جفاست که همت والای مردمی را در دفاع مقدس با نگاهی غرض آلود نادیده بگیریم

جماران- فاطمه سیف: «سردار مهدی کیانی» متولد 1335 از مؤسسین سپاه در خوزستان است که نخستین فرمانده سپاه آبادان بود و از بهار 58 تا یک ماه پس از شکستن حصر آبادان در این سمت ماند. وی در ایام دفاع مقدس، فرمانده قرارگاه لشکر قدس، ستاد قرارگاه خاتم، لشکر 32 انصارالحسین، لشکر 7 ولیعصر و ... بود که پس از پذیرش قطعنامه 598 از کار در عرصه نظامی فاصله گرفت.

وی در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار جماران، تأکید کرد که با وجود این فاصله‌گیری از فعالیت‌های نظامی، همچنان بعد از گذشت سال‌ها از ایام دفاع مقدس، شبی نیست که خواب ایام دفاع را نبیند و روزی نیست که خاطره جنگ را مرور نکند یا کاری در این راستا در پژوهشگاه دفاع مقدس انجام ندهد.

«سردار کیانی» ادامه داد: همرزمان من می‌دانند که بسیاری از گره‌های روزهای سخت جنگ توسط افراد محدود و معدودی باز شده است که نوعا در بازخوانی و توصیف، اشاره و نامی از آنها نیست. بسیاری از معابر عملیاتی که حاصل آن پیروزی نبردها شده است، توسط فرمانده دسته و گروهان و گردان یا نیروهای بدون عنوان فرماندهی باز شده و باقی یگان‌ها از آن استفاده نموده‌اند.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفت‌وگوی جماران است با این فرمانده دفاع مقدس:

اکنون 34 سال از آغاز تجاوز عراق به کشورمان می‌گذرد و شما آن روزها را تجربه کرده و از نزدیک دیده‌اید. قطعا جنگ تجربیات گرانقدری را نصیب رزمندگان میدان خود کرده است. ما در دانشگاه جنگ چه‌ها یاد گرفتیم و امروز چگونه از آموزه‌های جنگ در عرصه‌های مختلف استفاده می‌کنیم؟

دانشگاه‌ها مراکز علمی هستند که باید با مراکز صنعت و حرف گوناگون در تعامل باشند که حاصل این تعامل ایجاد چرخه‌ای برای تلفیق علم و تجربه و عملگرایی و ارتقاء سطح دانش و پیشرفت و توسعه باشد.

در کشور ما متأسفانه هنوز ارتباط معناداری بین دانشگاه و عرصه عملی در میدان کار تعریف نشده است. !S2!

جنگ دانشگاهی بود که می‌تواند افراد با دانش کمتر را در خود با دانش بالاتر تربیت کند و از طرفی مرکزی برای صورت علمی دادن به گنجینه تجارب مردمی است.

در جنگ، میدانی پدید آمده بود که علم دانشگاه و تجارب خارج از محیط صرفا علمی دانشگاه به هم می‌آمیخت و بهترین عملکردها را بر جای می‌گذاشت و هر چه زمان جنگ طولانی‌تر شد تولید علم آمیخته با عمل و یا عملگرایی عالمانه خودنمایی بیشتری داشت.

متأسفانه بلافاصله پس از پایان جنگ، همانگونه با دانشگاه جنگ برخورد کردیم که با دانشگاه‌های مصطلح برخورد داریم. یعنی تمام تجارب جنگ در زمینه‌های نرم افزاری و سخت افزاری که می‌توانست روش رهایی‌بخش و جهش کشور را به دنبال داشته باشد به میزان زیادی وانهاده شد و مجددا راه آزمون و خطا را در پیش گرفتیم.

عملا سنگین‌ترین هزینه‌های متصور برای کارزار جنگ را دادیم ولی از تجارب، نیروی انسانی و.. آن کمترین استفاده را کردیم.

