جی پلاس ـ منصوره جاسبی: عراق حمله کرده بود و خرمشهر در شرایط بحرانی به سر می برد. محمد[۱] فرمانده سپاه خرمشهر بود و هر شب عده ای از بچه ها برای مراقبت از شهر ساعت هایی را نگهبانی می دادند. سید بیمار بود و وضع جسمی مناسبی نداشت اما آن شب نوبت نگهبانی او بود. وقتی برای رفتن آماده می شد، یکی از بچه ها که او را نمی شناخت با او هم مسیر و هم کلام شد. در حین راه از او پرسید: برادر تو جهان آرا را می شناسی و پاسخ شنید که او هم پاسداری است مانند تو. جوان می گوید: نه اینطور که شما می گویی نیست. شنیده ام که او ۴۵ روز است با جمعیت اندک، مقابل دشمن ایستاده و شهر را سرپا نگه داشته است ولی باز هم همان جواب را می شنود. فردا صبح، جوان برای گرفتن امضا برگه اش وارد اتاق فرماندهی می شود و همان پاسداری را می بیند که شب گذشته با هم از شهر نگهبانی دادند.[۲]
- شهید سید محمد جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر.
- خاطره به نقل از پدر شهید جهان آرا.
دیدگاه تان را بنویسید