کنفرانس بینالمللی «سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت»/ عراقچی: مکتب حاج قاسم سلیمانی هم میدان و هم دیپلماسی را در بر میگیرد/ جابری انصاری: مقاومت تمام نشده است/ زینب سلیمانی: هدف شهید سلیمانی حفظ کرامت انسان بود
در کنفرانس بینالمللی «سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت»، مجموعهای از نشستهای تخصصی برگزار میشود که به موضوعاتی همچون نقش سردار سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای، پویاییهای جدید مقاومت؛ روندها و مخاطرات و صیانت از مقاومت بهعنوان میراث راهبردی شهید حاج قاسم سلیمانی اختصاص دارد.
به گزارش جماران؛ به نقل از ایرنا، کنفرانس بینالمللی «سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت» به مناسبت ششمین سالگرد عروج شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، به همت مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه و با همکاری بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی (مکتب حاج قاسم) روز دوشنبه ۸ دی ۱۴۰۴ در تهران و در محل مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی برگزار شد.
این کنفرانس با تمرکز بر پیوند راهبردی دیپلماسی و مقاومت، به بررسی نقش و جایگاه شهید سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای و تحولات جدید غرب آسیا میپردازد.
در این کنفرانس بینالمللی، مجموعهای از نشستهای تخصصی برگزار میشود که به موضوعاتی همچون نقش سردار سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای، پویاییهای جدید مقاومت؛ روندها و مخاطرات و صیانت از مقاومت بهعنوان میراث راهبردی شهید حاج قاسم سلیمانی اختصاص دارد.
کنفرانس مذکور با حضور اندیشمندان، پژوهشگران و کارشناسان داخلی و بینالمللی برگزار میشود و هدف آن تبیین ابعاد فکری، راهبردی و منطقهای مکتب شهید سلیمانی در تحولات جاری منطقه و نظام بینالملل است.
عراقچی: دیپلماسی موفق، ترکیب مناسبی از شجاعت و تدبیر در تعامل با دیگران است
وزیر امور خارجه با اشاره به اینکه حاج قاسم معمار «محور مقاومت» در منطقه بود، گفت: تاثیرات این معماری بسیار فراتر از سیاست های جاری و رویکردهای اجرایی در سیاست خارجی خود را نشان داده است.
سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه امروز ( دوشنبه ۸ دی ماه) در بخشی از سخنرانی خود در مراسم افتتاحیه کنفرانس بینالمللی «سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت» گفت: به اعتقاد من تفکر حاج قاسم که خود تجلی آرمان های انقلاب اسلامی و اصول حاکم بر قانون اساسی جمهوری اسلامی است، منبعث از بنیان نظری و مبناییِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که نام آن را باید «دیپلماسی مقاومت محور» گذاشت.
متن کامل سخنرانی وزیر خارجه به شرح زیر است:
حضار محترم، اندیشمندان و میهمانان عزیز؛
در سالگرد شهادت سردار بزرگ شهید سپهبد قاسم سلیمانی، اجازه دهید نه از خود او، که از "میراث او" برای سیاست خارجی سخن بگویم. حاج قاسم معمار «محور مقاومت» در منطقه بود، اما تاثیرات این معماری بسیار فراتر از سیاست های جاری و رویکردهای اجرایی در سیاست خارجی خود را نشان داده است.
به اعتقاد من تفکر حاج قاسم که خود تجلی آرمانهای انقلاب اسلامی و اصول حاکم بر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، منبعث از بنیان نظری و مبناییِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است که نام آن را باید «دیپلماسی مقاومت محور» گذاشت.
دیپلماسی موفق و کارآمد، ترکیب مناسبی از شجاعت و تدبیر در تعامل با دیگران است. بدون استفاده از فن دیپلماسی نه ارتباطات نظم و نسق میگیرد و نه تلاشها برای اعتلای قدرت در ابعاد مختلف به ثمر میرسد. مذاکره، هنر دیپلماسی است و تقویت دیپلماسی به معنای کاستن از هزینه ها، نهادینه کردن دستاوردها و پیروزی در صلح و جنگ است. اما دیپلماسی، به تنهایی راه به جایی نمیبرد.