سرمایه گرانبهایی که در جنگ کسب شد، روش‌های اخلاق‌مدارانه و خلق‌های پسندیده‌ای بود که از آموزه‌های دین نشأت می‌گرفت و در کوران سخت جنگ برای ایثارگران از ملکات رفتاری شده بود. متأسفانه زمانی که آنها را غیرکارآمد کردیم، رفته رفته رفتار و گفتار و منش‌ها سمت و سوی تربیت نایافتگی را پیمود و الآن...

باید توجه داشته باشیم که گرچه دیر شده است؛ اما باید با تعاریف و توصیفاتی که از دوران جنگ می‌کنیم، قبل و بیش از آنکه از توانایی‌های نظامی افراد نام برده و تعریف کنیم، از حسنات اخلاقی افراد بگوییم؛ گذشت، فداکاری، خداترسی، ساده‌زیستی، عبادت، بندگی، تفریح و...

اگر امروز برای نسل جوان و نوجوان که وارثان کشور و انقلاب هستند چیزی از صفات نیک گفته شده، برای عرضه در عمل نداشته باشیم، جنگ را صرفا منحصر به جنگ کرده‌ایم و دیگر هیچ...

به عقیده شما که در پژوهشگاه دفاع مقدس نیز فعالیت دارید، چقدر توانسته‌ایم از تجربه دفاع مقدس هشت ساله، در نحوه برخورد با دنیا و روابط با همسایگان، استفاده کنیم؟ رویکرد ما تا چه میزان منتج به بهره‌برداری حداکثری از دفاع هشت ساله بوده است؟

جنگ امر مذمومی است و جنگ‌افروزی از صفات دیکتاتوران و ناشی از ضعف اندیشه، نبود قدرت استدلال و برتری‌طلبی‌های صرف است. رژیم بعثی عراق در آن زمان تمام ویژگی‌های ذکر شده را در خود داشت و جنگ را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد.

ما در برابر این هجمه دفاع کردیم. دفاع در همه آیین‌ها امری فطری و ممدوح است و واجب. گرچه به زعم برخی ما ملتی بودیم که ممکن است در پاره‌ای شعارها و گفت‌وگوها، بهانه‌ای به دست قلدری چون صدام داده باشیم؛ اما باید اذعان کنیم که صدام و رژیم بعثی حاکم بر عراق، سال‌های دوری بود نیت چنین زیاده‌خواهی و تجاوزی را در سر داشت و آغاز پیروزی انقلاب و اوضاع سامان نیافته آن را فرصت مغتنمی شمرد و هجوم سراسری را به خاک ما آغاز کرد. به دنبال این هجوم، مردم و نیروهای مسلح نیز به فرماندهی امام، دفاع مشروع و جهادگونه‌ای را آغاز کرده و جانانه از مرزهای سرزمینی و ایمانی خود دفاع کردند. در این دفاع، حق مطلب توسط آنان که با دریافت صحیحی از موضوع جنگ از یک طرف و دفاع از طرف مقابل مواجه شدند، ادا شد. !S1!

نیروهای مسلح به حکم قانون و صیانت از تمامیت ارضی و پاسداری از حریم کشور و نیروهای مردمی در قالب جهاد دفاعی به صف شدند و از جان گذشتگی را در اشکال مختلف با اقل امکانات و آموزش آغاز کردند و سرافرازی کشور را با جانفشانی برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آوردند.

گرچه سال‌ها از جنگ گذشته؛ اما باید اعتراف کنیم که ما بهره لازم را از تجارب و اندوخته‌های هشت ساله دفاع از کشور نبرده و آن را مدون و قابل بهره‌برداری و استفاده شرایط جاری و آینده این مرز و بوم نکرده‌ایم.

تجربه جنگ هشت ساله به ما آموخته که هر حرکت، سخن و موضعی که دیگران را علیه ما بشوراند، یا دوستان و همسایگان را در موضع مقابل ما قرار دهد، یعنی گامی برای تحمیل هزینه‌هایی که باید از منابع کشور پرداخته شود.

