جی پلاس/به بهانه سالروز رحلت صاحب تفسیر المیزان؛

چرا علامه طباطبایی، علامه طباطبایی شد؟/ مباحث مطرح شده میان علامه و کربن

علامه طباطبایی، مفسر، فیلسوف، اصولی، فقیه، عارف و اسلام‌ شناس و از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن معاصر بود. ایشان نویسنده تفسیر المیزان، و کتاب‌های فلسفی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، و اصول فلسفه و روش رئالیسم است.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که به لطف روح بزرگشان مفید فایده افتد. علامه طباطبایی، مفسر، فیلسوف، اصولی، فقیه، عارف و اسلام‌ شناس و از عالمان تأثیرگذار شیعه در فضای فکری و مذهبی ایران در قرن معاصر بود. ایشان نویسنده تفسیر المیزان، و کتاب‌های فلسفی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة، و اصول فلسفه و روش رئالیسم است. متن زیر آشنایی مختصری با زندگینامه این بزرگوار است:

 

زندگی نامه علامه طباطبایی 

تولد و نسب

علامه طباطبایی در آخر ذیحجه ۱۳۲۱ق مصادف با 23 اسفند ۱۲۸۱ش در تبریز به دنیا آمد.[۱] اجداد پدری علامه طباطبایی از فرزندان امام حسن مجتبی (ع) و ابراهیم بن اسماعیل دیباج[۲] و تا ۱۴ پشت او همگی دانشمند و عالم بودند.[۳] نیاکان مادری وی نیز از سادات حسینی بودند.[نیازمند منبع] سید محمدحسین طباطبایی در ۵ سالگی، مادر، و در ۹ سالگی پدرش را از دست داد.[۴] برادر کوچکتر او سید محمدحسن، معروف به سید محمدحسن الهی، است.[۵] که استاد فلسفه در تبریز بوده است.[۶]

 

ازدواج و فرزندان

همسر علامه، قمرالسادات مهدوی از خانواده سادات طباطبایی بود.[۷] سه فرزند اولی علامه و قمرالسادات در کودکی و در نجف از دنیا رفتند. فرزند بعدی آن‌ها، پسری بود که علامه، به سفارش استادش قاضی طباطبایی، اسم او را عبدالباقی گذاشت.[۸] سید عبدالباقی طباطبایی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود.[۹]

 

نجمه سادات طباطبایی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید علی قدوسی، از شاگردان علامه طباطبایی بود.[۱۰] جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.[نیازمند منبع]

 

دوران تحصیل و تدریس

علامه به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ش) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس می‌ شد، آثاری چون گلستان، بوستان و … را فراگرفت[۱۱] سپس وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ ه‍.ش مشغول فراگیری دانش‌ های مختلف اسلامی شد.[۱۲] علاوه بر این، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت و در تعلیم خط به مقام استادی رسید.[۱۳]

 

ایشان بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، همراه برادرش به نجف رفت و از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ش به تحصیل علوم دینی پرداخت.[۱۴] در ۱۳۱۴ش به تبریز برگشت و تا ۱۳۲۵ که در آنجا ساکن بود، به کشاورزی مشغول شد و در کنار کار کشاورزی به تألیف و تحقیق می‌ پرداخت.[۱۵] علامه در ۱۳۲۵ش به قم رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.[۱۶]

 

رحلت علامه طباطبایی 

ایشان یکشنبه ۲۴ آبان ۱۳۶۰ش (۱۸ محرم ۱۴۰۲ق) رحلت فرمود. پیکر پاکش فردای آن روز از مسجد امام حسن عسکری(ع) تا حرم حضرت معصومه(س) تشییع شد. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی بر پیکر ایشان نماز خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۱۷]

 