آن چه در دیپلماسی تعیین کننده است «مؤلفههای قدرت ملی» هستند. قدرت ملیِ یک واحد سیاسی، جایگاه آن واحد را در سیستم جهانی مشخص و محدوده رفتاری آن را تعیین میکند. بازیگری که توانمندیهای او در تراز منطقهای یا جهانی نیست نمیتواند در جریان دیپلماسی به اهداف خود برسد. دیپلماسی نمی تواند از «هیچ» برای کشور منافع تولید کند، بلکه این توانمندیهای ملی هستند که منافع ملی را تولید، تکثیر و محافظت می کنند.
در نظام آشوب زده کنونی که بازیگران تلاش دارند در اشکال مختلف به کسب، حفظ، افزایش و نمایش قدرت در ابعاد مختلف بپردارند، نمیتوان نگرش یا نگاه تک بعدی به قدرت و مؤلفههای آن داشت. قدرت ملی در اشکال مختلفی بروز و ظهور می یابد اما یک وجه قدرت وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است: «قدرت معنایی»، که مهم ترین مولفه آن، توان گفتمان سازی است.
گفتمان عبارت از یک مجموعه فکری منسجم و منظم است که بر مبنای ارزشها، ادراکات، فرهنگ و اعتقادات یک جامعه ارائه میشود و آن را به ادبیات رایج جامعه و زندگی مردم وارد میکند. گفتمان غالب در هر جامعه با جهت دادن به نظامهای فکری و مدیریتی بر سرنوشت مردم و کشور تأثیر میگذارد. کشورهایی که در راستای اهداف خود گفتمان سازی مناسب انجام میدهند با سرعت بیشتری به اهداف خود نایل میشوند.
برخی کشورها قادرند در سطح منطقهای و یا حتی بینالمللی و جهانی گفتمان سازی کنند و در یک فرایند اقناع سازی منطقهای یا بینالمللی گفتمان مورد نظر خود را به گفتمان غالب تبدیل کرده و اهداف خود را در سطحی فراملی به پیش ببرند. «گفتمان انقلاب اسلامی» و «گفتمان مقاومت» از مهمترین گفتمانسازی های جمهوری اسلامی ایران در سطوح ملی، منطقهای و فرامنطقهای بوده است.
حضار گرامی،
«دیپلماسی مقاومت محور» مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهد و «محور مقاومت» یکی از ابعاد آن است. سردار سلیمانی، تجسم عینی و عملیاتی مقاومت بود و حضور استوار و حکیمانهاش در جبهههای دفاع از ایران و امت، بهتنهایی سنگری استوار در برابر امواج خروشان تهدیدات و توطئهها ایجاد کرد.
او با بصیرتی عمیق دریافته بود که امنیت حقیقی و پایدار، تنها در پناه دیوارهای بلند و زرادخانههای تسلیحات به دست نمیآید، بلکه در ارادههای استواری ریشه دارد که در سایه ایمان و ایثار، در برابر هر تهدید و توطئهای تاب و توان ایستادگی دارند. این اراده و ایمان و اعتقاد به حق و عدالت است که افراد و ملتها را در برابر هر زورگویی و طراحی شوم، تاب آور نموده و توان ایستادگی میبخشد.
از این منظر، میراث گرانسنگ سردار سلیمانی، منحصر به برنامهریزیهای دقیق عملیاتی و پیروزیهای میدانی نبود؛ او با نگاهی استراتژیک و فراملی، گفتمان مقاومت را از حصار مفاهیم نظری و شعاری خارج ساخت و آن را به یک قدرت ملموس، مؤثر و دگرگونکننده معادلات در جغرافیای حساس و پرالتهاب خاورمیانه و غرب آسیا تبدیل کرد . او ثابت کرد مقاومت، یک "انتخاب" راهبردی و تنها راه ممکن برای ملتهایی است که کرامت خود را بر هر چیز دیگری مرجح میدانند.
دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک دیپلماسی مقاومت محور، همواره کوشیده است تا پیام عدالتخواهی، استکبارستیزی، دفاع از حقوق محرومان و ملتهای تحت ستم را که شالوده و جوهره گفتمان مقاومت است، با زبانی دقیق، مستدل، متقاعدکننده و در چارچوب اصول حقوق بینالملل به گوش جامعه جهانی برساند.
امروز در برههای حساس از تاریخ جهان، که نظم بین المللی «قانون محور» به نظم بین المللی «زور محور» تغییر شکل داده و تفکر «صلح از طریق زور» بر «صلح از طریق دیپلماسی» غلبه می کند و در یک کلام «قانون جنگل» مجددا بر نظام بین الملل حاکم می شود، این ماهیت سلطه ستیزی و عدالتخواهانه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پابرجاتر و پرطنینتر از گذشته، همچنان در مقابل سلطه طلبان زورمحور ایستاده و ندای حق طلبی را زنده نگاه داشته است.