اگر کشوری تجارب دوران جنگ خود را در تمام ابعاد به کار نگیرد و خدای ناکرده مرتکب اشتباه تکراری شود و یا ضعف‌های گذشته را تکرار کند، باید اعتراف کرد که ابعاد و زیان‌های ناشی از جنگ خود را نشناخته و چه بسا مجددا به همان وادی گرفتار شود.

تجربه جنگ ما را رهنمون می‌کند که باید اهداف انقلاب و کشور را توأم و با کمترین هزینه‌ها و بدون دشمن‌تراشی پیش ببریم و نباید خودمان باعث اجماع و متحد شدن دشمنان شویم. باید بپذیریم که گرچه جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد اما حساسیت روی جمهوری اسلامی زیاد است و دوری از کنش‌های تحریک‌کننده، عقلانی‌ترین شیوه‌ای است که باید اتخاذ شود.

بی‌تردید، چنانچه شخص یا جریانی به استقبال جنگ برود نه بهره‌ای از تجارب جنگ هشت ساله برده و نه می‌توان دلسوزی و حساسیت او را نسبت به کشور و انقلاب پذیرفت.

در جهت معرفی و شناساندن دفاع مقدس به نسل حاضر و آینده، تلاش‌هایی تاکنون صورت گرفته است. این تلاش‌ها را تا چه حد نزدیک به واقعیت می‌دانید؟ به نظر شما، روایت رسمی از هشت سال دفاع مقدس تا چه حد توانسته است به این مهم دست یابد؟

دفاع هشت ساله جمهوری اسلامی ایران در برابر هجوم تحمیلی عراق، قطعه‌ای از تاریخ ایران است که باید خوب بازگو، تدوین و برای نسل حاضر و تاریخ منتشر شود.

گرچه مشروعیت دفاع برای هر انسان آزاده‌ای قابل قبول و پذیرش است؛ اما باید به نسل حاضر و آینده بازگوییم که اگر جنگی تحمیل شود دفاع مشروع و فطری است و علاوه بر نیروهای موظف، بر تمام آحاد مردم فرض است که پای در کارزار گذاشته و با تمام قامت به دفاع از کیان انقلاب و کشور بپردازند.

تحمیل جنگ به کشور و عدم آمادگی کافی نیروهای مسلح، مردم ایران را در آزمون سختی قرار داد که با هدایت‌گری امام، آزمون را با موفقیت به پایان رساندند.

ایرانیان حتی آنان که در جغرافیای ایران نبودند نیز دل در گرو کشور و انقلاب داشتند، اما آن بخش از مردم که خوب تشخیص دادند و دشمن را در خانه دیدند، بدون درنگ با جان و مال و از همه مهمتر با حمایت معنوی خویش راه را بر تعرض بیشتر دشمن بسته و پس از تثبیت و زمین‌گیر کردن دشمن با گام‌های محکم دشمن را بیرون راندند و رشادت‌های خود را در قلب‌ها ثبت کردند.

اکنون جا دارد که خوب و بد و زشت و زیبای آن روزها را از قلب‌ها بیرون آورده و برای آیندگان به ودیعه بگذاریم تا هر روز که این کشور تحت شرایط سخت و تحمیلی قرار گیرد، بتوان از آن شیوه‌ها و تجارب استفاده کرد.

جفاکاری است که همت والای آحادی از مردم که در عرصه‌های دفاع حضور جانانه داشته‌اند را با نگاهی غرض‌آلود، کمرنگ کرده یا نادیده بگیریم.

تاریخ دفاع مقدس، سرمایه بزرگی است که باید سال‌های طولانی مورد استفاده قرار گیرد و امانتی است که باید در صیانت از آن برای نسل‌های آینده تلاش کرد.

