صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ضرورت تربیت طلاّب جوان برای امر قضاوت و تبلیغ
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ضرورت تربیت طلاّب جوان برای امر قضاوت و تبلیغ
- حضار حضار: مهدوی کنی ـ امامی کاشانی ـ موسوی تبریزی ـ مسئولان، اساتید و اعضای جامعة الامام الصادق(ع) ـ اعضای ستاد انقلاب فرهنگی ـ اساتید و طلاب مدرسه شهید مطهری ـ فارغ التحصیلان امور تربیتی و قضایی قم ـ مسئولان مؤسسه در راه حق و کارکنان هنرستان امیر
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من باید تشکر و قدردانی کنم از آقایان فضلایی که در قم و تهران اشتغال دارند به تعلیم و تعلّم. و امیدوارم که برای آتیۀ اسلام همه مفید و به طور شایسته آنچه که باید، وظیفه آنهاست عمل بفرمایند.
معالأسف ما هم دانشگاهمان و هم مدارس علوم دینیهمان هر کدام از یک جهتی نواقص زیاد داشت و نمیشد. و نمیتوانستند نواقص را رفع کنند. دانشگاه از جهت اینکه اصلاً اساسش اگر هم بر این نبود که ایران را به دامن قدرتهای بزرگ بیندازد، کم کم به آن قضیه کشیده شد، و جوانهای عزیز ما را آن اشخاصی که مأمور بودند، به نحوی که آنها میخواستند تبلیغ و تربیت میکردند و بعد هم میفرستادند به خارج، و آنها رویشان کار میکردند و بعد هم که میآمدند، بسیاریشان اصلاً با دیانت بکلی مخالف بودند، و بسیاریشان هم بودند که اگر هم مخالف نبودند نمیتوانستند کاری انجام بدهند. در هر صورت دانشگاه وضعش این بود. مدارس علمی که ما حالا از آن روی هم رفته تعبیر میکنیم به فیضیه، آن از جهات دیگر ناقص بود، آنجا را مستقیماً نیامدند مثل دانشگاه تصرف کنند و نتوانستند بکنند. آنها با همۀ سختیها در دوران رضاخان که سختیها زیاد بود، تحمل کردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همین طور. لکن ما
محصور شدهبودیم در یک کتابها و در یک عقاید خاصی. کتابها از حیث تعلیم و تعلّم غالباً از طهارت و تجارت و صلات ـ غالباً ـ تجاوز نمیکرد. علوم قضایی و حدود و دیات و اینها از علوم غریبه بود، البته مشایخ نوشتهاند، همۀ را مستقصی[1]نوشتهاند، لکن در حوزهها از باب اینکه، این امور خارج بود از حیطۀ عمل آنها، قضاوت دست آنها نبود، حدود و دیات و قصاص و اینها عملی نبود، از این جهت آنها مورد بحث واقع نمیشد و ما محصور شده بودیم در کتابها، در باب تعلیم و تعلّم به همان مقدار. و از آن طرف در عین حالی که خارجیهاو عمال آنها تصرف مستقیم نداشتند در حوزهها، لکن یک تبلیغات خاصی انجام گرفته بود در سالهای طولانی که باید حوزهها از امور اجتماعی و سیاسی بکلی مبرا باشد، و اسم «سیاست» را نمیتوانستیم در حوزههای علمیه ببریم، و امور مسلمین و چیزهایی که مربوط به جامعه مسلمین است در حوزهها بحثی از آن نبود.
بحمداللّه امروز که ما از آن قیدوبندها رهایی پیدا کردهایم باید توجه به این معنا داشته باشیم که امروز حوزهها با دیروز حوزهها فرق دارد. امروز حوزهها برای دنیا، الآن دنیا یک تحولی پیدا کرده است که کأنّه عائلۀ واحده شده است. این صحبتی که من الآن برای شما میکنم ممکن است که بعد از دوساعت دیگر در امریکا هم منعکس بشود و همین طور هر مطلبی که در ایران واقع میشود در همۀ دنیاپخش میشود. یعنی یک کسی اگر صدا بکند به صدای عادی، صدای او قبل از اینکه به آخر این مجلس برسد به امریکا رسیده است. وضع اینطور شده، دنیا کأنّه همه مجتمع شده است در یک محصورۀ کوچکی از حیث جهات.
