبت به طرح وادار کند تا در ازای امتیازات بیشتر، حمایت خود را تمدید یا بازگردانند.

اگر چنین وضعی رخ دهد و حماس از اجرای تعهدات خود در مورد آزادی تمامی اسرا یا توقف درگیری‌ها عقب‌نشینی کند، اسرائیل ممکن است با استناد به فراخوان ترامپ برای «پایان دادن به کار» واکنش نشان دهد و عملیات نظامی خود را در غزه از سر گیرد.

چنین اقدامی بی‌تردید ویرانی‌های بیشتری در غزه به‌بار می‌آورد و تنش‌های بین‌المللی را تشدید خواهد کرد.

 

 سناریوی سوم:

این سناریو ترکیبی از دو مورد پیشین است: ادامه محدود درگیری‌ها در کنار اجرای نسبی طرح ترامپ. طبق مفاد این طرح، اگر حماس روند پذیرش توافق را به تعویق بیندازد یا آن را رد کند، بخش‌هایی از طرح به‌طور موضعی در مناطقی از غزه که از حضور نیروهای مسلح پاک‌سازی شده‌اند، آغاز خواهد شد. در این مناطق، عملیات کمک‌رسانی و بازسازی زیر نظر نیروی بین‌المللی موسوم به ISF انجام می‌شود.

با این حال، این مسیر هرچند از منظر انسانی و سیاسی قابل تقدیر است، اما ریسک‌های فراوانی دارد؛ زیرا نیازمند استقرار نیروهای بین‌المللی در محیطی است که هنوز ناپایدار بوده و احتمال درگیری در آن بالاست—موضوعی که مستلزم تعهد گسترده و پرهزینه از سوی کشورهای عربی و احتمالاً دیگر کشورها خواهد بود.

 در واقع، ممکن است اسرائیل و حماس بتوانند در مرحله نخست بر سر محورهای ابتدایی طرح—یعنی توقف جنگ و تبادل اسرا و زندانیان—به پیشرفت‌هایی دست یابند، اما سپس بخش‌های بلندمدت‌تر توافق از هم فرو بپاشد و درگیری‌ها از سر گرفته شود.

 حماس، علیرغم تلفات سنگین و چشم‌انداز مبهم بازگشت به وضعیت پیش از ۷ اکتبر، همچنان بر مواضع خود پای فشرده است. نمی‌توان در اراده و پایداری این گروه تردید کرد، اما در عین حال باید نسبت به این فرض که رهبران آن الزاماً بر اساس محاسبات منطقی یا به نفع جمعیت غیرنظامی غزه تصمیم می‌گیرند، محتاط بود.

 با این حال، امید می‌رود که این تحلیل نادرست از آب درآید و سال پیش‌رو، سالی باشد که صلحی پایدار و واقعی را برای مردم منطقه به ارمغان آورد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.