کاوه آفاق عنوان کرد؛

حمایت محسن چاوشی بود که در ایران نگه‌ام داشت

کاوه آفاق، خواننده موسیقی پاپ‌راک می‌گوید در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ که نمی‌توانست مجوز بگیرد و تعدادی از اعضای گروه‌شان نیز از ایران رفته بودند او هم به راحتی می‌توانست مهاجرت کند اما راهنمایی‌های محسن چاوشی باعث شد در ایران بماند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس، «لازم است از محسن چاوشی تشکر کنم که با حمایت‌هایش مانع مهاجرت من شد.» این حرفی بود که کاوه آفاق؛ خواننده موسیقی سبک پاپ‌راک در اکران خصوصی «لامینورِ» داریوش مهرجویی مطرح کرد و بهانه‌ای شد برای صحبت با بازیگر و خواننده «لامینور» که در ادامه می‌خوانید.

آقای آفاق شما حدود یک دهه درگیر اخذ مجوز برگزاری کنسرت بودید در آن سال‌ها چه کاری انجام می‌دادید؟

خبرآنلاین نوشت؛ در حد فاصل سال‌های ۸۹ تا ۹۴، در پی مجوز اجرای کنسرت بودیم که خدا را شکر موفق شدیم.

در حال حاضر همزمان در چندین شاخه هنری فعالیت می‌کنید. چگونه می‌توانید همزمان تمام این کارها را پیش ببرید؟

در وهله نخست چه در حوزه مطالعاتی و چه از نظر علاقه شخصی‌ام، خود را ترانه‌سرا می‌دانم و سایر حوزه‌ها از خوانندگی و آهنگسازی تا نقاشی و بازیگری و... برای من پس از آن قرار می‌گیرد. بیش از هرچیز وقت من صرف ترانه گفتن می‌شود. آهنگساز و ترانه‌سرای اکثر کارهایی که تا امروز از گروه ما شنیده‌اید به ناچار خودم بوده‌ام. چون بیست سال پیش، قبل از آن که افراد و گروه‌هایی نظیر ما وارد این عرصه شوند، در سبک‌ پاپ‌راک، ترانه‌سرایان زیادی وجود نداشت که بتوانیم از آن‌ها الگو بگیریم و برای این که ترانه مدرن، روی این موسیقی بنشیند، می‌بایست مطالعه زیادی در این حوزه می‌کردیم. به همین دلیل بیش‌تر وقتمان صرف مطالعه در ادبیات شد و خودم نیز در بقیه زمان‌ها مشغول تکمیل کردن تحصیلاتم بود. به واسطه خانواده‌ هم، مجبور بودم از کودکی با برخی از فعالیت‌های هنری دیگر آشنا شوم و به شخصه این اجبار را نوعی شانس تلقی می‌کنم که باعث شد معلومات لازم را در این حوزه‌ها کسب کنم.

ورود شما به عرصه موسیقی و سبک‌ پاپ‌راک چه‌قدر به شناخته شدن و محبوبیت این نوع از موسیقی کمک کرد؟

این را تاریخ‌ موسیقی در آینده باید در موردش صحبت و قضاوت کند.

بعد از این که مطالعاتم را در حوزه هنر گسترده کردم، متوجه شدم اولین اشتباه یک هنرمند در هر حوزه‌ای این است که خود را محدود به یک سبک کند و بگوید من می‌خواهم یک اثر هنری خلق کنم و این کار فقط باید در یک سبک مشخص تولید شود. به هر حال هر هنرمندی حسی دارد و می‌خواهد آن را روی اثرش پیاده کند. به شخصه در موسیقی مدرن به این نتیجه رسیدم که دیگر، سبک‌های ثابت، از بین رفته و نمونه‌های آن نیز در کارهای خودم دیده می‌شود. درست است که این سبک ابتدا مخاطب ویژه‌ای داشت اما با فرمول‌هایی که با تجربه به دست آوردیم، این شانس را پیدا کردیم که کم‌کم مخاطب بیشتری جذب شود و جا بیفتاد و خدا را شکر که با وجود تمام سختی‌ها در حال حاضر وضعیت بسیار بهتر و این موسیقی نیز جزو موسیقی‌های رسمی کشور شده است.

نظر شما درمورد موسیقی رپ و جایگاه آن در کشور چیست؟

آن‌هایی که روی موسیقی ایرانی و روی ترانه و شعر کار کنند و با موسیقی ایرانی آشنایی دارند، می‌دانند که نمونه بسیاری از عناصری که در موسیقی رپ موجود است، از نوع ترانه تا نوع تکرار ضرب‌آهنگ‌ها، در تاریخ موسیقی ایران وجود دارد. من رپ را به خاطر نوع موسیقی آن، جدای از این که محتویات شعرش چیست از موسیقی پاپ مدرن، ایرانی‌تر می‌دانم.