رمز بقا، تأثیرگذاری و موفقیت در این مسیر پرچالش و پرمانع، در یک مفهوم کلیدی و حیاتی نهفته است: مقاومت و تابآوری. بدون استقامت، هیچ آرمان بلند عدالتخواهانهای به مقصد نمیرسد و هیچ حرکتی در برابر استیلاطلبی قدرتهای زورگو دوام نمیآورد.
بهجرات میتوان گفت که امروز مهمترین مسئله در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، حفظ، تقویت و عمقبخشی به این تابآوری و استقامت همهجانبه است. اما مهم آن است که مفهوم مقاومت را نباید و نمیتوان تنها در وجه نظامی دید بلکه تجلیات متفاوت و متنوع آن در حوزههایی چون اقتصاد مقاومتی، دیپلماسی فعال و هوشمند، پایداری فرهنگی و هنری، پیشرفت علمی و فناوری، قدرت نرم و رسانهای، و دیگر حوزه ها، باید با رویکردهایی خلاقانه و متناسب، مورد توجه قرار گیرد.
مقاومت اقتصادی به معنای کاهش وابستگی، تقویت تولید داخلی، توسعه روابط اقتصادی، متنوعسازی منابع و عبور از اقتصاد تکمحصولی است. مقاومت فرهنگی به معنای صیانت از هویت، مقابله با تهاجم نرم و تولید علم و اندیشه بومی است. مقاومت در عرصه دیپلماسی، به معنای عدم انحراف از منافع و اهداف ملی به رغم همه فشارها و مشکلات و هوشمندی در تعامل، تلاش برای شکستن انحصار ارتباطی و ارائه روایتی مستند و قانعکننده از مواضع حقمحورانه خود به جهانیان است.
این نگاه جامع، مقاومت را از یک استراتژی صرفاً دفاعی به یک الگوی پیشرونده و سازنده برای توسعه ملی و تأثیرگذاری منطقهای ارتقا میدهد. قلب تپنده، کانون اصلی و محور اخلاقی کل جریان مقاومت، بدون تردید، مقاومت در برابر اشغالگری تاریخی، توسعهطلبانه و نژادپرستانه رژیم صهیونیستی است. این مقاومت، پاسخی مشروع، قانونی و انسانی به دههها اشغال زمین، آوارگی ملت، نقض سیستماتیک و فاحش حقوق بشر، کشتار کودکان، تخریب خانهها و اعمال سیاستهای آشکار آپارتاید است. تجربه تاریخ معاصر به روشنی نشان داده که هیچ ابتکار و گزینهای، بدون وجود یک قدرت بازدارنده مردمی و میدانی، راه به جایی نبرده و نخواهد برد.
امروز، مقاومت فلسطین، بهویژه با تکیه بر توان خود، از یک کنش محلی و انفرادی فراتر رفته و به یک بازیگری تعیینکننده، اثرگذار و تغییردهنده معادلات امنیتی و سیاسی در کل منطقه تبدیل شده و توهم شکستناپذیری رژیم صهیونیستی را برای همیشه باطل کرده است.
جمهوری اسلامی ایران، به حمایت اخلاقی، سیاسی و قانونی خود از گفتمان مقاومت ادامه خواهد داد. برخلاف بسیاری از تصورات که آینده منطقه را با سلطه بی چون و چرای رژیم صهیونیستی ترسیم میکنند، واقعیات منطقه و جهان نشان می دهد که مقاومت به یک واقعیت ژئوپلیتیک انکارناپذیر و یکی از بازیگران اصلی و اثرگذار در شکلدهی به نظم آینده خاورمیانه تبدیل شده است؛ نظمی که باید مبتنی بر اراده آزاد مردم منطقه، احترام به حاکمیت ملی کشورها، عدالت و همکاریهای دوجانبه و چندجانبه، و نه بر اساس تحمیل، زورگویی و طراحی قدرتهای فرامنطقهای، باشد.
در این مسیر طولانی و پرافتخار، راه شهید سلیمانی، راه عقلانیت، ایثار، تدبیر و مقاومت فعال و هوشمند، چراغ هدایت و نقشه راه ماست. ما با اقتدا به این اسوهها، با اعتماد به خدا و تکیه بر قدرت مردم، مسیر خود را ادامه خواهیم داد. یاد و نام سردار سلیمانی پاینده است.»
