تاجزاده گفت: از نظر من دوم خرداد بیشتر احیای گفتمان نوفل‌لوشاتو بود. در نوفل‌لوشاتو (مهر تا بهمن۱۳۵۷) یک دوره طلایی از لحاظ نظری داریم. در گفتمان نوفل‌لوشاتو اسلام به مثابه آزادی، عقلانیت و انسانیت بود. دراین دوره امام خمینی وقتی درباره هر پدیده‌ای صحبت می‌کند؛ تاکید دارد که این پدیده اسلامی-‌ انسانی یا اسلامی-‌ عقلانی است و اغلب این دو اصطلاح را با هم به کار می‌برد. او معتقد بود که عقل و اسلام یک چیز را می‌گویند.

به گزارش جماران؛ روزنامه اعتماد نوشت: دوم خرداد ۱۳۷۶، از جمله وقایع تاثیرگذار بعد از انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر به شمار می‌آید. در این روز تاریخی شاهد رفتار انتخاباتی ویژه‌ و متمایزی از سوی مردم ایران بودیم که با مشارکت ۸۰ درصدی در انتخابات، تولد یک رویداد کم‌نظیر و تاثیرگذار را ممکن ساختند. البته تنها دلیل ماندگاری دوم خرداد در اذهان عمومی، میزان مشارکت بالای مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری نبود، بلکه این رویداد توانست تحولاتی در جامعه ایران ایجاد کند که تاثیرات آن در سال‌ها و دوره‌های بعد نیز قابل ردیابی است.  دوم خرداد ۱۳۷۶ توانست مفهوم «توسعه سیاسی» را به مهم‌ترین مباحث روز کشور تبدیل و از این طریق مفاهیم آزادی، حاکمیت قانون، تکثر مطبوعات مستقل، فعالیت آزادانه احزاب و گروه‌های سیاسی، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و دخالت آنها در تصمیم‌گیری‌ها را مطرح و تکرار کند.

 بررسی تاثیر این رویداد در بستر تاریخی ۱۰۰ سال اخیر و اثرات آن در دو دهه گذشته، موضوع گفت‌وگویی است که «اعتماد» با مصطفی تاجزاده‌، سیاستمدار اطلاح‌طلب، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران داشته است.  او که در دهه ۶۰ در وزارت ارشاد معاونت امور بین‌الملل را برعهده داشت، بعد از پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات سال ۷۶، به وزارت کشور راه یافت و به عنوان معاون امور سیاسی و مدتی هم به عنوان سرپرست این وزارتخانه فعالیت داشت. از ابتدای دهه ۸۰ و همزمان با پایان دوره ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی به امور پژوهشی در حوزه‌ سیاسی پرداخت و بعد از وقایع انتخاباتی سال ۱۳۸۸، دستگیر و به مدت هفت سال در زندان بود که در همین دوره، مناظره مکتوب با مدیر مسوول کیهان را پیش کشید و شروع به نگارش مقالاتی درباره مسائل روز کشور کرد.

 تاجزاده بعد از آزادی از زندان در سال ۱۳۹۵ با حضور فعالانه در فضای مطبوعاتی و فضای مجازی به انتقادات خود از رویکرد دولت و حاکمیت ادامه داد. شاید انتقادات اخیر او نسبت به رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی  یکی از جنجال‌برانگیزترین اظهارات او در سال‌های اخیر باشد.

در مجموع مصطفی تاجزاده به عنوان یکی از نزدیکان سید محمد خاتمی و از حلقه نخستین جریان اصلاح‌طلب در ایران، از جمله کسانی است که در یک دهه گذشته به فراخور موقعیت‌های سیاسی و اجتماعی مختلف از عملکرد هشت‌ساله دولت اصلاحات دفاع جانانه‌ای داشته است. اما این بار «اعتماد» سعی کرده در گفت‌وگو با او جدا از بحث‌های مربوط به دستاوردهای دولت اصلاحات، دوم خرداد ۱۳۷۶ را از منظر یک رویداد تاریخی مهم و موثر در ۱۰۰ سال اخیر مورد بررسی قرار دهد. تعیین دلایل ظهور دوم خرداد به عنوان مبدا یک تحول سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران و نتایج و تاثیرات این پدیده در رویدادهای سال‌های بعد محور گفت‌وگوی پیش رو است.