زندگی علمی علامه طباطبایی 

در نجف

علامه طباطبایی پس از اتمام اولین مراحل علمی در تبریز، در سال ۱۳۰۴ش/۱۳۴۴ق راهی نجف شد[۱۸] و ۱۰ سال در حوزه علمیه نجف به تکمیل معلومات خود در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی پرداخت. فقه و اصول را نزد نایینی، کمپانی و سید ابوالحسن اصفهانی، فلسفه را نزد سید حسین بادکوبه‌ای که خود از شاگردان جلوه و آقاعلی مدرس بود، ریاضیات را نزد آقا سید ابوالقاسم خوانساری، و اخلاق و عرفان را از سید علی قاضی طباطبایی آموخت.[۱۹]

 

در تبریز

علامه طباطبایی در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بود به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعی‌اش در تبریز به دست می‌آمد، مجبور به بازگشت به ایران شد و ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول شد.[۲۰] در این دوره فعالیت علمی از قبیل تحصیل یا تدریس از او گزارش نشده است ولی تعدادی از کتاب‌ها و رساله‌های علامه حاصل تفکرات این دوره است.[نیازمند منبع]

 

در همین رابطه بخوانید: 

الطاف امام رضا(ع) به علامه طباطبایی از زبان ایشان

 

در قم

شهرت علامه طباطبایی در تهران و حوزه‌ های دیگر علمی ایران، هنگامی آغاز شد که در اثر حوادث سیاسی جنگ دوم جهانی و عواقب بعد از آن از تبریز به قم مهاجرت کرد. او از سال ۱۳۲۵ش در قم ساکن شد و مجالس درس خود را در تفسیر و حکمت آغاز کرد.[۲۱] ایشان به تدریج، تدریس سطوح اساسی حکمت مانند کتاب شفاء و اسفار را متداول کرد.[۲۲] در کنار این دروس، علامه به تربیت شاگردانی در حوزه اخلاق و عرفان اسلامی نیز توجه داشت. حسن حسن‌زاده آملی، عبدالله جوادی آملی، عزیزالله خوشوقت و علی سعادت‌پرور و... از این دسته شاگردان او هستند.[نیازمند منبع]

 

جلسات علمی تهران

در دوران سکونت در قم یکی از فعالیت‌ های علامه طباطبایی شرکت در جلسات علمی و فلسفی در تهران بود. این جلسات با حضور هانری کربن، سید حسین نصر، داریوش شایگان و... با محوریت علامه طباطبایی درباره مسائل فلسفی، عرفانی، ادیان و اسلام‌شناسی برگزار می‌ شد. او در سفرهای پیاپی که به تهران داشت، با علاقه‌ مندان به حکمت و معارف اسلامی تماس داشت و ‌گاه با مخالفان دین و حکمت نیز به بحث می‌ پرداخت. در برخی از این نشست‌ ها موضوع بحث، تفسیر عرفان شرقی با محوریت اوپانیشادها و گات‌ها بوده است. مطالب این کتاب‌ها توسط داریوش شایگان به فارسی ترجمه می‌ شد و سپس علامه طباطبایی درباره آن مطالب توضیح می‌ داد.[نیازمند منبع]

 

جلسات بین او و کُربَن به مدت ۲۰ سال (۱۳۷۸ تا ۱۳۹۹ق) هر پاییز[۲۳] با حضور جمعی از اهالی فلسفه تشکیل می‌ شد که در آن مباحث اساسی دین و فلسفه و... مطرح می‌ شد. به گفته دکتر سید حسین نصر چنین جلساتی در سطحی آنچنان بالا و با افقی آنچنان وسیع در جهان اسلام امروز بی‌ نظیر بوده است و حتی می‌ توان گفت که از دوره قرون وسطی که تماس فکری و معنوی اصیل بین اسلام و مسیحیت قطع شد، چنین تماسی بین شرق اسلامی و غرب حاصل نشده است.[۲۴]

 

اساتید

سید علی قاضی طباطبایی

سید ابوالحسن اصفهانی

سید حسین بادکوبه‌ای

سید ابوالقاسم خوانساری ریاضی

محمدحسین غروی اصفهانی

میرزا حسین نائینی

مرتضی طالقانی

حجت کوه کمره ای[نیازمند منبع]

 

شاگردان

سید عزالدین حسینی زنجانی

مرتضی مطهری[یادداشت ۱]