اگر این موسیقی ایرانی‌تر از پاپ است، چرا نمی‌تواند در کشور مجوز بگیرد؟

فکر می‌کنم یکی از دلایل اصلی آن غریبگی و اطلاعات کهنه برخی تصمیم‌گیرندگان از سبک زندگی علاقه‌مندان امروزین رپ است که در داخل کشور از جانب برخی اشتباه معرفی شده است. در دوره‌ای که موسیقی رپ تازه آمده بود، سبک زندگی مناطق حاشیه‌نشین آمریکایی را نشان می‌داد اما در حال حاضر شاهد افرادی هستیم مانند یاس یا حمید صفت و... که این موسیقی را با سبک زندگی کاملا ایرانی مخصوص خودشان عرضه می‌کنند و فکر می‌کنم بهتر است کسانی که به این سبک از موسیقی مجوز نمی‌دهند بازنگری‌ای در کار خود کنند، چرا که آن دوره دیگر به اتمام رسیده است و نوع دیگری از زندگی آغاز شده است.

جوانان زیادی در ایران استعداد این نوع موسیقی را دارند و ما باید از پتانسیل آن‌ها استفاده کنیم چرا که می‌توانند نتایج مثبتی برای ایران داشته باشند و موسیقی آن‌ها در عرصه‌های بین‌المللی هم می‌تواند درآمد خوبی را عاید کشور کند. خوب است بدانیم که هنرمندان هر کشوری، سرمایه‌های آن و حلقه واصل مردم و مسئولان هستند.

هنرمندان، قهرمانان، ورزشکاران، دانشمندان، نخبگان و قهرمانان جنگ و در کل مشاهیر هر کشوری سرمایه‌ها و چکیده فرهنگ آن کشور هستند به همین دلیل از بین بردن یا حذف کردن آدم‌هایی که خاطرات خوبی برای اقشار مردم رقم زده‌اند، به نفع کشور نیست. چون حلقه‌های وصل‌کننده مردم و سیاست‌گذاران هستند و می‌توانند درونیات و حال مردم را به دولت‌ها و بلعکس انتقال دهند. هر چه ما هنرمندان مطرح بیش‌تری در کشورمان داشته باشیم، محیط پُرامیدتر و آرام‌تر و بهتری را برای مردم فراهم کرده‌ایم.

روز دوشنبه، ۱۲ اردیبهشت ویدئویی از شما در مراسم اکران خصوصی فیلم «لامینور» منتشر شد که در آن اعلام کردید، قصد داشتید مهاجرت کنید، اما همفکری محسن چاوشی باعث ماندنتان شد. ماجرای این مهاجرت چیست و چرا می‌خواستید این کار را انجام دهید؟

البته این‌گونه به ماجرا نگاه کنیم که صرفا در حد یک تصمیم بود. این ماجرا به سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ که من نمی‌توانستم مجوز بگیرم و فعالیت کنم بازمی‌گردد. زمانی که به دنبال تهیه‌کننده‌ای بودم تا بتوانم کارهایم را منتشر کنم. در همان دوران تعدادی از بچه‌های گروه از ایران رفتند و گروه دیگر آن حالت سابق را نداشت. من هم خیلی راحت می‌توانستم مهاجرت کنم. وقتی دنبال تهیه‌کننده بودم، محسن چاوشی بسیار به من لطف داشت، تهیه‌کنندگانی را معرفی کرد و راهنمایی‌هایی را ارائه داد که باعث شد من در ایران بمانم، چون مسیری را که من می‌خواستم بروم او پیش از من رفته بود، به همین دلیل توانست مشاوره‌های بسیار خوبی به من ارائه دهد و از او بسیار ممنونم.

اکنون دیگر تصمیمی برای رفتن ندارید و می‌خواهید در ایران بمانید؟

این سوال مانند این است که بپرسید دوست داری همچنان زنده بمانی یا خیر؟ (با خنده) بله، طبیعتا دوست دارم هنوز هم بمانم و فکر می‌کنم هر آدمی، تا زمانی که موقعیتش را داشته باشد، دوست دارد در کشورش بماند.

داریوش مهرجویی هم ترانه را خوب می‌شناسند، هم موسیقی را، تجربه همکاری با ایشان چگونه بود؟

کار کردن با داریوش مهرجویی هم خیلی سخت است، هم خیلی شیرین. کار کردن با او سخت است چون مو را از ماست بیرون می‌کشد و من این تجربه را به عنوان یک موزیسین پشت سر گذاشتم. ایشان تجربه کار کردن در فیلم موزیکال را داشتند و خودشان هم آهنگسازی بلدند، موسیقی را می‌شناسند و همین‌طور ترانه را. به همین دلیل کسی که با ایشان کار می‌کند، باید بتواند از پس خواسته‌هایشان برآید و کریستوف رضاعی هم در این موضوع خیلی تاثیر داشت، او یک هنرمند بزرگ بین‌المللی است که ساخت موسیقی‌های داخل فیلم را برعهده داشت و من بعدا به این تیم پیوستم.

نکته دیگر این که ما همزمان و به صورت زنده، این موسیقی‌ها را روی صحنه می‌نواختیم و درواقع موسیقی‌هایی که در فیلم می‌شنوید، صداگذاری نشده، بلکه به صورت زنده نواخته شده است. هم بازی می‌کنیم، هم به صورت زنده می‌نوازیم و این خیلی کار سختی است و چون در فیلم هم هنرجوی موسیقی هستیم کار برای ما سخت‌تر می‌شد و مانند این بود که شما به یک نقاش بگویید باید مانند یک کودک نقاشی بکشی و در عین حال هم باید یک نقاشی حرفه‌ای و خوب بکشی.

 

دیدگاه تان را بنویسید