مکتب حاج قاسم سلیمانی هم میدان و هم دیپلماسی را در بر میگیرد
وزیر امور خارجه در حاشیه این کنفرانس و در جمع خبرنگاران درباره مکتب حاج قاسم سلیمانی و اینکه چه جایگاهی در سیاست خارجی امروز ما دارد، گفت: مکتب حاج قاسم، مکتب حضرت امام (ره) بود. حاج قاسم این مکتب را در صحنه عمل پیادهسازی کرد. در حقیقت، این مکتب تلفیقی از ابعاد مختلف است؛ هم میدان را در بر میگیرد و هم دیپلماسی را شامل میشود و همچنین عرصههای دیگر را در بر میگیرد. مکتب مقاومت، مکتب راهنمای ما در سیاست خارجی است. ما یک دیپلماسی مقاومتی داریم که نه تنها به معنای دیپلماسی مقاومتی است، بلکه مقاومت در همه عرصهها را در نظر میگیرد. ما تلاش میکنیم که ایستادگی را برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنیم و منافع جمهوری اسلامی و منافع مردم را در مأموریتهای مختلفی که به عهده داریم، پیش ببریم. یکی از مأموریتهای ما دفاع از حقانیت مردم ایران و دفاع از منافع ملی مردم ایران است. کمک به امنیت نیز در چارچوب همین مکتب مقاومت قرار دارد.
مقاومت تمام نشده است
مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت: برخلاف آنچه اسرائیلیها میگویند و روایتسازیهایی که جریان غالب رسانهای بینالمللی تلاش میکنند آن را تکرار کنند، مقاومت تمام نشده است و تا زمانی که اشغال وجود دارد و نفی موجودیت و حقوق طبیعی و بدیهی ملت فلسطین ادامه دارد، مقاومت به اشکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد.
حسین جابری انصاری، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و معاون پیشین عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه در کنفرانس بینالمللی «سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت» در نشست تخصصی «نقش سردار سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای» به ایراد سخنرانی پرداخت.
در این نشست، محمد فرازمند، سفیر سابق ایران در ترکیه و مدیرکل اسبق خلیج فارس و مشاور معاون وزیر امور خارجه چند پرسش ابتدایی و کلی را مطرح کرد که «آیا مقاومت دچار ضعف شده و آیا ایران از آن به عنوان اهرم بازدارندگی استفاده میکند؟ آیا مقاومت، گفتمان است یا راهبرد ملی؟»
مقاومت در خلاء ایجاد نشده است
جابری انصاری سخنان خود را با گرامیداشت نام و یاد و خاطره شهید جاودانه، افتخار ایران و اسلام، شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی آغاز کرد و گفت: مقاومت هم یک راهبرد است و هم یک گفتمان. به نظر من بسیاری از صحبتهایی که مطرح میشود، حاصل تحلیلهای نقطهای و مقطعی است و ناشی از نگاه به یک لحظه یا یک قطعه از تاریخ است.
وی خاطرنشان کرد: اگر تحلیل، روندی و خطی باشد و مسائل بر اساس تاریخ، جغرافیا و مجموعهای از واقعیتها مطرح شود، نگاه جامعتری به مسائل شکل میگیرد.
مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی در ادامه افزود: مقاومت چه به معنای مقاومت ضدصهیونیستی باشد و چه به معنای مقاومت ضد امپریالیستی و ضد استعماری در خلأ ایجاد نشده است، بلکه نتیجه یک واقعیت تاریخی است. این واقعیت در فاصله فروپاشی امپراتوری عثمانی و در پیامدهای آن، و نیز در تحولات میان دو جنگ جهانی اول و دوم شکل گرفت.
این دیپلمات پیشین اضافه کرد: در این مقطع، اتفاقی در سرزمینهای اسلامی و بهطور خاص در فلسطین رخ داد که طی آن، ایده صهیونیسم سیاسی مبنای کشورسازی قرار گرفت و در شرایط و لحظه خلاء قدرت منطقهای و بینالمللی، پروژهای که حاصل پیوند جریان صهیونیسم سیاسی با برخی قدرتهای بینالمللی بود، منجر به ایجاد وضعیت جدیدی در قلب این منطقه جغرافیایی و ژئوپولیتیکی خاص شد.
