جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

سید موسی زرآبادی؛ عالمی از مکتب علم و عمل

آیت الله سید موسی زرآبادی در سال ۱۲۹۴ در قزوین به دنیا آمد. وی نزد اساتیدی چون سید شهاب الدین شیرازی، میرزا حسن کرمانشاهی و.. علم آموخت. او شاگردان بسیاری مانند شیخ مجتبی قزوینی پرورش داد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی سید موسی زرآبادی اختصاص دارد.

 

 

زندگینامه سید موسی زرآبادی قزوینی

عالم ربانی و متألّه قرآنی، حضرت آیت الله سید موسی زرآبادی از عالمان جامع معقول و منقول و ذوفنون از نوادر روزگار و از متوسلان واصل، و از مستنیران انوار ولایت، و از عابدان و زاهدان و پرهیزکاران بی‌نظیر، و بالغ در سعادت، و نمونه کامل یک تربیت یافته در مکتب قرآنی در علم و عمل بود.

 

ولادت

مرحوم سید در سال ۱۲۹۴ هـ ق. در قزوین دیده به جهان گشود. مادر وی بانویی صالحه و دختر یکی از علمای قزوین بود. و پدر او حجت الاسلام و المسلمین سید علی زرآبادی قزوینی (م: ۱۳۱۸ ق) از عالمان وارسته و فاضل و اهل معانی و حقایق بی شمار بود.

تبار و نسب سید، به شهید اهل البیت زید بن علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ می‌ رسد؛ بدین گونه سید موسی زرآبادی از سادات حسینی است، چنان که نقش مهر ایشان «موسی الحسینی» بوده است. [۱]

 

 اجداد

اجداد ایشان همگی از علما و مروّجین دین مبین بوده‌اند که به بعضی از آنان اشاره می‌شود:

۱. میرفاضل حسینی زرآبادی (م: ۱۱۹۵ ق)

۲. حاج میر بابا، فرزند میر فاضل حسینی (م: ۱۲۱۲ ق)

۳. سید میر بزرگ، فرزند میر بابا (م: ۱۲۳۰ ق)

۴. سید مهدی، فرزند میر بزرگ (م: ۱۲۷۰ ق)

۵. سید علی، فرزند سید مهدی (م: ۱۳۱۸ ق)

مرحوم آقا موسی برادر بزرگواری دارد که از علمای بزرگ و خطبای زمان خود بوده، نامش سید مهدی راشد زرآبادی است.

این عالم بزرگ بعد از رحلت آقا سید موسی زرآبادی، به جای برادر، اقامه نماز جماعت را در مسجد مرحوم سید علی به عهده می‌گیرد، و حدود چهل و شش سال در آن جا به ترویج دین و نماز اشتغال می‌ورزد. [۲]

 

 اساتید

سید موسی زرآبادی، مقدمات و سطوح عالیه را در قزوین و تهران آموخت.

از جمله استادان وی در فقه و اصول ـ در قزوین ـ فقیه محقق، حضرت آیت الله حاج ملا علی اکبر ایزدی سیادهنی تاکستانی (م: ۱۳۴۰ ق) است، که سید تقریرات ایشان را نوشته است.

استادان وی در تهران عبارتند از:

۱ـ فیلسوف فاضل، میرزا حسن کرمانشاهی (م: ۱۳۳۶ ق)

۲ـ فیلسوف و عارف، سید شهاب الدین شیرازی (م: ۱۳۲۰ ق)

۳ـ فیلسوف و عارف، شیخ علی نوری حکمی (م: ۱۳۳۵ ق)

۴ـ عالم بزرگوار، شهید شیخ فضل الله نوری (شهادت: ۱۳۲۷ ق).

 

رؤیای صادق

شخصی در عالم رؤیا نزدش حاضر می‌شود و می‌گوید: آقا موسی، ناراحت نباش! هر سؤالی داشتی از من سؤال کن تا جواب بدهم. هر موقع برای شما سؤالی پیش آمد همین قدر که بخوابی من نزد تو حاضر می‌شوم. و به این ترتیب استاد از رنج سؤال آسوده و راحت می‌شود و به مقصود خود نایل می‌گردد و پیشرفت می‌کند.