 تاجزاده اعتقاد دارد که شکل‌گیری دوم خرداد ۷۶ و ماندگاری آن در اذهان مردم بدین دلیل است که این رویداد توانست گفتمان انقلاب و به ویژه گفتمان نوفل‌لوشاتو که در آن اسلام به مثابه آزادی بود را زنده کند.

 این فعال سیاسی تاکید دارد که دوم خرداد با طرح یک گفتمان تازه در ایران، مانع این شد که بعد از گذشت ۲۰ سال از انقلاب اسلامی به استبداد برسیم. 

گفتمانی که توانست زیر پرچم شعارهای آزادی، توسعه همه‌جانبه و حفظ کرامت انسانی جامعه ایران را از افتادن به ورطه استبداد برهاند. این مهم از طریق ایجاد فضای آزاد در مطبوعات و دانشگاه‌ها و رشد سازمان‌های مردم‌نهاد و طرح بحث انتخابات آزاد روی داد.

 مشروح این گفت‌وگو در زیر می‌آید. 

 

آقای تاجزاده از اینجا شروع کنیم که با فرض اثرگذار بودن دوم خرداد ۷۶ در تاریخ ایران، می‌خواهم بدانم از نظر شما این رویداد چه مشخصه‌ متمایزی دارد؟ و مهم‌ترین مشخصه‌ای که واقعه دوم خرداد ۷۶ را از یک انتخابات به یک اتفاق جریان‌ساز در دو دهه گذشته و یکی از اتفاقات مهم ۱۰۰ سال اخیر تبدیل کرده است، چیست؟

دوم خرداد ۷۶ از جمله وقایعی است که با حضور مردم به بار نشست. برای درک اهمیت این موضوع باید توضیح بدهم که تاریخ تحولات جدید در ایران از منظر «حضور مردم در عرصه سیاست» بیش از ۱۲۰ سال سابقه دارد. وقتی که مردم توانستند با «مقاومت مدنی» یا به عبارت دقیق‌‎تر با «نافرمانی مدنی»، جنبش تنباکو را به نتیجه برسانند. در این رویداد، مردم در اعتراض به اعطای امتیاز عرضه انحصاری توتون و تنباکو به انگلیس توسط ناصرالدین شاه قاجار، وارد صحنه سیاست شدند که به دلیل گستردگی حضور، حرکت آنها تاثیر جدی داشت و باعث لغو امتیاز تنباکو شد. تاثیر بلندمدت این حادثه، نیز حضور و مشارکت مردم در تصمیمات کلان سیاسی است که هنوز هم در کشور ما ادامه دارد.

به هر حال بعد از جنبش تنباکو و همچنین پس از نهضت مشروطه، هر تحول مهمی که در ایران رخ داد؛ کانون آن مردم بودند. از جمله وقایعی که با محوریت مردم در تاریخ ایران به بار نشست؛ نهضت ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹، پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و بعد از آن جریان مردمی دوم خرداد ۱۳۷۶ است.

شما انتخابات دوم خرداد ۷۶ را با پیروزی ملی شدن صنعت نفت در ایران و همچنین پیروزی انقلاب اسلامی در یک رده قرار می‎دهید. چطور این موضوع قابل دفاع است؟ چون با این تحلیل شما ممکن است این تلقی ایجاد شود که در اهمیت دوم خرداد ۷۶ بزرگ‌نمایی شده است.

جنبش دوم خرداد ۷۶ همانند نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از صندوق رای آغاز شد و دکتر مصدق در قالب پروژه ملی شدن نفت توانست یک جنبش مردمی را به راه بیندازد و احیاگر مشروطه باشد. همان‌طورکه دوم خرداد ۷۶ توانست احیاگر روح انقلاب اسلامی باشد. هر دوی این رویدادها با یک تاریخ محوری (مشروطه و انقلاب اسلامی) دو دهه فاصله داشت. رضاشاه با اینکه به لحاظ سخت‌افزاری - ایجاد زیر ساخت‌های فیزیکی - به مشروطه و اهداف آن پای‌بند بود اما در جنبه‌های نرم‌افزاری دچار ایرادات و انحرافات جدی بود برای همین در این دوره آزادی بیان، تحزب و رای مردم به عنوان تجسم دموکراسی در کشور نادیده گرفته شد اما شالوده‌های انجام خدمات عمومی با جدیت پی‌ریزی شد. ۲۰ سال بعد از انقلاب اسلامی که جریان دوم خرداد به وقوع پیوست، سردمدار آن -‌ محمد خاتمی- بر مفاهیم اساسی چون آزادی بیان، تحزب، انتخابات، تنش زدایی و پیشرفت و شعار توسعه همه‌جانبه تاکید داشت.