مقاومت هربار در طول تاریخ در اشکال گستردهتر و جدیتر ظاهر شده است
مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی با تاکید بر اینکه مقاومت در برابر جنبش صهیونیستی و در برابر اشغال سرزمین یک ملت؛ در برابر نفی موجودیت و نفی حقوق بدیهی و طبیعی این ملت شکل گرفت، افزود: در تمام دهههای گذشته، از زمانی که این نهال جعلی در این سرزمین کاشته شد، همواره منبع و منشأ تبوتابها، درگیریها و اتفاقات مختلف بوده است و مقاومت نیز به اشکال گوناگون در برابر آن شکل گرفته است.
وی یادآورشد: مقاومت همواره فراز و نشیب داشته است، اما مادامی که حقوق بدیهی و طبیعی ملت فلسطین محقق نشود و موجودیت ملتی که دهههاست، نقض شده و نزدیک به یک قرن، در برابر این نفی موجودیت ایستادگی و مقاومت میکند، تغییر نکند، تغییری در پیامدهای آن نیز ایجاد نخواهد شد.
جابری انصاری در ادامه خاطرنشان کرد: صهیونیستها مثلاً در مقطع اخراج مقاومت فلسطین از اردن پس از سپتامبر سیاه ادعا کردند مقاومت تمام شد؛ در مقطع اخراج سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان پس از تهاجم در سال ۱۹۸۲ باز این ادعا را تکرار کرده و گفتند مقاومت تمام شد. اما همان جنبش فلسطینی از دریچهای دیگر وارد شد. در ادامه جریان اسلامی مقاومت، انتفاضه نخست و انتفاضه دوم شکل گرفت. هر بار اعلام شد که مقاومت تمام شده است، اما دوباره مقاومت در اشکال گستردهتر و جدیتری پدید آمد.
مقاومت تمام نشده است
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا افزود: هفت اکتبر در واقع حکم یک زلزله را در این وضعیت و شرایط ایجادشده داشت. مقاومتی که گفته میشد تمام شده، بار دیگر همچون آتشفشانی از خشم و مقاومت خود را نشان داد. اکنون نیز وارد دورهای شدهایم که گفته میشود مقاومت نابود شده است، به این دلیل که ۸۰ درصد نوار غزه ویران شده است.
کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در ادامه گفت: امروز پرسش این است که آیا قدرت مادی یک بازیگر سیاسی و بینالمللی باید بهخودیخود بازدارنده باشد، یا اینکه باید حداکثر آن قدرت را به کار گیرد، خود را مستهلک و دچار فرسایش کند و در برابر دوربینهای زنده جهان، در واقع تمام شعارها و ادعاهایی را که در طول تاریخ داشته، زیر سؤال ببرد؟ این همان اتفاقی است که برای اسرائیل رخ داده است؛ چراکه پس از ویرانکردن ۸۰ درصد غزه، همچنان با همان گروهی که بنا بود حذف شود، توافق صورت میگیرد، برای تبادل زندانی تلاش میشود و برای خلع سلاح آن تقلا میکنند و تا اینک نیز این اتفاق نیفتاده است.
جابری انصاری با رد ادعای پایان مقاومت افزود: برخلاف آنچه اسرائیلیها میگویند و روایتسازیهایی که جریان غالب رسانهای بینالمللی تلاش میکنند و بلندگوهای ترجمهٔ آنها در منطقهٔ عربی و اسلامی، در ایران و در ترکیه و در منطقهٔ عربی آن را تکرار میکنند که «مقاومت تمام شده»، مقاومت تمام نشده؛ به دلیل اینکه اشغال وجود دارد و تا زمانی که نفی موجودیت و حقوق طبیعی و بدیهی ملت فلسطین ادامه دارد، مقاومت به اشکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد.
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا با اشاره به پرسش مجری پنل و با تاکید بر اینکه دوگانهای میان مفهوم ایران و اسلام مفروض لحاظ شده، گفت: اگر از نگاه ایرانی به موضوع بنگریم، یا اگر از منظر ترکیه نگاه کنیم، با دوگانه ترکی ـ اسلامی مواجه میشویم و اگر در جهان عرب بنگریم، کشورهای عربی با دوگانه عربی ـ اسلامی روبهرو هستند. این مفهوم، از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی تاکنون، همواره یکی از جدالهای اساسی و از مسائل بنیادین در منطقه عربی و اسلامی بوده است.