ما امروز نمیتوانیم مثل سابق فکر کنیم، ما سابق تبلیغاتمان محصور به ایران بود. گاهی اتفاق میافتاد که در یک جای دیگر هم میرفتند اما گاهی بود، خیلی کم. و تبلیغات آن قدری که برای خارج لازم است برای داخل کمتر از او لازم است. شما
میبینید که امروز همۀ تبلیغات دنیا بر ضد اسلام است؛ با اسم ضدیت با جمهوری اسلامی اصل اسلام را محکوم میکنند. صورت اسلام را به یک صورت دیگری در آوردهاند که غیر واقعیت اوست. پیشتر احتیاج به زبان، زبانهای خارجی نبود، امروز احتیاج است به این، یعنی جزو برنامۀ تبلیغات مدارس باید زبان باشد، زبانهای زندۀ دنیا، آنهایی که در همۀ دنیا شایع تر است. این باید یکی از چیزهایی باشد که در مدارس دینی ما که میخواهند تبلیغ بکنند، این امروز محل احتیاج است، مثل دیروز نیست که ما صدامان از ایران بیرون نمیرفت. امروز ما میتوانیم در ایران باشیم و به زبان دیگری همه جای دنیا را تبلیغ کنیم، در همه جا مبلغ باشیم، و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جای دنیا یک امر آسان و عادی است که مبلغین انشاءاللّه باید تربیت بشوند، و فیضیه و دانشگاه ما باید یک دانشگاه و یک فیضیه باشد برای همۀ دنیا، تبلیغ برای همۀ دنیا، برای همۀ کشورهای عالم.
و بحمداللّه امروز آن بندهایی که به عقاید ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهای ملت مشغول تربیت و تعلیم هستند. بانوان مشغول هستند. الآن بانوان جزو طلاب علوم دینیه در قم و در جای دیگر هستند، و خودشان در هر جا هستند مشغول تربیت و تعلیم هستند، و این یک امری است که در این انقلاب تحقق پیدا کرد. آن وقت همچو محصور کرده بودند که برای بانوان هیچ حق قائل نبودند که حتی در یک مجمع ده نفری وارد بشوند و مسئله علمی بگویند یا مسئله عقیدتی بگویند. امروز اینها میتوانند با همۀ حفظ جهات اسلام در همه جای کشور تبلیغات بکنند، بلکه در خارج از کشور هم. ما بسیار عقب افتاده بودیم در این امور، و امروز باید تلافی کنیم، باید نقیصهها را رفع بکنیم.
ما نه امروز مبلّغ داریم و نه قاضی داریم. یک عده مختصری، آن قدری که ایران احتیاج به مبلغ دارد، ندارد، حوزهها ندارند. آن قدری که قاضی لازم دارند، حوزهها
ندارند، حوزهها تربیت قضات را نکردهاند، یک عده پیرمردها هستند لکن آنها نمیروند سراغ این کارها. ما الآن نسل جوان را باید برای قضاوت، برای تبلیغ تربیت کنیم. برای قضاوت که واجب است، واجب کفائی است برای همه، باید تربیت کنیم که این واجب کفائی تحقق پیدا بکند، و برای تبلیغ هم لازم است ما تبلیغ بکنیم. آن هم جزو واجبات است که ما از اسلام تبلیغ بکنیم. آن چیزی که وارد شده است در قرآن باید تبلیغ کرد به همه جا، و تبلیغ لازمه اش این است که زبان بدانند.
شما نمیتوانید بروید در انگلستان برای انگلیسیها با زبان فارسی تبلیغ کنید یا در امریکا اینطور یا در شوروی. شما باید با زبان اهلی آنها تبلیغ کنید، و این از امور لازمهای است که پیشتر نمیشد اسمش را برد، و حالا میبینیم جزو لازمهاست و واجبات است که باید عمل بشود.