همان‌طورکه دکتر مصدق در پروژه ملی شدن صنعت نفت به احیای مشروطه دست زد؛ در دوم خرداد نیز احیای روح انقلاب اسلامی کلید خورد که شعار آن تحقق توسعه همه‌جانبه در کشور بود. توسعه‌ همه‌جانبه یا توسعه دموکراتیک توسعه‌ای است که در آن شهروندان محور تصمیم‌گیری‌ها باشند. در این شرایط دولت نمی‌تواند با رفتاری از بالا به پایین، دست به اجرای چند پروژه اقتصادی بزرگ بزند و تصور کند با ساخت چند سد و‌نیروگاه، راه و بیمارستان، مدرسه و دانشگاه توانسته جامعه را به سمت دموکراتیزه شدن ببرد. این نوع توسعه صرفا مکانیکی و آمرانه است نه دموکراتیک.

برگردیم سر این بحث مهم که قبلا هم مطرح شده و الان شما هم اشاره کردید. اینکه دوم خرداد ۷۶ احیاگر آرمان‌های انقلاب اسلامی بود. دوم خرداد چه ویژگی‌هایی داشت که آن را ادامه اهداف انقلاب می‌دانید؟

تصور اصلی دوم‌خردادی‌ها و مردم این بود که این جنبش قصد دارد یک روایت جدید از انقلاب اسلامی ارایه کند که در آن بر بازگشت به آرمان‌های اولیه انقلاب تاکید می‌شد. دوم خرداد ۷۶، بر آن بود که احیاگر شعارهای انقلاب باشد و آزادی‌های سال ۵۷ را زنده کند. هر چند که پس از دوم خرداد هم به سقف آزادی‌های موجود در دوره ابتدایی انقلاب نرسیدیم. مخالفان سعی داشتند بگویند دوم خرداد بدعتی را ایجاد کرد در حالی‌که دوم خرداد به دنبال «احیای گذشته» بود. بازگشت به معیارهایی که انقلاب اسلامی با تکیه بر آن شکل گرفته بود. واضح است که انقلاب اسلامی برمبنای آزادی و مبارزه با استبداد شکل گرفت، بنابراین دعوت به آزادی؛ دعوت به شعارها، اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی بود نه دعوت به براندازی. البته می‌توانست براندازی استبداد و ارتجاع به حساب ‌آید.

از یاد نبریم که آقای خاتمی حرف جدیدی نسبت به شهید مطهری نمی‌زد. مردم با افکار شهید مطهری آشنا بودند که می‌گفت تنها از طریق آزادی می‌توان انقلاب را پاسداری کرد و اگر نسل جوان یا بعضی اشخاص به این نتیجه رسیده که با استبداد بتواند نظام را حفظ کند؛ حتما شکست خواهد خورد. تفکر شخصیت‌هایی مثل شهید بهشتی، مرحوم منتظری، طالقانی و مهندس بازرگان که بر آزادی قائل بودند؛ مقوم و‌الهام‌بخش انقلاب اسلامی بود.

البته از نظر من دوم خرداد بیشتر احیای گفتمان نوفل‌لوشاتو بود. در نوفل‌لوشاتو (مهر تا بهمن۱۳۵۷) یک دوره طلایی از لحاظ نظری داریم. در گفتمان نوفل‌لوشاتو اسلام به مثابه آزادی، عقلانیت و انسانیت بود. دراین دوره امام خمینی وقتی درباره هر پدیده‌ای صحبت می‌کند؛ تاکید دارد که این پدیده اسلامی-‌ انسانی یا اسلامی-‌ عقلانی است و اغلب این دو اصطلاح را با هم به کار می‌برد. او معتقد بود که عقل و اسلام یک چیز را می‌گویند.

جالب توجه اینکه امام خمینی در سیاست خارجی هم نگاه میانه‌ای داشتند. از ایشان سوال شده بود که با امریکا باید چه کار کنیم؟ جواب دادند: امریکا مثل همه کشورهای دیگر است، نفت ما را بخرد می‌فروشیم. اگر به ما احترام بگذارد؛ به او احترام می‌گذاریم. امام خمینی تاکید می‌کرد که بدیهی‌ترین و مسلم‌ترین حق هر انسانی حق تعیین سرنوشت است.