«گفته‌اند وی در کار تحصیل علم همّتی والا داشته است و تلاشی بسیار. برخی از همدرسان او ابراز داشته‌اند که هر موقع از شب که بیدار می‌شدیم چراغ اطاق سید روشن بود.» [۳]

 

 شاگردان

مکتب سید موسی زرآبادی، آمیخته‌ای از علم و عمل (تزکیه و تعلیم) بوده است. علم و معرفت بر اساس علم قرآنی خالص و عمل دقیق طبق موازین شرع بوده است، سید در عین اطلاع کافی و عمیق از فلسفه و عرفان و تدریس آنها، خود از ارکان بزرگ «مکتب تفکیک» به شمار می‌آید. ایشان درباره عمل (تهذیب نفس و تقوا) نیز تأکید بسیار داشته است. و این تقیّد به دستورات شرع و موازین آن، تأثیر فراوانی در ساختن متألهانی بزرگ، و متعقّلانی سترگ، هم چون: شیخ مجتبی قزوینی خراسانی (م: ۱۳۸۶ ق) و شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی (م: ۱۳۸۰ ق) و امثال این بزرگان داشته است. و هر کس از این دو عالم مذکور شناختی داشته باشد، مطالب ما را به خوبی در می‌یابد. [۴]

۱. شیخ هاشم قزوینی (م: ۱۳۳۹ ش).

۲. حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر الهیان تنکابنی قزوینی (م: ۱۳۸۰ ق).

۳. حضرت آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی (م: ۱۳۸۶ ق، ۱۳۴۶ هـ. ش).

۴. حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی اصغر شکرنابی قزوینی مشهور به «وحدتی».

۵. آیت الله حاج میرزا رحیم سامت (دام ظله)

۶. حجت الاسلام و المسلمین حاج سید ابوالحسن حافظیان خراسانی.

۷. سید محمد تقی معصومی اشکوری.

 

تألیفات

از مرحوم سید موسی زرآبادی آثار و نوشته‌هایی بر جای مانده است. و جالب توجه است که با اشتغال بسیار به عبادت و ریاضات شرعیه و عمل به مستحبات و ختومات و اوراد مأثوره و تفکرات و تعقلات و جلسات ممتد و تدریس و تربیت شاگردان و گاه اقامه جماعت و اشتغال به علوم غریبه و تبحّر در آنها، باز هم به تألیف آثاری توفیق می‌یابد.

از تألیفات ایشان:

۱. تقریرات فقه و اصول.

۲. تعلیقه بر بخشی از رسائل.

۳. حاشیه بر کفایة الاصول، ج ۱ و ۲.

۴. حاشیه بر مطول، بخش علم بیان.

۵. حاشیه بر منظومه سبزواری (۱).

۶. حاشیه بر منظومه سبزواری (۲).

۷. حاشیه بر شرح اشارات (بخش الهیات).

۸. حاشیه بر منطق اشارات.

۹. شرح سلامان و آبسال ابن سینا.

۱۰. رساله اعتقادات (عربی).

۱۱. رساله اصول دین (فارسی).

۱۲. رساله‌ای در توضیح حدیث ما الحقیقه.

۱۳. رسائل و مجالس در موعظه و اخلاق

۱۴. رساله‌ای مختصر درباره «مشروطیت».

۱۵. رسائل و نسخه‌هایی مهم در انواع علوم غریبه.

 

 اخلاق و عمل

مرحوم سید در مراحل تقوا و تهذیب نفس و سلوک شرعی، از نخبگان عصر خود بود. در این مورد نیز (مانند علوم خفیه) مربیان و استادان وی بر ما معلوم نیست؛ شاید توجه او به این مراحل، ‌به اشاره پدرش که اهل این معانی بوده است پدید آمده باشد. گفته‌اند که سید از ابتدای نشو و نمای خویش مراقبت شدیدی در انجام واجبات و پرهیز از محرمات داشته و گاه تمام مستحبات شرعی را انجام می‌داده است. و این امر زبانزد مردم بوده است.