این دیپلمات پیشین ادامه داد: در ایران هم پیش از پیرزوی انقلاب به اشکال مختلف مطرح بوده و پس از انقلاب هم همچنان مطرح است. در ترکیه این دوگانه وجود داشته و در کشورهای عربی نیز منبع و آغاز بسیاری از دعواها و ستیزههایی بوده است که شروع داشتهاند، اما پایان نیافتهاند.
وی خاطرنشان کرد: وضعیت امروز سوریه نیز یکی از نشانهها و نمادهای تبدیل این دوگانه به یک ستیزه آشتیناپذیر است. در آنجا، جریان اسلامی با جریان ملی و جریان ناسیونالیست عرب، در واقع با دو شعار، دو نگاه و دو الگو، در برابر یکدیگر ستیز میکنند. به اعتقاد من، هنگامی که از مدرسهای سخن میگوییم که مدرسه مقاومت است، مدرسه انقلاب اسلامی است و مدرسهای که شهید سلیمانی یکی از نمادهای برجسته، اساسی و بنیادین آن به شمار میرود، باید یکی از عناصر اساسی این مدرسه و این مکتب را نیز توضیح دهیم و آن این است که این دوگانه را خاتمه میدهد.
قدرت ایران، قدرت اسلام است و قدرت تشیع، قدرت ایران و اسلام است
جابری انصاری در ادامه پنل «نقش سردار سلیمانی در بازآفرینی نظم منطقهای» در پاسخ به این پرسش که آیا مقاومت ابزار و اهرم ایران بود؟ گفت: این پرسش ناشی از مفروضی است که ایران و اسلام را دو مفهوم جداگانه، دو بدیل و جایگزین میداند. در حالی که در ذیل این مکتب، اسلام و ایران در کنار هم قرار میگیرند. به اعتقاد من، یکی از میراثهای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، مدرسه امام و رهبری انقلاب و مدرسهای است که شهید سلیمانی در آن آموخت، رشد کرد و بالید و خود به یک منبع و مصدر اساسی در ذیل این مکتب تبدیل شد، پایان دادن به این دوگانه است.
وی ادامه داد: این دوگانه با یکدیگر یگانه میشوند و در خدمت قدرت ایران قرار میگیرند، در خدمت قدرت اسلام و در خدمت قدرت تشیع. به بیان دیگر، تمام این دوگانههایی که مفروض است باید با هم ستیزه کنند و قدرت یکی، نقیض دیگری باشد و دیگری را ضعیف کند، در ذیل این مکتب به یک یگانگی تبدیل میشوند؛ قدرت ایران، قدرت اسلام است و قدرت تشیع، قدرت ایران و اسلام است.
ایران هرگز از مقاومت به عنوان یک ابزار استفاده نکرد
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا با رد این ادعا که آیا در ایران نگاه این بوده که از مقاومت بهعنوان یک ابزار یا اهرم استفاده شود؟ گفت: مطلقاً چنین نیست. نگاه ایران این بوده که قدرت ایران، قدرت اسلام است و مسئله ایران، مسئله اسلام است. در واقع، این دوگانه را تلاش کردهایم خاتمه دهیم و معتقدم شهید سلیمانی توانست نماد این یگانگی باشد و این موفقیتی بزرگ محسوب میشود. به این معنا که اوج قدرت ایران بعد از سدهها از زمان پساچالدران تا امروز دقیقاً هنگامی بوده که اسلام در صدر اولویتهای ایران قرار داشته و مسئله امت برای ایران مسئله بوده است. ایران و رهبری آن تلاش کردهاند تا این دوگانه ظاهری و متناقض را در قالب یک مکتب و یک نگاه، در کنار هم قرار دهند.
معاون پیشین وزیر امور خارجه در ادامه با تاکید بر اینکه وقتی این یگانگی ایجاد شد، قدرت گرفتن ایران هم طبیعی بود، خاطرنشان کرد: طبیعی است که قدرت مقاومت به قدرت ایران نیز منجر شود. اما معنای این سخن این نیست که ایران صرفاً ابزار ساخته باشد. ایران متحدانی داشته، نگاهی داشته و رویکردی داشته است و انقلاب اسلامی ایران و شهید سلیمانی، نماد برجسته آن هستند که در عرصه میدان و عرصههای مختلف، این نگاه را بهصورت عملیاتی ترجمه کردند: اسلام از ایران جدا نیست و قدرت ایران، قدرت اسلام است و بالعکس.
