چند روزی همقدم با شهید کازرونی-16
چه شد که مهدی (شهید کازرونی) تهمت زننده به خود را بخشید؟
یکی از بچه های لشکر به مهدی (کازرونی) تهمت زده بود و وقتی که مجازات تهمت را برای مهدی توضیح داد، فرمانده آرام گفت من از حق خود گذشتم.
یکی از بچه های لشکر به مهدی (کازرونی) تهمت زده بود و وقتی که مجازات تهمت را برای مهدی توضیح داد، فرمانده آرام گفت من از حق خود گذشتم.
حاج مهدی کازرونی شهید شده بود و بانوی جوان مانده بود و سه فرزند کوچک که با همه سختی هایش سعی کرد آنها را مانند پدرشان تربیت کند.
(مهدی کازرونی) در حالی که بدنش به دو نیم شده بود، ذکر می گفت و به دیدار حق رفت.
تابستان بود و آب حوض و برادران دوقلو و چند ماهه و فرصتی که به پدر دست داده بود تا چند روزی را کنار خانواده مهمان آنها باشد که...
مهدی (شهید کازرونی) به عنوان خدمه زائران سفر حج به مکه رفته بود که... .
دوقلوهایش که به دنیا آمدند اسم یکی را گذاشت بشیر و دیگری را نذیر. شهید مهدی کازرونی را می گویم.
شهید مهدی (کازرونی) از ناحیه پا مجروح شده بود و اسلحه اش خالی اما توانست سه بعثی را اسیر کند.
دموکرات ها برای سر فرمانده سپاه، دویست هزار تومان و برای سر مهدی کازرونی چهار صد هزار تومان جایزه گذاشته بودند.
تنها ده روز از ازدواج مهدی و حمیده بانو گذشته بود که او به همراه مهدی راهی مهاباد شد تا بتواند کاری از پیش ببرد.
از جگر گوسفندی که در مراسم عروسی قربانی شده بود، برای شام عروس و داماد کباب شد؛ اما نه تنها آنها به آن لب نزدند که مهدی در مقابل این کار لب به اعتراض گشود و...