از مرحوم سید نقل شده است که فرمود:

«در روزهایی که در قزوین امام جماعت بودم مدتی به سیر و سلوک پرداختم و به قدری پیش رفتم که پرده‌ها از جلو چشمم برداشته شد. دیوارها در برابر من حائل نبود، وقتی که در خانه نشسته بودم رهگذرها را در کوچه و خیابان می‌دیدم، روزی به من گفته شد: «حالا که به این مقام رسیده‌ای اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، یک راه دارد و‌ آن ترک اعمال ظاهری است!!!».

گفتم: این اعمال ظاهری با دلائل قطعی و براهین مسلم شرعی به ما ثابت شده است. من هرگز تا زنده‌ام آنها را ترک نخواهم کرد.

گفته شد: در این صورت همه آنچه به شما داده شده از شما سلب خواهد شد.

گفتم: «به جهنم».

از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود هیچ خبری نبود. در آن هنگام متوجه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری، با آن همه نقشی که دارد شدیداً در رنج و عذاب است. و لذا تصمیم گرفتم که با تمام قدرت ـ علاوه بر واجبات ـ به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حدّ توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین، حالاتی به من دست داد که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود.» [۵]

 

آری سید خیلی مراقبت در کردار و گفتار داشتند، حتی بنا به نقل مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی در جلسه درس، «مرحوم سید گاهی فرزند خردسال ایشان فضولی می‌کرد، ایشان با اشاره به قلمتراشی که در پیش رو داشت، می‌گفتند: آقا ... بنشین این قلمتراش گوش را می‌برد. یعنی حاضر نبودند برای آرام کردن و ساکت نمودن فرزند مثل بقیه مردم بگویند: بنشین، گوشت را می‌برّم.»

 

در قلمرو سیاست و اجتماع

سید موسی زرآبادی با وجود همه آن اشتغالات ظاهری و باطنی، به امر مشروطیت (که در زمان وی پدید آمد) توجه می‌کند و رساله‌ای درباره فواید آن می‌نگارد. در نوشته‌ای که فرزند ایشان به اینجانب داده‌اند، چنین آمده است:

«و ظاهراً مرحوم سید در اوائل مشروطیت طرفدار آن بوده و حتی رساله‌ای ـ حدود ده صفحه ـ در مدح آن نگاشته که موجود است؛ ولی بعدها بر اثر بروز انحرافاتی در نهضت مزبور از مخالفان جدی آن گردید.»

موضوع از هر دو بعد، ‌جالب و آموزنده است هم توجه به تکلیف سیاسی و اجتماعی و دینی و پرداختن به آن به اندازه توان، و هم به هنگام بروز انحراف، کنار کشیدن و مخالفت کردن، و بر انحراف‌ها صحّه نگذاشتن. [۶]

 

وفات

سرانجام تقدیر محتوم فرا می‌رسد و حضرت سید، داعی الهی را پاسخ می‌گوید و در روز دوم ماه ربیع الثانی، سال ۱۳۵۳ ق، از این جهان تاریک و محدود و گذران به جهان روشنایی و نامحدود و پایدار رخت می‌کشد ... و پیکر پاک وی در صحن امامزاده (شاهزاده) حسین علیه السلام ـ در قزوین ـ به خاک سپرده می‌شود و اکنون آرامگاه سید مورد توجه آشنایان و خواص است.

 

 پانویس

۱. مکتب تفکیک و کیهان فرهنگی، سال نهم، شماره ۱۲، ص ۱۹۲.

۲. زهد مجسم، رضا صمدیها قزوینی، ص ۲۸، سال ۱۳۷۸ ش.

۳. مکتب تفکیک، ص ۱۹۳.

۴. مکتب تفکیک، ص ۱۹۵ و کیهان فرهنگی، سال نهم، شماره ۱۲، ص ۲۶.

۵. مکتب تفکیک، ص ۱۹۶ (با تلخیص).

۶. مکتب تفکیک، ص ۱۹۶ (با تلخیص).

 

 

منبع

سایت اندیشه قم    

 

دیدگاه تان را بنویسید