گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

محمد خوش چهره: دولت در بخش‌ های اقتصادی دچار روزمرگی شده است

الآن در کشور جریانی سازمان یافته هست که هم ریشه داخلی و هم خارجی دارد. این جریان تلاش می‌ کند که در مسیر معاش مردم سنگ ‌اندازی کند. یعنی در این فضای آلوده و تورم‌ های لجام گسیخته در مواد غذایی مورد نیاز مردم، عده ای با القای تورم سازمان ‌یافته افکار عمومی را آماده گسست نهایی می ‌کنند.

پایگاه خبری جماران، سجاد انتظاری: در روزهای اخیر شاهد گرانی افسار گسیخته ارزهای خارجی و به تبع آن اقلام معیشتی مردم هستیم و این قضیه روز به روز جدی تر و پیچیده تر می شود. 

در زمینه فعالیت ها و برنامه های دولت برای تقویت معیشت مردم و کنترل قیمت های بازار با یکی از اعضای هیأت علمی دانشگاه تهران گفت و گو کردیم و نظر او را در این مورد جویا شدیم.

نکته جالب توجه این گفت و گو این بود که محمد خوش چهره تأکید و اصرار دارد که دولت اصلا برنامه و استراتژی روشنی برای غلبه بر این مشکلات ندارد و مشاورین دولت هم مشاوره های اشتباه می دهند که منجر به پیچیده تر شدن مشکلات شده است.

آنچه در ادامه می آید مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با محمد خوش چهره است:

ما هر روز در کشور شاهد افزایش موج گرانی ها روی دوش مردم هستیم؛ چرا که اقلام معیشتی آنها روز به روز گران تر می شود و به تبع آن دور از انتظار نیست که سفره های مردم کوچک تر از قبل باشد. با توجه به جمیع این موارد، مدیریت بحث معیشت مردم توسط دولت را چطور ارزیابی می کنید؟

الآن در کشور جریانی سازمان یافته هست که هم ریشه داخلی و هم خارجی دارد. این جریان تلاش می‌ کند که در مسیر معاش مردم سنگ ‌اندازی کند. معاش یعنی چه؟ یعنی سبد هزینه خانوارها. مردم یعنی من دانشگاهی، شمای خبرنگار، معلم، کارمند، کارگر و... که یک درآمد ثابتی داریم و  آن را صرف خوراک، پوشاک و بهداشت خود و خانواده می کنیم؛ و اگر چیزی باقی بماند صرف تفریح و... می‌ شود. اما  در حال حاضر نه تنها چیزی باقی نمی ماند، بلکه مردم برای همان خوراک، پوشاک و بهداشت هم با مشکل مواجه هستند.

 

کمک هایی که دولت در قالب یارانه یا سبد معیشتی می کند چقدر می تواند مشکل گشای مردم در این زمینه باشد؟

بسیاری از مشکلات اقتصادی در کشور ما با مُسکن حل می‌ شود. یعنی مثلا برای بهبود فقر ملت را که ریشه در مشکلات و موانع تولیدی، چه تولیدات کشاورزی  و چه کارگاهی و صنعتی دارد، به مردم یارانه دادیم که یک مُسکن است؛ تا مشکل را سر فرصت رفع کنیم. این فرآیند از دولت‌های نهم و دهم آغاز شد و در ادامه دولت یازدهم و دوازدهم هم همین مسیر را در پیش گرفت. اما در ادامه نه تنها مشکل را سر فرصت حل نکردند، بلکه یارانه ‌ها به نسخه اصلی اقتصاد هم بدل شد و نهایت تلاش ‌های فکری و عملی مسئولان در حوزه‌ های اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی مردم به همان یارانه ها ختم شد. در حالی که اشتباه از اول معلوم بود، یعنی در نسخه اولیه این موضوع دیده نشده بود که ما یک سال یا چند سال یارانه ‌ها را بدهیم تا موانع بر سر راه تولید، کشاورزی، صنایع کارگاهی و... برطرف شود و فضای کسب و کار و معیشت مردم بهبود یابد.

 

منظور شما این است که برنامه های دولت در این زمینه از روز اول اشتباه بوده است؟

شخص آقای رئیس جمهور بعد از اینکه نرخ دلار از چهار هزار تومان فراتر رفت، صراحتا بیان کرد که دوستان اقتصادی ما گفتند که بگذارید نرخ دلار بالا برود تا صادرات افزایش پیدا کند و تولید هم رونق بگیرد. حالا رئیس جمهور از این دوستان اقتصادی خود بپرسد که چرا وقتی دلار به بالای 20 هزار تومان هم رسید نه تنها صادرات افزوده نشد و رونق تولید نگرفت، بلکه سبد معیشتی مردم هم با چالش جدی مواجه شده است.