عبدالله جوادی آملی

یحیی انصاری شیرازی

محمد فاضل لنکرانی

حسینعلی منتظری

سید موسی شبیری زنجانی

محمدتقی مصباح یزدی

جعفر سبحانی

غلامحسین ابراهیمی دینانی

حسن حسن‌زاده آملی

سید محمد حسین حسینی تهرانی

ابراهیم امینی

سید جلال الدین آشتیانی

ناصر مکارم شیرازی

احمد احمدی

سید حسن طاهری خرم‌آبادی

علی قدوسی

محمد محمدی گیلانی

یحیی انصاری شیرازی

سید محمد حسینی بهشتی

محمد مفتح

محمدجواد باهنر

سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

حسین نوری همدانی

ابوطالب تجلیل

سید موسی صدر

سید محمدباقر موحد ابطحی

سید محمدعلی موحد ابطحی

سید مهدی روحانی

علی احمدی میانجی

عباس ایزدی

محمد صادقی تهرانی

عزیزالله خوشوقت

علی سعادت‌پرور [نیازمند منبع]

 

آثار علامه طباطبایی

از ایشان آثار علمی بسیار به جا مانده که قسمتی از آن‌ها بدین قرار است:

تفسیر المیزان

اصول فلسفه و روش رئالیسم

شیعه در اسلام

سنن النبی (ص)

حاشیه بر اسفار صدرالدین شیرازی

بدایة الحکمة

نهایة الحکمة

مصاحبات با هانری کربن

حاشیه بر کفایه الاصول

رساله در حکومت اسلام

رساله در قوه و فعل

رساله در اثبات ذات

رساله در صفات

رساله در افعال

رساله در وسائط

الانسان قبل الدنیا

الانسان فی الدنیا

الانسان بعد الدنیا

رساله در نبوت

رساله در ولایت

رساله در مشتقات

رساله در برهان

رساله در مغالطه

رساله در تحلیل

رساله در ترکیب

رساله در اعتباریات

رساله در نبوت و منامات

منظومه در رسم خط نستعلیق

علی والفلسفة الالهیه (به فارسی ترجمه شده است)

قرآن در اسلام

مقالات متعددی که در نشریات گوناگون مانند مکتب تشیع و درس‌هایی از مکتب اسلام و راهنمای کتاب و... به انتشار رسیده است.[۲۵]

 

تفسیر المیزان

علامه طباطبایی از حدود سال ۱۳۳۳ش/۱۳۷۴ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۰ش/۱۳۹۲ق آن را در ۲۰ جلد به زبان عربی به اتمام رساند. در این تفسیر از روش تفسیر قرآن به قرآن استفاده شده است و علاوه بر تفسیر آیات و بحث‌ های لغوی در بخش‌ هایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی، علمی و اجتماعی نیز دارد.[۲۶] ترجمه این اثر به دو شکل منتشر شده است. نخست در ۴۰ جلد و سپس در ۲۰ جلد. این اثر توسط سید محمد‌باقر موسوی همدانی به فارسی ترجمه شده است.

 

تفسیر روایی البیان

علامه طباطبایی قبل از نوشتن تفسیر المیزان، در تبریز اقدام به نوشتن تفسیری با محوریت احادیث کردند. نام این تفسیر نیمه تمام تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن است و چنان‌که از یادداشت‌های مؤلف به دست می‌آید، ایشان در فاصله سال‌های ۱۳۶۴ ق تا ۱۳۶۹ق مشغول نوشتن این تفسیر بوده است. و احتمالا به علت ورود ارتش روسیه به تبریز و بحران‌ های بعد از آن این کتاب ناتمام مانده است.[۲۷] این تفسیر چند سال بعد از درگذشت علامه منتشر شده و از اول قرآن تا پایان سوره یونس را دربرمی گیرد.