بنابراین در عین حالی که من تشکر میکنم از همۀ آقایانی که در این امور دخیل هستند و مشغول خدمت و فداکاری هستند، درعین حال از آنها تقاضا دارم، و از همۀ حوزههای علمیه در هر جا که هست این تقاضا را دارم که دامن به کمر بزنند و نقیصههای سابق را که عقبافتادگیهای سابق را جبران کنند. مبلغ درست کنند، قاضی درست کنند.چیزهایی که احتیاج دارد اسلام به آنها. و تبلیغ اسلام به غیر از اینها، یا عمل کردن به احکام اسلام بدون آنها نمیشود. بنابراین، با این همه تبلیغات علیه ما. ما هم باید تبلیغات داشته باشیم. ما باید اعزام مبلغ در خارج بکنیم به آن قدری که میسور است برای ما. و امیدوارم که موفق بشوید، آقایان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فیضیه، موفق بشوند به اینکه تربیت کنند عدۀ زیادی را از زن و مرد برای تبلیغ.
و شما میبینید که دنیا الآن بر ضد ما قیام کردهاند. شما ملاحظه کنید برای سرنگونی یک طیاره کرۀ جنوبی چه بساطی درست کردهاند. البته به قتل رساندن و ساقط کردن یک طیارهای که انسانها در آن هست و اشخاص عادی در آن هست یک جرم نابخشودنی
است، لکن امریکا طرفدار این است، باید دید چی هست این، امریکا این قدر تبلیغ میکند و نطق میکند رئیس جمهور امریکا و فاجعه میگوید در دنیا واقع شده است و دنیا باید این را نبخشند. این همان امریکایی است که این فاجعه را در جاهای دیگر خودش بجا میآورد، و این همان امریکایی است که عراق را وادار میکند که بدتر از این فاجعهها را در ایران بیاورد، یک کلمه هم حرف نمیزند. عراق نسبت به ایران و خود عراق، حکومت عراق نسبت به ایران و خود عراق تاکنون چه کرده است؟ چقدر جمعیت از این دو کشور اسلامیرا کشته است و چقدر بمباران کرده است این مناطقی که اصلاً مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است که ایران هم فلان جا را زده است، یک دروغی گفته است. رادیوها وقتی نقل میکنند حرف او را، اول نقل میکنند که او گفته است که کجا را زدیم، کجا را زدیم، ما هم موارد، جاهایی که جمعیت نظامیهست زدیم. در صورتی که همۀ رادیوها میدانند که اینها شهرهایی که هیچ ربطی به نظامیندارد دارند میزنند. پشت هر شکستی صدام حمله کرده است و یک عده بیگناه، زن و مرد، بچه و صغیر و کبیر را به خاک و خون کشیده و امریکا یک کلمه راجع به این حرف نزده است برای اینکه انساندوست است ایشان! اما انسان امریکایی پسند! انسانی که به درد او میخورد میپسندد! همین عمل اگر امریکا کرده بود، همان عراق که الجزایر را، که طیاره الجزایر را، ساقط کرد و عدهای هم از مردم عادی در آن بودند و یکی از وزرای آنجا هم در آن بودند، امریکا هیچ واکنشی نشان نداد. اما حالا عزا گرفته برای اینکه یک طیارهای از کرۀ جنوبی ساقط شده است؛ و این عزا برای این است که میخواهد شوروی را محکوم بکند، نه اینکه آن انسانهایی که آنجا هستند دوست دارد. انسانها پیش این دو ابرقدرت اصلاً ارزش ندارند. اینها برای انسان الاّ آنی که گاو شیرده برای آنها باشد هیچ ارزشی برایش قائل نیستند.