در این فضای آلوده و تورم‌ های لجام گسیخته در مواد غذایی مورد نیاز مردم، عده ای با القای تورم سازمان ‌یافته مثلا پراید که یک جنس بنجل و سمبل کالاهای بی‌ کیفیت است، حساب شده تا 70 میلیون تومان بالا می‌ رود و افکار عمومی را آماده گسست نهایی می ‌کنند. پیام افزایش قیمت پراید به جامعه چیست؟ این است که وقتی یک چنین جنس کم کیفیتی اینچنین گران می‌ شود نشانه افزایش در همه محصولات است. بعد از پراید نوبت به مواد غذایی می‌ رسد که روند صعودی در قیمت‌ ها پیدا می‌ کند.

مرحله بعدی گران شدن مسکن است. الآن مسکن دچار رکود است؛ حوزه‌ ای که دچار رکود است، دلیلی برای افزایش قیمت ندارد. اما تعدادی از این بنگاه ‌های املاک سازمان یافته در دو سه نقطه شهر برنامه ‌ریزی می ‌کنند و قیمت مسکن در تهران را از طریق تزریق نوسانات غیرواقعی و فضاسازی در چند نقطه مثل سعادت‌آباد، الهیه، ولنجک و... افزایش می ‌دهند. این افراد از جهل و غفلت نهادهای نظارتی و شوراها و شهرداری ‌ها و... استفاده می‌ کنند و نوسانات بازار مسکن را شکل می ‌دهند و قیمت‌ ها را با شایعه و دروغ و... به اوج می‌ رسانند.

 

البته در خصوص مسکن، دولت برنامه هایی را در حال اجرا دارد که به نظر می رسد بتواند بخشی از مشکل را حل کند، چقدر با این برنامه ها موافق هستید؟

قبلا اشاره کرده بودم که حل مشکل مسکن به سه برنامه کوتاه‌ مدت، میان مدت و بلندمدت نیاز دارد. اما نکته قابل توجه این است که در حال حاضر اولویت اقتصاد کشور اقدامات آنی و کوتاه‌ مدت است. چرا که گرانی مسکن گریبان اقشار مختلف جامعه و به خصوص جوانان را گرفته و تقریبا می توان گفت برای جوانان کشور ما خرید خانه دارد به یک آرزوی دست نیافتی تبدیل می شود. بنابر این، دولت باید هرچه سریع تر در این زمینه اقدام جدی خود را عملیاتی کرده و به فکر تهیه مسکن برای اقشار مختلف جامعه و به خصوص نسل جوان کشور باشد.

اما دولت توجه ندارد و به فکر اقدامات بلندمدت است و اعلام می‌ کند که ابتدا باید وزارت جهاد کشاورزی در فرصت مناسب، زمین ‌ها را دسته‌ بندی و مشخص کند و بعد در اختیار وزارت راه و شهرسازی قرار دهد و بعد وزارتخانه بعدی اقدام به ساخت و ساز کند. این یک برنامه بلندمدت می ‌طلبد و نمی‌ تواند پاسخگوی مشکلات امروز مردم باشد که روز به روز در حال افزایش و جدی تر شدن است.

 

 پس به نظر شما دولت چطور می تواند بازار مسکن و افزایش بی رویه قیمت ها در این بازار را کنترل کند؟

بازار مسکن که تکان نمی‌ خورد؛ چون نه تقاضای خرید و نه ساخت و سازی وجود دارد. پس چه اتفاقی می‌ افتد؟رهن و اجاره بالا می ‌رود. بالا رفتن رهن و اجاره به معنای فشار بر روی محروم‌ ها و کارمندان و تعویق ازدواج جوانان است. اما دولت در این شرایط صحبت از تخصیص زمین و ساخت و...  می ‌کند که نشان ‌دهنده غفلت بعید دولت است.

 

محمد خوش چهره

برای مریضی که خونریزی شریانی دارد و اگر به آن رسیدگی نشود می ‌میرد، باید اقدامات اورژانسی صورت بگیرد. دولت باید بلافاصله اعلام کند که اجازه افزایش قیمت اجاره‌ ها وجود ندارد؛ مگر در شرایط خاص و در نقاطی از شهر. بعد هم تمرکز کنند که خانه ‌های زیر 150 متر باید افزایش‌ ها زیر 15 درصد باشد. چون وقتی خانه 200 تا  300 متری باشد نشان می‌ دهد که فرد در رفاه نسبی است و افزایش قیمت در این موارد شاید چندان مهم نباشد.

 

به نظر شما  این گرانی ها چقدر با افزایش قیمت ارز مرتبط است؟

خیلی افراد فکر می کنند تنها ارز است که باعث رشد قیمت ‌ها در بازارها شده است. اما همان طور که اشاره کردم این یک جریان سازمان یافته است که در حوزه ‌های مختلف ظهور و بروز پیدا می ‌کند.