آسیب‌های بازگویی واقعیات جنگ چه می‌تواند باشد. در معرفی دفاع مقدس چه کلیشه‌ها و انحرافاتی دیده می‌شود؟

صحنه‌های دفاع هشت ساله ما پر از دشواری و در عین حال ریزه‌کاری، تنوع کار، فعالیت و نقش آفرینی‌های نامحدود بوده است. این مجموعه موضوعات با نقش‌آفرینی نیروهای دو طرف خاکریز، یک برآیند واحدی را داشته که نقش نیروی انسانی مهمترین عنصر آن است.

چه بسا هیچ دو نفری صحنه جنگ را از منظر مشخص یکسان توصیف نکنند؛ اما قرائت ملی و کلی کشور از اتفاقات و وقایع جنگ نباید به گونه‌ای باشد که زشت و زیبا، پیروزی و شکست و نقش انسان‌ها مخدوش شود.

دفاع و هر صحنه‌ای از آن، حاصل عملکرد کلی و جزئی همه آن مجموعه است. برجسته‌سازی، پررنگ یا کمرنگ کردن هر فرد، یگان و مجموعه‌ای یعنی آغازی برای تحریف.

تجلیل از فرماندهان و افراد شاخص در جنگ اعم از شهیدان و جانبازان و آنان که در قید حیات‌ هستند ضمن اینکه پسندیده است اما باید تأکید شود که فرماندهی خوب زمانی مؤثر است که افراد و سازمان تحت فرمان او، مقید، وظیفه‌شناس و از خود گذشته باشند؛ زیرا در غیر این صورت هیچ موفقیتی حاصل نمی‌شود.

در بازسازی‌های صحنه و بازگوکردن وقایع نباید راه افراط و تفریط را بپیماییم. در آسیب‌شناسی اجمالی به این نکته اساسی خواهیم رسید که در سطح کلان و متوسط دفاع مقدس، بازگویی توسط عده نسبتا محدودی صورت پذیرفته و سندیت پیدا کرده و نقش‌های بزرگ فقط از آنِ اشخاص مهم است و شناخته شده و تکراری.

همرزمان من می‌دانند که بسیاری از گره‌های روزهای سخت جنگ توسط افراد محدود و معدودی باز شده که نوعا در بازخوانی و توصیف، اشاره و نامی از آنها نیست.

بسیاری از معابر عملیاتی که حاصل آن، پیروزی نبردها شده توسط فرمانده دسته و گروهان و گردان یا نیروهای بدون عنوان فرماندهی باز شده و الباقی یگان و سایر یگان‌ها از آن استفاده کرده‌اند. !S3!

جای گفتن و طرح آنها کجاست؟ آیا امانتداری است که هر کس امکانی در اختیار دارد حداکثر استفاده را به عمل آورده و در پر اثر و کم اثر نشان دادن نقش خود و دیگران در جنگ مبادرت کند؟

آیا به همین مقدار فرماندهان و رده‌های پایین‌تر که آن دوره را نقل می‌کنند، فقط در جنگ شرکت داشته‌اند؟

آیا نقش مردم - که بیش از نیمی از نیروی انسانی، مالی و حمایتی خود را به جنگ فرستاده و آن را از جبهه‌ها دریغ نکرده است - همین مقدار است که شرح می‌دهیم؟

باید بدانیم مردم یا آن بخش از مردم که از طرق دیگر آگاه‌اند که نقش‌ها در جنگ چه بوده، از این شرکت رضایت ندارند و چه بسا در شرایط اضطرار دیگری که پیش بیاید واکنش دلخواه را از خود نشان ندهند.

باید بپذیریم که رگه‌های تحریف تاریخ دفاع مقدس و بزرگ و کوچک کردن افراد و وقایع در تدوین و توضیح دفاع مقدس مشهود است.

پس از وقفه‌ای طولانی برای تدوین تاریخ دفاع مقدس - که سهو خسارت‌باری است - ورود اینچنینی و گاها دستوری و تفسیر به رأی و ممیزی‌های غیر لازم، این زمینه را بیشتر فراهم می‌کند.