شما ببینید امروز لبنان چه خبر است. الآن که من و شما اینجا نشستهایم[در]لبنان چه حمام خونـی دارنـد[راه میاندازند]. این حکومت غاصـب و جائر لبنان، این
امین[2]خائن چه بساطی در سر این جمعیت مردم لبنان در آورده است. اسرائیل چه بساطی در آنجا درآورده بود. حالا به جای او اینها دارند در میآورند. لکن امریکا ندیدیم که یک کلمه بگوید. خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهایش را فرستاده آنجا کمکش برای این جنایات، یک اسمی رویش میگذارند. شاید هم خودشان درست میکنند صحنه را. دوتا فرض کنید ترقه میاندازند به یک جایی و یکی دوتا را زخمی میکنند، یا فرض کنید آنها کرده باشند، آن وقت اینها میریزند خانه به خانه میگردند جوانها را میگیرند، جوانها را حبس میکنند، جوانها را میکشند. این فجایع در دنیا دارد واقع میشود و امریکا نشسته دامن به آن میزند.
و اسفناکتر این است که مسلمین نشستهاند و تماشا میکنند. این مهرۀ دومیکه حالا آمدهاست، و «اسحاق شامیری»[3]که الآن آمده است و میخواهد نخست وزیر بشود، از اول برنامۀ خودش را گفته است. از اول گفته است که: «اسرائیل بزرگ باید تحقق پیدا کند، باید فلسطین بکلی از بین برود، تمام جاهایی که دست اسرائیل است اینها لاینفک از اسرائیل است». اسرائیل بزرگ، یعنی از نیل تا فرات، یعنی تمام منطقهای که عرب نشین است، حجاز هم جزء این باید باشد، مصر هم جزء این است، و اینها نشستهاند آنجا دارند تماشا میکنند، و عدۀ کثیرشان هم همراهی میکنند، و اسرائیل را میخواهند بشناسند و امثال ذلک.
اینها یک مصیبتهایی است که در قرن ما واقع شده است، و معالأسف مسلمین یعنی حکومتهای اسلامی بیتفاوت هستند؛ و آنها نمیگذارند که کشورهای خودشان، مردم عادیشان راجع به اینها صحبت بکنند. واقعاً در یک محیط خفقان این دنیا دارد بسر میبرد، خفقان از این دو ابرقدرت. این افغانستان دست شوروی، هر روز فاجعه درست
میکند. البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ایستادهاند که شاید او را پشیمان کرده باشند. آن هم فلسطین و لبنان و نمیدانم همه جا در دست امریکا و همه مشغول به جنایت کردن. آن وقت در این بین از یک طیاره که صد و شصت نفر، دویست و شصت نفر یک همچو چیزی کشته شده است ـ همه متأسف باید باشیم ـ لکن امریکا به اینطوری که شما متأسفاید نیست. شما برای اینکه، آنها را اصلاً نمیشناسید لکن یک انساناند، یک انساناند بیگناه، طعمۀ شوروی شدند. اما امریکا نه از باب اینکه انسان میخواهد، امریکا در این یک چیزی پیدا کرده برای اینکه، شوروی را از میدان در کند، مردم را یعنی دنیا را بر ضد شوروی چی بکند. شوروی هم فردا یک بهانهای پیدا میکند آن هم امریکا را میخواهد چه بکنداَللّهُمَّ اْشغَلِ الظّالِمینَ بالظّالِمینَ[4]. توطئۀ اجانب در تحقق نیافتن اسلام در ایران و بالاخره ما باید در این بین، خودمان توجه به مسائل دنیا داشته باشیم.