یا وقتی از امام خمینی درباره چرایی حمایت مارکسیست‌ها از انقلاب ۵۷ پرسیده می‌شد؛ پاسخ می‌داد که ما حرف ملت را می‌زنیم؛ مارکسیست‌ها هم ایرانی هستند. ما معتقدیم ایران باید آزاد باشد. آباد باشد. همه در انتخابات شرکت کنند همه بتوانند نماینده‌ای در انتخابات داشته باشند. آنها هم همین را می‌خواهند پس چرا از انقلاب حمایت نکنند؟

طی مطالعه‌ای که روی مصاحبه‌ها، اظهارات و سخنرانی‌های امام خمینی از زمان حضور در نوفل‌لوشاتو تا ۲۹ بهمن ۵۷ داشتم؛ توانستم به این سوال مهم که «چرا مردم شیفته انقلاب اسلامی شدند؟» پاسخ بدهم. مهم‌ترین ویژگی این نهضت که توانست بیشتر مردم ایران را با هر اعتقاد و باوری حول محور آیت‌الله (امام) خمینی متحد کند؛ شعار «آزادی» بود. هرچند متاسفم بنابه دلایلی بعد از انقلاب نتوانستیم شعارهای اولیه را عملیاتی کنیم. به هر حال انقلاب ۵۷ یک گفتمان انسانی و جذاب بود ولی متاسفانه اجرایی نشد. تنها شاید بین سال‌های ۵۷ تا ۶۰ تا حد زیادی آن گفتمان پیاده‌سازی شد. یک دلیل اجرا نشدن گفتمان نوفل‌شاتو در ایران، تروریزم دهه ۶۰ و یکی هم کوتاهی ما در مقابل مرتجعین بود که با استفاده از فرصت انقلاب، محدودیت بسیار زیادی در حوزه‌های مختلف بر مردم اعمال کردند و ما متوجه این نبودیم که اگر این محدودیت‌ها در یک بخش شروع شود در انتها دیگر چیزی از انقلاب باقی نمی‌گذارد. این انتقاد به ما وارد است.

ما به دوم خرداد ۱۳۷۶ که رسیدیم، یک مرتبه فضای جدیدی در تجربه آزادی در ایران شروع شد. برای همین حتی بنا به اعتراف مخالفان دولت اصلاحات، انتخاب محمد خاتمی به عنوان رییس‌جمهوری، انقلاب اسلامی و ایران را وارد دوره جدیدی کرد چون توانست گفتمانی جدید به جامعه تزریق کند. گفتمانی که توانست زیر پرچم شعارهای آزادی، توسعه همه‌جانبه و حفظ کرامت انسانی جامعه ایران را وارد دور تازه‌ای کند.

تاکید دارید که دوم خرداد ۷۶ به دنبال احیای شعارهای انقلاب اسلامی بود؛ آیا توانست در تحقق این شعارها به ویژه «آزادی» توفیقی حاصل کند؟

به هر حال گرچه اصلاح‌طلبان بعد از آن مقطع پیروزی‌ یا شکست‌هایی داشتند اما دوم خرداد ۷۶ کار خود را انجام داد. برای همین است که در شرایط کنونی، حتی محافظه‌کارها هم معتقدند که باید با دنیا تعامل کنیم. به نظر من حتی تندرو‌هایی که به مجلس یازدهم راه یافتند؛ اعلام خواهند کرد که باید برجام را حفظ کنیم و با دنیا مذاکره و تعامل داشته باشیم. امروز بسیاری از محافظه‌کاران به این نقطه رسیده‌اند و اعلام می‌کنند باید کاری کنیم که دنیا با ما سر جنگ نداشته باشد. همچنین امروز خیلی‌ها به این نقطه رسیده‌اند که بدون مشارکت مردم هیچ حقانیت و مشروعیتی برای حاکمیت وجود ندارد و حتی شعار «مشارکت حداکثری» به شعار اصولگراها تبدیل شده است، در حالی‌که ایده همیشگی آنها این بود که هرچقدر تعداد مشارکت مردم در انتخابات پایین باشد؛ بهتر است و در این صورت اصولگراها می‌توانند پیروز انتخابات باشند. حتی در گذشته شاهد بودیم که این نگاه حداقلی را توجیه تئوریک هم می‌کردند اما حالا دیگر نمی‌توانند بگویند که انتخابات نمی‌خواهیم یا کاهش مشارکت مردمی را توجیه کنند. به نظرم همه این تغییرات، تاثیر دوم خرداد ۱۳۷۶ است.