 

تعلیقه بر بحار الانوار

علامه طباطبایی معتقد بود که بحار الانوار بهترین دائرة‌المعارف شیعه در زمینه احادیث و دارای یک فصل‌ بندی مطلوب و توضیحات مناسب در ذیل احادیث است. ولی از آنجا که علامه مجلسی در مسائل فلسفی مسلط نبوده، گاه در توضیحاتی که درباره احادیث نوشته دچار اشتباه شده است. به همین دلیل بنا شد علامه طباطبایی در چاپ جدید بحارالانوار نکاتی را در حاشیه بیفزاید. این کار تا اوایل جلد هفتم بحار انجام شد و کتاب با توضیحات او منتشر شد. ولی به دلیل این که نقدهای علامه بر نظریات علامه مجلسی خوشایند عده‌ای نبود و از طرفی علامه طباطبایی حاضر نشد از مواضع خود صرف‌نظر کند، این حاشیه‌نویسی ناتمام ماند.[۲۸] موسسه الوفاء بیروت این تعلیقات را به همراه بحار الانوار چاپ کرده است.[۲۹]

 

ذوق شعری

علامه دارای ذوق شعری بوده و اشعاری سروده که بعدها خودش آن‌ها را از بین برده است. پاره‌ای از اشعار باقی‌مانده‌اش در کتابی با نام «ز مهر افروخته» چاپ شده است. در برخی از سروده‌های او، واژه غیر فارسی به کار نرفته است. معروف‌ترین غزل علامه طباطبایی « کیش مهر » است. این شعر در ۱۳۶۵ ه.ش توسط شهرام ناظری به آواز درآمد.[نیازمند منبع]

 

همی گویم و گفته‌ام بارها

بود کیش من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر

برون‌اند زین جرگه هشیارها

به شادی و آسایش و خواب و خور

ندارند کاری دل افگارها

به جز اشک چشم و به جز داغ دل

نباشد به دست گرفتارها

کشیدند در کوی دلدادگان

میان دل و کام، دیوارها

چه فرهادها مرده در کوهها

چه حلاجها رفته بر دارها

چه دارد جهان جز دل و مهر یار

مگر توده هایی ز پندارها

ولی رادمردان و وارستگان

نبازند هرگز به مردارها

مهین مهر ورزان که آزاده‌اند

بریزند از دام جان تارها

به خون خود آغشته و رفته‌اند

چه گلهای رنگین به جوبارها

بهاران که شاباش ریزد سپهر

به دامان گلشن ز رگبارها

کشد رخت، سبزه به هامون و دشت

زند بارگه، گل به گلزارها

نگارش دهد گلبن جویبارها

در آیینۀ آب، رخسارها

رود شاخ گل در برنیلفر

برقصد به صد ناز گلنارها

درد پردۀ غنچه را باد بام

هزار آورد نغز گفتارها

به آوای نای و به آهنگ چنگ

خروشد ز سرو و سمن، تارها

به یاد خم ابروی گل رخان

بکش جام در بزم می‌خوارها

گره را ز راز جهان باز کن

که آسان کند باده، دشوارها

جز افسون و افسانه نبود جهان

که بستند چشم خشایارها

به‌اندوه آینده خود را مباز

که آینده خوابی است چون پارها

فریب جهان را مخور زینهار

که در پای این گل بود خارها

پیاپی بکش جام و سرگرم باش

بهل گر بگیرند بیکارها

 

آثار مربوط به علامه طباطبایی

همایش

پس از درگذشت علامه طباطبائی همایش‌های متعددی با هدف مطالعه و معرفی زندگی و اندیشه‌ های او برگزار شده است. مهم‌ترین این همایش‌ها با نام  میزان حکمت از سوی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۳ برگزار شد.

 

فیلم مستند

مجموعه تلویزیونی حدیث سرو که درباره زندگی و شخصیت علمای شیعه است، یک سری از این مجموعه را به زندگی علامه اختصاص داد.[۳۰]

 

کتاب‌ها

کتاب‌ های متعددی درباره علامه طباطبایی نگاشته شده است که برخی فقط یادنامه‌ و مشتمل بر مقالات علمی هستند و برخی دیگر، به زندگی و احوالات علامه پرداخته‌اند.