کارکردهای ایجابی مکتب و مدرسه مقاومت
جابری انصاری با ذکر کارکردهای مکتب مقاومت تصریح کرد: این مکتب و این مدرسه صرفاً کارکرد ستیزه مستقیم علیه رژیم صهیونیستی، اشغالگری، توسعهطلبی، افسونخواهی و هژمونخواهی اسرائیل و رژیم صهیونیستی را نداشته، بلکه کارکردهای دیگری نیز در این مسیر ایفا کرده است که در طول بیش از دو دهه گذشته بهخوبی خود را نشان داده است.
وی گفت: در دهههای گذشته، هنگامی که مقاومت در برابر صهیونیسم و رژیم صهیونیستی وجود داشت، گاهی این تلقی شکل میگرفت که مقاومت صرفاً یک امر عدمی است؛ به این معنا که تنها چراغی را روشن نگه میدارد، پرچمی را برافراشته میکند و صرفاً میخواهد بگوید «ما هستیم» در برابر اسرائیل، آن هم بهخاطر پیدا نکردن راهحل، چه به معنای ملت فلسطین و چه به معنای ملتهای همجوار فلسطین اشغالی.
کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه ادامه داد: هنگامی که این نگاه و رویکرد به یک مدرسه، یک ساختمان، یک بنای جدی، یک چارچوب استراتژیک و یک اثرگذاری مستقیم تبدیل شد، از حالت صرفاً عدمی خارج گردید و جنبههای ایجابی و سازنده نیز پیدا کرد. این جنبههای ایجابی و سازنده، ابتدا در حلقه نخست ضدصهیونیستی خود را نشان داد؛ جایی که اوج آن، یا یکی از اوجهای آن، پیروزی تاریخی و بینظیر سال ۲۰۰۰ است: تحمیل نخستین عقبنشینی بیقیدوشرط به رژیم صهیونیستی در تاریخ منازعه عربی ـ صهیونیستی؛ عقبنشینیای بسیار بزرگ که به یک پیروزی تاریخی در مقیاس امت تبدیل شد.این روند در حلقههای جلوتر ادامه یافت و مسائل دیگر امت و مسائل کشورهای مختلف نیز خودنمایی کرد.
انصاری اظهار کرد: البته من معتقدم که دستی در کار است؛ در واقع توطئهای در کار است که جریان مقاومت اصیل ضدصهیونیستی و ضد استعماری ـ امپریالیستی آمریکایی را از طریق دستهای آلودهای در منطقه ما مخدوش میکند و با چهرهای دیگر و در قالبی متفاوت به میدان میآورد؛ قالبی که خود مدعی اسلام و مسلمانی است، در حالی که خروجی مکتبها و مدرسههای دیگری است و در واقع مدرسه اصیل اسلامی نیست و بهشدت درهمتنیده با سیاستها و برنامههای سرویسهای جاسوسی و امنیتی مختلف خارجی و بینالمللیِ دستاندرکار تحولات منطقه و تدبیر منطقه اسلامی است.
مقاومت از فروپاشی دولتها در منطقه جلوگیری کرد
مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی خاطرنشان کرد: این جریان اصیل در فلسطین و در منطقه شکل میگیرد و پس از انقلاب اسلامی به اوج میرسد و به یک مدرسه و یک مکتب تأثیرگذار تبدیل میشود بهویژه با نقطه اوج سال ۲۰۰۰ و آن پیروزی بیهمتا که تصاویر شهید جاودانه، سید حسن نصرالله، را به قلبها و خانههای همه افراد امت، از شرق جهان اسلام تا غرب آن، میبرد ما با یک پیروزی بزرگ، یک تحول و یک نقطه عطف روبهرو هستیم.
وی افزود: در برابر این نقطه عطف، طرف مقابل برنامهای را طراحی میکند که بر اساس آن، برخی جریانها به نام اسلامی، عملاً مأمور انفجار، تخریب و از میان بردن امت، دولتها و کشورهای منطقه میشوند. جریانهایی در قالب داعش و اشکال دیگر شکل میگیرند؛ نفوذ در برخی جریانهای تاریخی اسلامی که پیشتر وجود داشتند، تأثیرگذاری بر آنها، شکلدهی به سازمانهای جدید و مجموعهای از عملیات تخریبی و ویرانگر رقم میخورد.