برای بررسی دوم خرداد ۷۶ در یک بستر تاریخی شاید بهتر باشد از این صحبت کنیم که جامعه ایران دهه ۷۰ چه ویژگی‌هایی داشت که پذیرای شعارهای اصلاح‌طلبان شد و با مشارکت بالا توانست قدم اصلی را در متمایز ساختن این انتخابات با رویدادهای انتخاباتی قبل و بعد از خود بردارد؟

مهم‌ترین دلیل ماندگاری دوم خرداد ۱۳۷۶، آن است که این رویداد مفهوم «توسعه همه‌جانبه» و « پیشرفت» را مطرح کرد. اهمیت این موضوع زمانی درک می‌شود که بدانیم در دوره هشت‌ساله ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، خدمات بسیاری در حوزه اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌ها صورت گرفته بود اما در زمینه توسعه سیاسی به معنای آزادی بیان، تحزب و آرا متاسفانه کارنامه خیلی درخشانی وجود نداشت. دوم خرداد سعی کرد توسعه سیاسی را به توسعه اقتصادی پیوند بزند. برای همین آقای خاتمی در پی نوسازی اقتصادی عصر هاشمی، نوسازی سیاسی را هم مطرح کرد و آنچه از آن دفاع می‌کرد؛ توسعه همه‌جانبه، پایدار و ‌مبتنی بر حفظ محیط زیست بود. مهم‌ترین دلیل ماندگاری دوم خرداد ایجاد یک گفتمان و جریان تازه در ایران است.

ویژگی دیگر دوم خرداد ۷۶ که باعث ماندگاری آن در تاریخ ایران شد، آن است که محمد خاتمی توانست چهره جدیدی از روحانیت نشان دهد. جامعه ایران در آن مقطع به این تغییر نیاز داشت. به خاطر داریم که پیروزی خاتمی در انتخابات ۷۶، پیروزی خنده بر اخم بود . اینکه یک روحانی مثل محمد خاتمی لبخند بر لب داشت و این تصاویر منتشر می‌شد؛ بسیار تاثیرگذار بود. شاید امروزه نسل جوان درک خاصی از این موضوع نداشته باشند و متوجه نشوند که تقابل خنده و اخم چه ربطی به انتخابات و وقوع یک جریان سیاسی دارد. چون تا آن مقطع از جمهوری اسلامی یک چهره تلخ و عبوس ارایه شده بود اما محمد خاتمی با لبخند و با امید‌آفرینی برای نیل به فردای بهتر به میدان آمد و اعلام می‌کرد که باید یک جامعه شاداب و گشاده‌رو و امیدوار به آینده داشته باشیم تا در تعاملات داخلی و خارجی موفق عمل کنیم. برای همین تقابل خنده و اخم بود که خاتمی به «سید خندان» معروف شد. در دوم خرداد ۷۶ جامعه پاسخ مثبتی به این شرایط داد چون جامعه، جوان بود و جریان دوم خرداد جوان بودن جامعه را یک فرصت می‌دانست تا خون تازه‌ای در رگ‌های حکومت و انقلاب اسلامی جاری شود.

آقای تاجزاده یکی از مهم‌ترین مباحث در بررسی اهمیت دوم خرداد ۷۶ و چرایی مانایی این رویداد در ذهن مردم، بحث تاثیرات یا بهتر بگویم نتایج این اتفاقات است. تصریح کنم که مقصودم از نتیجه انجام مجموعه وظایف و تکالیف دولت منتخب مردم در دوم خرداد ۷۶ نیست. بلکه تمایل دارم درباره اثرات بلندمدت جریانی که بعد از دوم خرداد ۷۶، شروع شد صحبت کنیم.