 

یادها و یادگارها نوشته علی تاجدینی

مهر تابان نوشته سید محمد حسین طهرانی

ز مهر افروخته

شناخت نامه علامه طباطبایی

جرعه‌های جان بخش، نوشته غلامرضا گلی زواره

شمس الوحی تبری‍زی، نوشته آیت الله جوادی آملی

در ایران چندین مرکز آموزشی و تحصیلی به نام علامه طباطبایی نامگذاری شده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها دانشگاه علامه طباطبایی در تهران است.

 

پانویس

طباطبائی، بررسی های اسلامی، ج۱، ص۱۹.

حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۲.

همان؛ ص۳۵.

طباطبائی، بررسی های اسلامی، ج۱، ص۱۹.

حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۷.

همان؛ ص۴۰.

همان؛ ص۴۱.

نک: تاجدینی، علی، یادها و یادگارها، ص۲۸.

«عبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه طباطبایی(ره) به دیار باقی شتافت»، خبرگزاری مهر، ۳ آذر ۱۳۸۹

رجایی نژاد، محمد، یارقدوسیان و بانی نظم نوین حوزه، هفته نامه حریم امام، ۱۳۹۴، شماره ۱۸۳.

طباطبائی، بررسی های اسلامی، ج۱، ص۱۹.

غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۰و۸۱.

تاجدینی، یادها و یادگارها، ص۱۰و۱۱.

غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۱ و۸۲.

همان؛ ص۸۲.

تاجدینی، یادها و یادگارها، ص۱۱.

حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.

همان؛ ص۲۵.

همان؛ ص۲۱.

همان؛ ص۳۹.

طباطبایى، شیعه در اسلام (طبع قدیم)، پیشگفتار، ص ۱۳.

همان؛ ص ۱۴.

حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۷۶.

نصر، شیعه در اسلام، پیشگفتار.

حسن زاده آملی، حسن، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، ص۱۸و۱۹

حسینی طهرانی، سید محمد حسین، مهرتابان، ص۶۳-۶۵.

رک: طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ج۱، ص۲۴-۲۷.

حسینی طهرانی، مهرتابان، ص۵۵-۵۷.

بحارالانوار، جلد صفر(مقدمه)، ص۱۱.

خبرگزاری مهر.

 

یادداشت‌ها

آیت الله مطهری در مورد شخصیت علامه طباطبایی می گوید: علامه طباطبایی سَلَّمَهُ اللَّه تعالی، این مرد بسیار بسیار بزرگ و ارزنده ... مردی است که صد سال دیگر باید بنشینند و آثار او را تجزیه و تحلیل کنند و به ارزش او پی ببرند. این مرد واقعاً یکی از خدمتگزاران بسیار بسیار بزرگ اسلام است. اولًا مجسمه تقوا و معنویت است. در تهذیب نفس و تقوا مقامات بسیار عالی را طی کرده است. من سالیان دراز از فیض محضر این مرد بزرگ بهره‌مند بوده‌ام. مجموعه‌ آثار استاد شهید مطهری، ج۲۵، ص: ۴۲۹ ـ ۴۲۸

 

منابع

رجایی نژاد، محمد، یارقدوسیان و بانی نظم نوین حوزه، هفته نامه حریم امام، ۱۳۹۴، شماره ۱۸۳.

تاجدینی، علی، یادها و یاگارها، کانون انتشارات پیام نور، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.

حسن زاده آملی، حسن، «آثار قلمی جناب علامه طباطبایی از نظم و نثر»، کتاب ماه فلسفه، اسفند ۱۳۸۷، ش۱۸

حسینی طهرانی، سید محمدحسین، مهر تابان، مشهد، نور ملکوت قرآن، چاپ هشتم، ۱۴۲۶ق.

خبرگزای مهر.

طباطبائی، سیدمحمدحسین، بررسی های اسلامی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۸ش.

طباطبائی، سید محمدحسین، تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن.

طباطبایى، سید محمدحسین، شیعه در اسلام (طبع قدیم)، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ ۱۳، ۱۳۷۸ش.

غیاثی کرمانی، سید محمدرضا، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، در مرزبان وحی و خرد: یادنامه علامه طباطبائی ره، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.

دیدگاه تان را بنویسید