در این جنگ اسرائیل در دل انزوای جغرافیایی خود، نیازمند اثبات قدرت بود؛ و ایران، با اتکا به عمق استراتژیک فرامرزی‌اش، سعی در مهار فشارها و ایجاد بازدارندگی ترکیبی داشت.

در بحبوحه پایان بهار ۲۰۲۵، خاورمیانه بار دیگر خود را در آستانه زلزله‌ای ژئوپلیتیکی دید؛ اما این بار، نه در قالب جنگ نیابتی در سوریه، عراق یا یمن، بلکه در شکل یک تقابل مستقیم میان دو دشمن دیرینه: جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل.

موشک‌ها از تهران و حیفا پرتاب شدند، پهپادها در آسمان بغداد و بیروت پرواز کردند و تحلیلگران با اضطراب، نقشه ژئوپلیتیکی منطقه را بازنگری می‌کردند.

برخلاف تنش‌های مزمن گذشته، این بار خطوط قرمز شکسته شد. اسرائیل با پشتیبانی ایالات متحده، عملیات علیه تأسیسات حساس ایران اجرا کرد؛ مراکزی در نطنز، اصفهان و سمنان هدف قرار گرفتند. ایران اما تنها تماشاچی نبود. پاسخ تهران نه فقط نظامی، که روانی و سیاسی بود: از ارسال موج پهپادها به شمال اسرائیل گرفته تا شعله‌ور کردن جبهه جنوب لبنان و فعال‌سازی متحدان منطقه‌ای‌اش.

این جنگ، بار دیگر چهره ژئوپلیتیک خاورمیانه را نمایان کرد؛ منطقه‌ای که نه بر اساس مرزهای رسمی، بلکه بر مبنای شبکه‌های نفوذ و ائتلاف‌های ایدئولوژیک اداره می‌شود. اسرائیل در دل انزوای جغرافیایی خود، نیازمند اثبات قدرت بود؛ و ایران، با اتکا به عمق استراتژیک فرامرزی‌اش، سعی در مهار فشارها و ایجاد بازدارندگی ترکیبی داشت.

نکته کلیدی اما، در بیرون از خاورمیانه رقم خورد. ترامپِ بازگشته به قدرت، با شتاب وارد میدان شد؛ ابتدا چراغ سبز نشان داد و بعد به گفته خود میانجی‌گری کرد. آمریکا همچنان ستون اصلی معادله بود. روسیه، نگران از تسلط بیشتر ناتو بر مدیترانه شرقی، به سکوت استراتژیک بسنده کرد. و چین؟ تنها دغدغه‌اش تضمین جریان انرژی و عدم اختلال در کمربند اقتصادی‌اش بود.

اروپا ناظر مضطرب و مصرف‌کننده پیامدها

در این میانه، اروپا یک‌بار دیگر ثابت کرد در معادلات امنیتی منطقه، بیش از آن‌که بازیگر باشد، ناظر مضطرب و مصرف‌کننده پیامدهاست. بی‌ثباتی در خاورمیانه، برای بروکسل یعنی موج پناهندگان، جهش بهای انرژی و گسترش ناامنی سایبری.

اما آیا این جنگ پایان دارد؟ یا صرفا ورود به فصل تازه‌ای از تقابل خواهد بود؟ آنچه امروز از آتش‌بس دیده می‌شود، بیش‌تر به یک مکث تاکتیکی می‌ماند تا پایان درگیری. میدان درگیری، از نطنز و حیفا، دوباره به صنعا، دیرالزور و بیروت منتقل خواهد شد. جنگ‌های آینده، شاید پر سروصدا نباشند، اما ویرانگرتر و چندبعدی‌تر خواهند بود.

ایران اگر می‌خواهد از این بحران عبور کند، نیازمند بازتعریف نقش خود در معادله است. نه صرفاً به عنوان یک کنشگر نظامی، بلکه به عنوان معماری در طراحی نظم امنیتی نوین منطقه. و اسرائیل، اگرچه تاکنون پیروز میدان‌های محدود بوده، اما در بلندمدت، در امنیت نخواهد ماند.

آنچه هویدا شد، این بود که نبرد ۲۰۲۵ فقط یک جنگ نبود؛ یک آینه بود. برای ایران، اسرائیل، و همه خاورمیانه‌ای که سال‌هاست روی لبه تیغ ژئوپلیتیک راه می‌رود.

فرزاد احمدی دوازده امامی - پژوهشگر ژئوپلیتیک و امنیت ملی دانشگاه تربیت مدرس

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.