زندگی نامه امام خمینی(س)

قیام امام خمینی علیه احیای کاپیتولاسیون؛ تبعیدامام به ترکیه:

در سوی دیگر، شاه با غرور همیشگی و به تصور اینکه کشتارها و

بازداشتها و محاکمه‏ها، نیروی مقاومت عمده را از سر راه برداشته است، تحت فشار امریکا در انجام اصلاحات دیکته‏شدۀ کاخ سفید مصمم بود. اصلاحات در نهایت می‏بایست به نفوذ همه‏جانبه امریکا و حضور مستقیم کارگزاران این کشور در عرصه‏های مختلف اقتصاد و ارتش و ارکان رژیم شاه بینجامد. از این رو برداشتن موانع حقوقی و قانونی برای حضور نیروهای امریکایی در ایران و تضمین امنیت و مطلق‏العنان بودن آنان شرط اوّلیه بود. احیایرژیم کاپیتولاسیون (مصونیت سیاسی و کنسولی اتباع امریکایی در ایران) در دستور کار قرار گرفت. تصویب لایحه کاپیتولاسیون به‏وسیله

مجلسین فرمایشی سنا و شورا تیر خلاصی بر استقلال نیم‏بند ایران بود. سرکوبی شدید مبارزین و حبس و تبعید آنان و حکومت پلیسی شاه نفس را در سینه‏ها حبس کرده و کسی یارای مخالفت نداشت. در این ماجرا نیز امام خمینی بر انجام رسالت تاریخی خویش مصمم شد و به

قیامی دوباره برخاست. روز چهارم آبان که روز تولد شاه بود و با هزینه‏های گزافی همه ساله جشنهای فرمایشی برگزار می‏شد، به‏عنوان روز افشاگری از سوی امام خمینی انتخاب و خبر آن به‏وسیله نامه و ارسال پیکهایی از سوی آن حضرت به علمای شهرهای مختلف، منتشر گردید. شاه برای تهدید امام خمینی و بازداشتن ایشان از تصمیم به ایراد سخنرانی در این روز، نماینده‏ای به قم اعزام نمود. حضرت امام نماینده شاه را نپذیرفت. پیغام شاه به آیت‏اللّه‏ حاج آقا مصطفی (فرزند ارشد امام) ابلاغ گردید.

امام خمینی بی‏اعتنا به تهدیدها، در روز موعود یکی از ماندگارترین سخنرانیهای خویش را در جمع کثیری از روحانیون و مردم قم و دیگر شهرها ایراد کرد. این نطق تاریخی در حقیقت محاکمۀ دخالتهای غیرقانونی هیأت حاکمه امریکا در کشور اسلامی ایران و افشای خیانتهای شاه بود. سخنرانی امام با صلابتی وصف‏ناپذیر با این جملات آغاز شد:

عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.

قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانونْ اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛... تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده‏هایشان، با کارمندهای فنی‏شان، با کارمندان اداری‏شان، با خدمه‏شان... ازهر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند...

آقا، من اعلام خطر می‏کنم! ای ارتش ایران، من اعلام خطر می‏کنم! ای سیاسیون ایران، من اعلام خطر می‏کنم... واللّه‏، گناهکار است کسی که داد نزند؛ واللّه‏، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند.[گریۀ شدید حضار]

ای سران اسلام، به داد اسلام برسید.[گریه حضار]ای علمای نجف، به داد اسلام برسید.[گریه حضار]ای علمای قم، به داد اسلام برسید.[1]

در همین سخنرانی بود که امام خمینی جمله معروف خود را به این شرح بیان داشت:

امریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از امریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر. همه از هم بدتر؛ همه از هم پلیدتر. اما امروز سر و کار ما با این خبیثهاست! با امریکاست. رئیس جمهور امریکا بداند ـ بداند این معنا را ـ که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما... تمام گرفتاری ما از این امریکاست! تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است! اسرائیل هم از امریکاست.[2]

امام خمینی در همین روز (4 آبان 1343) بیانیه‏ای انقلابی صادر کرد و در آن نوشت:

دنیا بداند که هر گرفتاری‏ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً و از امریکا خصوصاً متنفر است... امریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می‏کند. امریکاست که به اسرائیل قدرت می‏دهد که اعراب مسْلم را آواره کند.[3]

افشاگری امام علیه تصویب لایحه کاپیتولاسیون، ایران را در آبان سال 43 در آستانه قیامی دوباره قرار داد؛ اما رژیم شاه با بهره‏گیری از تجربه سرکوبی قیام 15 خردادِ سال قبل به سرعت دست به کار شد. از سوی دیگر در این زمان جمع زیادی از عناصر برجسته مذهبی و