جامعه ایران در سال‌های ابتدایی بعد از جنبش دوم خرداد احساس کرد که وارد مرحله جدیدی شده است و دوم خرداد تاثیر یک انقلاب را در جامعه داشت و در حد یک انتخابات نبود. برای همین است که خیلی از ما تاریخ انتخابات دومین دوره آقای خاتمی را در ذهن نداریم. چون واقعه مهم و تحول معناداری شکل نگرفته بود. البته عده‌ای تلاش کردند چنین تاریخ ماندگاری را برای آقای احمدی‌نژاد هم وضع کنند که موفق نبودند. تحول معنادار در خرداد ۷۶ این بود که محمد خاتمی به عنوان رییس‌جمهور پیروز در انتخابات ریاست‌جمهوری توانست مبدع یک گفتمان جدید در ایران باشد و همه تحولات بعد از آن با تکیه بر این گفتمان شکل گرفت.

در تاثیر دوم خرداد باید بگویم که بیشتر پدیده‌های سیاسی و اجتماعی در ایران به دو دوره قبل و بعد از دوم خرداد تقسیم شد. دوم خرداد ۱۳۷۶، بهار مطبوعات را به ارمغان آورد. در این دوره مطبوعات به لحاظ کمی و کیفی تقویت شدند. روزنامه‌ها و نشریات بسیار خواندنی و دیدنی بودند. در این دوره مراجعه به رسانه‌های خارجی به حداقل ممکن رسید چون رسانه‌های داخلی می‌توانستند به راحتی مسائل مختلف را مطرح و پوشش دهند و به راحتی انتقاد کنند. جالب توجه اینکه بعد از دوم خرداد ۷۶ به مدت تقریبا یک دهه، روزنامه‌ها و مطبوعات گروه‌های محافظه‌کار هم بسیار خواندنی شده بود و فضای رقابتی شکل‌گرفته در بین رسانه‌ها، منجر به رشد و پویایی مطبوعات ایران شد به‌طوری‌که تیراژ برخی روزنامه‌ها در برخی روزها به بالای ۱۰۰ هزار می‌رسید. از سوی دیگر وضعیت دانشگاه‌ها در ایران را می‌توانیم به دو دوره قبل و بعد از دوم خرداد ۷۶ تقسیم کنیم. فضای آزاد در دانشگاه‌ها سبب شد گروه‌های دانشجویی در قالب انجمن‌های صنفی و تخصصی مختلف فعالیت کنند. همچنین بعد از دوم خرداد سال ۷۶، فضای مناسبی برای شکل‌گیری و تقویت سازمان‌های مردم‌نهاد و تشکل‌های مدنی فراهم شد. افزون بر اینها، شوراهای شهر و روستا در این مقطع تشکیل شد و بیشتر از ۱۰۰ هزار نفر به عضویت شوراهای شهر و روستا درآمدند. همه اینها بیانگر آن است که در دوم خرداد ۷۶، یک اتفاق بزرگ در ایران رخ داده است. بعد از دوم خرداد، سانسورها به حداقل ممکن رسید، برای همین یکی از قوی‌ترین پشتوانه‌های جریان اصلاحات در ایران اصحاب فرهنگ و هنر بودند. چون می‌دانستند که آزادی چه نعمت بزرگی برای شکوفایی فرهنگ و هنر- از تالیف و ترجمه گرفته تا مطبوعات و موسیقی و فیلم و تئاتر- است.

مطرح کردن انتخابات آزاد یکی از دستاوردها و نتایج جنبش دوم خرداد است. گرچه این مقوله در ابتدای انقلاب و در جریان تشکیل نخستین انتخابات مجلس به حد چشمگیری دیده می‌شد و تنها مقطعی بود که بعد از انقلاب اسلامی، همه گروه‌ها و احزاب فرصت حضور در انتخابات را داشتند. این طور نبود که تنها طرفداران امام خمینی فرصت حضور در انتخابات مجلس داشته باشند، بلکه منتقدین و حتی چریک‌های فدایی، حزب پیکار و نهضت آزادی حضور داشتند. دوم خرداد تلاش داشت آزادی در انتخابات را به تاسی از شعارهای انقلاب اسلامی، احیا کند.

بعد از دوم خرداد، در سطح بین‌المللی چهره ایران هم به‌طور کامل تغییر کرد. دوم خرداد ۷۶توانست به یک‌باره چهره‌ای جدید و صلح دوست از ایران در عرصه بین‌المللی عرضه کند؛ به‌گونه‌ای که در سال ۷۸ به پیشنهاد محمد خاتمی، نامگذاری سال ۲۰۰۱ میلادی با عنوان سال گفت‌وگوی تمدن‌ها به اجماع در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
8 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.