امروز نباید ما فکر بکنیم ایران چه جور است. ما امروز فکر بکنیم دنیا چه خبر است، تکلیف ما در مقابل دنیا چه خبر است. همین جنگ تحمیلی را درست کردند، نقشهای که صهیونیستها دارند عملی بشود. از یک طرف نگذارند اسلام ـ در این ـ تحقق پیدا کند، اگر اسلام در ایران تحقق پیدا کند و قهراً در ممالک دیگری هم خواهد رفت و رفته است هم، آن وقت آن بساط آنها، بساط صهیونیستها برچیده میشود، امریکا و شوروی دستش از ممالک اسلامیقطع میشود. اینها برای اینکه، نگذارند اسلام از چارچوب ایران بیرون برود، و اگر بتوانند در خود ایران هم منحرف کنند اذهان را، الآن دارند کوشش میکنند و میخواهند که، مقصد اولشان است که ایران ساقط بشود و یک «جمهوری اسلامی امریکایی» پیش بیاید. البته دیگر سلطنت طلبی توی کار نیست، جمهوری اسلامیهم اسمش را میگذارند اما جمهوری اسلامی از قسم امریکاییاش، آنی که بعضیها هوسش را دارند، این را که انشاءاللّه موفق نمیشوند. ایرانیها مصمماند همه. مرد و زن پیر و برنا، بچه و بزرگ مصمماند به اینکه امریکا و شوروی را در ایران
دیگر راه ندهند. و اما مقصد دومشان این است که اسلام را در همین ایران محبوس کنند. تبلیغات دامنه داری که ایران الآن چه شده است، بچههای کوچک را چه میکنند، بچههای دون پانزده سال و چهارده سال را به زور میفرستند به جبههها، که تازه همین مسئله بوده است، و نمیدانم طرفدار حقوق بشر اعتراض کرده، آنها هم نشستهاند آنجا و گوش شان به این است که رادیو امریکا چه بگوید، رادیوی بی بی سی چه بگوید، رادیوی کذا چه بگوید. خودشان مسائل را میدانند، نه اینکه ندانند اینها، لکن برای اینکه ایران را محکوم کنند این مسائل را میگویند. نه این است که این رادیوهای خارجی ندانند مسائلی که در ایران واقع میشود، و ندانند تجاوزاتی که عراق به ایران کرده، و ندانند آن همه ظلمی که به کشورهای ایران و عراق کرده است. اینها میدانند اینها را، لکن انسان برای آنها مطرح نیست. آنها مقاصد خودشان را میخواهند اجرا بکنند. مقاصدشان این است که اسلام را در ایران بدنام بکنند، جمهوری اسلامیو مردم ایران را بدنام بکنند که نبادا دیگران به فکر این بیفتند که همین معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند، تحقق بدهند. و من امیدوارم که در این معنا هم انشاءاللّه موفق نشوند.
و ما موظفیم که اسلام را در همۀ جای دنیا معرفی کنیم. اسلام مظلوم است الآن در دنیا، غریب است در دنیا. ما یک دسته کوچکی هستیم، تبلیغاتمان ناقص، مبلغ کم داریم و آنها همۀ رسانههای گروهی دست شان است و هر چه میخواهند پولهای زیادی هم دارند و خرج این کارها را میکنند. ما مع ذلک نباید مأیوس بشویم. ما با همین عدۀ قلیل همان طوری که آن قدرت بزرگ شیطانی محمدرضا را که دنبالش همۀ قدرتها بود به همت همین جوانهای ایران شکستیم و کنارش زدیم و اسلام را انشاءاللّه به آن طوری که خواست خداست در اینجا پیاده خواهیم کرد، و مشغول پیشرفت در این امر هستیم. ما نمیگذاریم دیگر کسی اینجا بیاید. و من امیدوارم که همان طور که اینها شد، با همت والای دانشگاه و فیضیه تبلیغات دامنه دار پیدا بشود، و در یک مدت کوتاهی انشاءاللّه
تبلیغات به جایی برسد که همۀ دنیا را ما پر از مظاهر اسلامی بکنیم.
از خدای تبارک و تعالی سلامت و سعادت همۀ آقایان را خواستارم. و امیدوارم که در این مشروعی که همه اشتغال به آن دارند و آقایان ریاستش را دارند و مشغول کار هستند توفیق پیدا بکنند و دست جنایتکار قدرتهای بزرگ از ایران قطع بشود و اسلام آن طوری که هست در دنیا جلوه کند.
والسلام علیکم و رحمة اللّه