سیاسیِ مدافع قیام امام، در زندان و یا تبعیدگاه بودند. برخی از مراجع تقلید و علمای بزرگ نیز که در ابتدای قیام 15 خرداد به صحنه مبارزه آمده بودند بتدریج به مصلحت‏گرایی و سکوت گرویده و پای خود را از صحنه مبارزه بیرون کشیدند که این وضعیت تا سال پیروزی انقلاب (1357) نیز ادامه داشت. از طرف دیگر به موجب سندهایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد، کسانی همچون آقای شریعتمداری در این زمان (آبان 43) از موقعیت و نفوذ خود استفاده کرده و کوشیدند تا طرفداران خویش را وادار به سکوت و عدم حمایت از دعوت امام نمایند. خطر اصلی برای رژیم شاه وجود امام خمینی بود که به هیچ ترفندی نتوانسته بودند وی را به سکوت وادار کنند. او اکنون رهبری محبوب و شناخته‌شده برای همه مبارزین ملت ایران و مرجع تقلید بسیاری از مردم بود. تجربه گذشته نشان داده بود که بازداشت او در داخل کشور دشواریهای رژیم را صدچندان می‏کند. قصد سوء نسبت به جان وی نیز به منزلۀ ایجاد زمینۀ شورشی غیرقابل کنترل در سراسر کشور ارزیابی می‏شد. سرانجام تصمیم به تبعید ایشان به خارج از کشور گرفته شد.

امام خمینی و فرزندان ایشان: سید احمد خمینی و سید مصطفی خمینی

سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهای مسلح اعزامی از تهران،

منزل امام خمینی در قم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقتِ بازداشت، همانند سال قبل مصادف با نیایش شبانۀ امام خمینی بود. حضرت امام بازداشت و به همراه نیروهای امنیتی مستقیماً به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هواپیمای نظامی که از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مأمورین امنیتی و نظامی به آنکارا پرواز کرد. عصر آن روز ساواک خبر تبعید امام را به اتهام اقدام علیه امنیت کشور! در روزنامه‏ها منتشر ساخت. علی‏رغم فضای خفقان، موجی از اعتراضها به صورت تظاهرات در بازار تهران، تعطیلی طولانی مدت دروس حوزه‏ها و ارسال تومارها و نامه‏ها به سازمانهای بین‏المللی و مراجع تقلید جلوه‏گر شد.

آیت‏اللّه‏ حاج آقا مصطفی خمینی نیز در روز تبعید امام بازداشت و زندانی شد و پس از چندی در 13 دیماه 1343 به ترکیه نزد پدر تبعید گردید. دوران تبعید امام در ترکیه بسیار سخت و شکننده بود. حضرت امام حتی از پوشیدن لباس روحانیت در آنجا ممنوع شده بود. اما هیچ‌یک از فشارهای روانی و جسمی نتوانست آن حضرت را وادار به سازش کند. محل اقامت اوّلیه امام، هتل بولوار پالاس آنکارا (اتاق 514نماینده اعزامی علمای ایران

امام خمینی در تبعیدگاه ترکیه ـ سید فضل‏اللّه‏ خوانساری

طبقۀ 4) بود. فردای آن روز برای مخفی نگاه داشتن محل اقامت، امام را به محلی واقع در خیابان آتاتورک منتقل کردند. چند روز بعد (21 آبان

1343) برای منزوی‏تر ساختن ایشان و قطع هرگونه ارتباطی، محل تبعید را به شهر بورسا واقع در 460 کیلومتری غرب آنکارا نقل مکان دادند. در این مدت امکان هرگونه اقدام سیاسی از امام خمینی سلب شده و ایشان تحت مراقبت مستقیم مأمورین اعزامی ایران و نیروهای امنیتی دولت ترکیه قرار داشت.

امام خمینی و سید مصطفی خمینی در تبعیدگاه ترکیه

(محروم از پوشیدن لباس روحانی) و مأموران امنیتی ترکیه

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بی‏سابقه‏ای بقایای مقاومت را در ایران در هم شکست و در غیاب امام خمینی به سرعت دست به اصلاحات امریکاپسند زد. رژیم در چند مورد بر اثر فشار مردم و علما ناگزیر شد با اعزام نمایندگانی از سوی آنان برای کسب خبر از حال امام و اطمینان از سلامت وی موافقت نماید. در این مدت امام خمینی طی چند نامه به منسوبین خویش و علمای حوزه به صورت رمز و اشاره و در قالب دعا، استواری خود در مبارزه را یادآور شده و همچنین خواستار ارسال کتابهای دعا و کتب فقهی شدند. اقامت اجباری در ترکیه فرصتی مغتنم برای امام بود تا تدوین کتاب بزرگتحریرالوسیلهرا آغاز کند. در این کتاب که حاوی فتاوای فقهی امام خمینی است، برای نخستین بار در آن روزها، احکام مربوط به جهاد و دفاع و امر به معروف و نهی از منکر و مسائل روز

به‏عنوان تکالیف شرعیِ فراموش شده مطرح گردیده است. یادآور می‏شود که آرای اجتهادی امام خمینی در فقه و اصول سالها قبل از رحلت آیت‏اللّه‏ بروجردی در آثار متعددی به قلم آن حضرت تألیف شده بود که در بخش معرفی آثار و تألیفات امام ـ در همین مقاله ـ به آنها اشاره خواهیم کرد.

امام همراه با جمعی از استقبال‏کنندگان در صحن مسجد کوفه در سال 1344

1 .همان؛ ص 415ـ420.
2 .همان؛ ص 420ـ422.
3 .همان؛ ص 411.