دموکراسی

  • رحیم‌‌پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: هر ملتی را لایق همان حاکم نیست که دارند خود مردم هستند که تصمیم می‌گیرند رای می‌دهند و مسئول انتخاب فرد مورد نظر هستند. مثل مردمی که لایق امام حسن(ع) نبودند اما لایق معاویه بودند؛ وقتی جامعه نادان باشد امام و حاکم خوب هم باشد مثل ما حسن علیه السلام مردم باز هم او را تنها می گذارند. ملت ها و نهادها باید بیدار شوند و در این صورت است که می توانند با استکبار جهانی و استبداد برخورد کنیم.

  • با اشاره به منشور روحانیت امام؛

    امام توصیه‌ای در مورد فقه و فهم روحانیت نسبت به جهان و نسبت به نیازهای جهان و نیازهای کشور اسلامی دارند. امام می‌فرمایند فقه می‌تواند تمام معضلات را حل کند و جهان را اداره کند. اما خودشان در لابه‌لای عبارت‌هایشان سه نکته مهم را مورد توجه قرار می‌دهند تا فقه بتواند جهان را اداره کند؛ اول توجه به زمان و مکان است که مربوط به داخل کشور است و باید زمان‌شناس و مکان‌شناس باشیم. دومین نکته، شناخت جهان است و سومین نکته شناخت سیاست‌های حاکم بر جهان است که یک فقیه باید اینها را خوب بداند.

  • آیت الله جنتی با بیان اینکه دنیا باید از ایران الگو بگیرد و به آمریکا باج ندهد، تاکید کرد: ما نیز در داخل باید همچنان در مسیر امام (ره) و رهبر انقلاب که همان صراط مستقیم است، حرکت کنیم و با تکیه بر توان و ظرفیت‌های داخلی، خود را مقاوم سازیم.

  • در گفت و گویی مطرح شد؛

    صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی می گوید: ببینید مؤمن از یک سوراخ دو بار نباید گزیده شود. قبل از این موقعی که من وزارت خارجه بودم، در ارتباط با مذاکره با آمریکا خدمت رهبر انقلاب رسیدم و ایشان فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست. این را تذکر داده بودند و در جریان مذاکره هم ایشان تأکید داشتند که حواستان جمع باشد. برخی توصیه‌ها را می‌کردند که ما چگونه باید عمل بکنیم که پیشاپیش جلوی بدعهدی آن‌ها را بگیریم؛ یعنی پیش‌بینی‌هایی بکنیم که آن‌ها نتوانند بدعهدی بکنند.

  • هریس معاون بایدن یکی از راه‌های حل مشکل ایجاد شده را اصلاح سیستم قضایی آمریکا برشمرد و گفت سیستم قضایی که برای همه به یک اندازه کار نمی کند، باید اصلاح شود؛ سیستم قضایی که اگر سفید پوست یا سیاه پوستان باشید متفاوت تجربه می‌شود.

  • یادداشت/

    با ظهور شبکه‌های اجتماعی و تلفن‌ها هوشمند، برای سال‌ها بسیاری از جامعه‌شناسان و پژوهشگران علم سیاست معتقدند بودند که انقلاب تلفن‌های هوشمند در خدمت دموکراسی قرار خواهد گرفت. آن‌ها معتقد بودند که شبکه‌های اجتماعی، روابط عمودی را شکسته، نیاز به رهبری در جنبش‌های اجتماعی را کاهش می‌دهد و با ایجاد روابط افقی به جنبش‌های برابری‌طلبانه و دموکراتیک کمک خواهد کرد. همچنین آن‌ها عقیده داشتند که این شبکه‌ها به بسط آزادی بیان و افزایش شفافیت و گردش اطلاعات کمک می‌کنند. با توجه به این استدلالات، بسیاری از محققان عقیده داشتند که شبکه‌های اجتماعی در خدمت بسط دموکراسی هستند. اما گذر زمان نشان داد که این تلقی لزوما درست نیست.

  • در گفت و گویی مطرح شد؛

    حسین راغفر اقتصاددان می گوید: «فساد گسترده اصلی‌ترین مانع انجام اصلاحات است. برای رفع این مانع نیز ما خوشبختانه در نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی در قوای مقننه، مجریه و قضائیه، افراد سالم متعهد پایبند به ارزش‌های جامعه و فداکار کم نداریم. منتها این اشرافیتی که بر جامعه امروز ما غلبه کرده، بیشتر امکان‌های تصمیمات اساسی را کور کرده و منافذ تنفس را برای این بخش سالم و شریف، تنگ‌تر کرده است.»

  • نوآم چامسکی می گوید: «بنابراین بدون ترامپ نیز امریکا با بحران شدید قانون اساسی روبه‌رو خواهد شد. اما این تنها یک بخش از مشکل است. دموکراسی زمانی شکسته می‌شود که زندگی روزانه مردم تحت حاکمیت یک نفر به‌عنوان قدرت مطلق باشد. این موضوع را مردم در روزهای ابتدایی انقلاب صنعتی پیش‌بینی کرده بودند.»

  • فرانسیس فوکویاما و باراک ریچمن آشیش جوئل در یادداشتی در خصوص تأثیر پلتفرم‌های اینترنتی بر جهان امروز با عنوان «چگونه دموکراسی را از فناوری نجات دهیم» نوشتند: «در‌مورد تهدیدی که این شرکت‌های تکنولوژی متوجه دموکراسی می‌کنند، اتفاق نظر وجود دارد، اما در مورد چگونگی پاسخگویی به آن اختلاف‌نظرهای زیادی هست. برخی معتقدند دولت باید فیسبوک و گوگل را محدود کند. برخی خواهان تدوین مقرراتی برای محدود کردن بهره‌برداری این شرکت‌های اینترنتی از داده‌هایی که در اختیار دارند، هستند. تعداد کمی هم معتقدند، آسیب‌های سیاسی این پلتفرم‌ها بسیار بیش از آسیب‌های اقتصادی آنها است.»

  • یادداشت/

    سیدصادق حقیقت، استاد دانشگاه مفید خطاب به منتقدان دکتر داود فیرحی می نویسد: از نظر اخلاقی، چرا این دوستان نقدهای خویش را به شکل علمی در زمان حیات دکتر فیرحی مطرح نکردند!؟ آیا اخلاق اجازه می‌دهد کسی را در زمان حیات نقد نکنیم و بلافاصله پس از فوتش، او را سکولار و لیبرال و مانند آن بخوانیم!؟