 

طرح های بانک مرکزی مثل «گواهی سپرده یورویی» چقدر می تواند منشأ اثر باشد؟

این طرح ها در بهترین و خوش ‌بینانه ‌ترین حالت یک آیتم یا یک بند از نسخه ‌ای است که برای بهبود وضعیت بحرانی ارز و اقتصاد باید به کار گرفته شود. یعنی همان ‌طور که در یک نسخه پزشکی، دکتر ممکن است مُسکن، آرام بخش و آنتی‌بیوتیک بدهد و در نهایت داروی اصلی را در ورای این داروها ارایه کند، در این گزاره هم بانک مرکزی یک بند از مجموعه وسیع نیازهای اقتصادی را ارایه کرده است. اما این موضوع که بانک ‌مرکزی به آن اشاره کرده، فاقد آن داروی اصلی است و به عنوان یک آیتم مطرح است.

به هر حال اظهارنظر درباره اینکه دولت به یک چنین تصمیماتی دلخوش کند و تصور کند که با یک چنین آیتم ‌های و بدون جامع نگری می‌ تواند مشکلات زیربنایی اقتصاد در بخش ‌های گوناگون را حل کند؛ اولین اشتباه استراتژیک است.

 

در این فضا عده ای معتقدند که با انتشار اوراق دولت می تواند هم کسری بودجه را جبران کند و هم نقدینگی بازار را در دست بگیرد. اما عده ای  از کارشناسان اولویت را به سیاست های پولی می دهند و تأکید دارند که دولت باید فکری به حال این بخش داشته باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟

از نظر من هر دو اشتباه می ‌کنند. چون مشکلات اقتصاد ملی در این حوزه ‌ها نیازمند یک بسته است که در آن سیاست‌ های پولی، مالی، ارزی و امثالهم، توأمان دیده شده باشد. یعنی اگر کسی فکر می‌ کند فقط با سیاست‌ های پولی و بعد هم از طریق نرخ بهره می‌ توانند مشکلی را اصلاح کنند اشتباه است. یا اگر کسی فکر کند که حل مشکلات اقتصادی از طریق سیاست ‌های مالی آن هم از طریق سیاست‌ های مثلا بودجه‌ ای یا نرخ مالیات ممکن است، در اشتباه هستند. یعنی یک مجموعه‌ای از سیاست‌های پولی، مالی، ارزی و  غیره لازم است؛ که تازه باید این سیاست ‌ها با هم سازگار باشند و اگر تناقض داشته باشند و همدیگر را دفع کنند، بیماری اقتصاد ایران شفا پیدا نمی ‌کند.

 

شما فکر می‌ کنید برنامه ‌ریزی‌ های راهبردی دولت در حوزه اقتصاد به گونه ‌ای بوده که این بسته ای که شما به آن اشاره کردید، محقق شود؟

اینکه اشاره می ‌کنید آیا دولت راهبردی دارد؟ اشتباهی است که متأسفانه این روزها بسیاری آن را مرتکب می‌ شوند؛ واکنش ‌های دولت در اقتصاد مقطعی، موردی و آزمون و خطایی است و اقدامات جامع و بسته‌ ای انجام نمی ‌دهد. حرکت ‌های دولت در حوزه اقتصاد معنی استراتژی را نمی‌ دهد و دولت در بخش‌ های اقتصادی دچار نوع خاصی از روزمرگی شده است.

یعنی ممکن است دولتی ‌ها اشاره کنند که راهبرد دارند اما از نظر ما تحرکات دولت در بخش اقتصاد به هیچ عنوان راهبردی نیست. همان ‌طور که در سؤال شما هم بود برای ساماندهی اقتصاد باید راهبردی وجود داشته باشد که اقتصاد ایران در حال حاضر متأسفانه فاقد راهبرد است. راهبرد در عین حال دارای اهداف استراتژیک است و مجموعه سیاست ‌ها، شیوه‌ ها، اقدامات و برنامه ‌هایی است که برای رسیدن به هدف‌ ها تدارک دیده شده است. این مجموعه ‌های راهبردی خودش زیرمجموعه ‌هایی دارد که تاکتیک ‌ها و روش ‌ها را شکل می‌ دهد. مثلا سیاست های پولی، ارزی،مالی و تجاری مناسبی که با هم سازگار باشند. بعد از سازگاری تازه ابزارهای مناسب برای اجرای این سیاست ‌ها هم که صادرات و واردات را کنترل می‌ کند، می ‌شود نرخ تعرفه، نرخ ارز و...

یکی از ابزارهای سیاست ‌های پولی که می ‌خواهد انبساطی باشد یا انقباضی، نرخ بهره است. یکی دیگر از ابزارهایش، ذخیره قانونی است؛ بحث دیگرش تنظیم مجدد است. مجموعه این عوامل مثل یک دست شیر، پلنگ، انسان و... که سرپنجه دارد و انگشت دارد می ‌شود ابزار دستانشان. قدرت دست انسان زمانی متبلور می ‌شود که این انگشت ‌ها و سرپنجه‌ ها در وضعیت سازگار و هماهنگی قرار داشته باشند و تشکیل یک مشت را می ‌دهند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.