تاریخ و تجارب دفاع مقدس باید به همان اندازه که اتفاق افتاده و توسط همه دست اندرکاران به هر اندازه که نقش داشته‌اند، بیان شود.

مضافا اینکه کار بررسی کردن روش‌های نتیجه‌بخش در دوران دفاع مقدس پس از نقدهای علمی و منصفانه، می‌تواند آثار مثبتی در جامعه داشته باشد.

مدیریت و همکاری در دوران دفاع مقدس، آمرانه، خشک و بدون نظر جمع نبود و می‌توانست راه سخت را آسان و نتیجه‌بخش سازد. !S4!

هنوز هم برخی افراد از ناگفته‌های جنگ سخن می‌گویند. آیا به این موضوع قائل هستید که چیزی به نام ناگفته‌های جنگ وجود دارد؟ چه عواملی باعث می‌شود بعد از 34 سال از سالروز شروع جنگ هنوز مواردی گفته نشود؟ نگفتن این ناگفته‌ها چه صدماتی را به همراه خواهد داشت؟

بدون تردید در سطوح مختلف جنگ، ناگفته‌هایی می‌تواند وجود داشته باشد.

درباره گفته‌های جنگ باید بگویم، گرچه حجم زیادی از موضوعات مختلف جنگ طی سالیان گذشته گفته، نوشته و با فیلم و... بیان شده و از طرق مختلف در جامعه مطرح گردیده؛ اما باید اذعان کرد که به میزان حجم گفته‌ها و زمان صرف شده برای آن، جنگ و دفاع به اندازه‌ای که شایسته بود در جامعه پذیرفته نشده است.

گفته شد که با آسیب‌شناسی اجمالی می‌توان دریافت که به علت جامع نبودن و کم و زیاد طرح شدن و گاها استفاده ابزاری از موضوعات طرح شده در دفاع مقدس، اثربخشی لازم به وجود نیامده و علی‌رغم تکرار بسیار این موضوعات، به میزان مطرح شدن؛ جامعه به سمت آنها جذب نشده است.

برخی مسائل هم «کم گفته‌های جنگ» هستند. پاره‌ای از موضوعات مهم در جنگ کمتر بیان شده‌اند؛ اینها مسائلی هستند پیرامون شکست‌ها و تلخی‌های جنگ، عدم هماهنگی بین نیروهای مؤثر در جنگ یا کسانی که به دلایل مختلف تمایلی به مطرح شدنشان وجود ندارد. این مسائل کم گفته شده‌اند و خلأ وجودی آنها برای ناظر و پیگیری‌کننده در پازل جنگ به خوبی مشهود است.

موضوعاتی هم در زمره «بد گفته‌های جنگ» هستند. متأسفانه گاها با تعصب و خدای ناکرده غرض در سیر حوادث و اتفاقات جنگ، تغییراتی صورت گرفته و آرزوها بیشتر مد نظر واقع شده تا واقعیات.

و اما «ناگفته‌های جنگ»، بخشی از مسائل جنگ که شامل شکست و پیروزی است و هماهنگی نیروهای عمل‌کننده، مسئولین و فرماندهان جنگ؛ به دلیل اینکه با سلسله مطالبی که در طول سال‌ها و حتی زمان جنگ به مردم گفته شده، تفاوت دارد و تلقی آن است که در صورت اعلام حقایق، ذهن جامعه به سمت عدم باور و بدبینی پیش می‌رود و از آن مهمتر افراد ذی‌نفع خود را در معرض زیان تلقی می‌کنند، به همین دلیل از بیان صریح آنها اجتناب می‌شود.

اما باید بدانیم در صورتی که این اخبار از مبادی غیرمرتبط به آگاهی جامعه برسد آثار نامطلوب‌تری بر جای خواهد گذاشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
10 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.