جابری انصاری گفت: در این مرحله، مقاومت بار دیگر یک کارکرد ایجابی و بسیار مهم مییابد: جلوگیری از فروپاشی دولتها در منطقه ما، در عراق و در سوریه. در برابر این موج سهمگین که طرف مقابل، بهنحوی از دور و نزدیک، در طراحی و بهراهانداختن آن نقش داشته است، مدرسه مقاومت وارد عمل میشود، این روند را مهار و کنترل میکند و اجازه نمیدهد که گسترش یابد و بر مقدرات منطقه سیطره پیدا کند
ایران باید در شرایط جدید تدبیر لازم را نشان دهد
حسین جابری انصاری با اشاره به اینکه ما امروز در یک نقطه عطف دیگر و در شرایطی جدید قرار داریم، گفت: رژیم صهیونیستی تلاش میکند نظمی جدید مبتنی بر قاعدهمندیهای تازه حاکم کند؛ به این معنا که اگر ایران بخواهد همچنان منبع این استراتژی، این مدرسه و این مکتب باقی بماند، باید هزینههای رویارویی مستقیم را بپردازد. این همان شیفت پارادایمی است که در برنامه رژیم صهیونیستی طی یک سال و اندی گذشته رخ داده و در خرداد ۱۴۰۴، در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، یکی از نمادهای بزرگ خود را نشان داد.
وی ادامه داد: در این چارچوب، رژیم صهیونیستی میکوشد شرایطی را تحمیل کند که استراتژی مقاومت فرسایشیِ درازمدت که کارآمدی خود را در چند دهه گذشته، هم به معنای سلبی و هم به معنای ایجابی، در تدبیر امور امت و جلوگیری از موج هژمونخواهی، توسعهطلبی و پیشروی این رژیم نشان داده بود با تحمیل هزینههای رویارویی مستقیم، با مشکل مواجه شود و راههای دگردیسی، فروپاشی یا گزینههای دیگری در برابر ایران قرار گیرد.
رژیم صهیونیستی میکوشد شرایطی را تحمیل کند که استراتژی مقاومت با تحمیل هزینههای رویارویی مستقیم، با مشکل مواجه شود و راههای دگردیسی، فروپاشی یا گزینههای دیگری در برابر ایران قرار گیرد.
جابری انصاری با بیان اینکه در سطوح فکری، سیاسی و اندیشهای و نیز در سطوح طراحی و عملیات راهبردی، باید این شرایط جدید را بهدرستی درک کنیم، برای آن تدبیر بیندیشیم و متناسب با آن عمل کنیم، گفت: این، یک ایستگاه دیگر در نگاه تاریخی است که عرض کردم: استمرار مقاومت؛ مقاومتی که به اوج کارآمدی و فعالیت خود رسیده است؛ در حالی که طرف مقابل تهاجم سنگینی را انجام داده، اما ناچار شده است همه توان و قدرت خود را نه در معنای بازدارنده، بلکه در معنای اجرایی مستهلک و دچار فرسایش کند.
وی در پایان گفت: اسرائیل امروز در معرض یک آزمون و محک جدی در برابر این واقعیتها قرار دارد؛ اما ما نیز باید همسطح با این رویارویی و تحولات حرکت کنیم و برای مدیریت درست شرایط جدید و پیشرفت به سوی منافع امت و منافع جمهوری اسلامی ایران، در مسیر پیشرفت، تدبیر لازم را اتخاذ کنیم.
زینب سلیمانی:
هدف شهید سلیمانی حفظ کرامت انسان بود/ پیوند امنیت و عدالت اجتماعی در مکتب حاج قاسم
«زینب سلیمانی» فرزند سردار شهید قاسم سلیمانی با اشاره به توانایی این شهید والامقام در تحلیل دقیق مسائل داخلی، گفت: هدف نهایی حاج قاسم از دیپلماسی و مقاومت «حفظ کرامت انسانها» بود.
زینب سلیمانی روز دوشنبه افتتاحیه کنفرانس بینالمللی «سپهبد سلیمانی، دیپلماسی و مقاومت» که با حضور سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه و حسین جابری انصاری مدیرعامل خبرگزاری ایرنا در وزارت امور خارجه برگزار شد، به تشریح نقش محوری حاج قاسم سلیمانی در برهههای مختلف پرداخت.
دختر شهید سلیمانی با اشاره به عملکرد و دستاوردهای یکی از مهمترین و ماندگارترین چهرههای اثرگذار در تحولات معاصر ایران و منطقه از منظری انسانی و راهبردی، اظهار کرد: این نشست در آستانه ششمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار میشود با این هدف که نقش او در دو عرصه مکمل یعنی مقاومت و دیپلماسی مورد بازخوانی قرار گیرد.
وی با طرح این پرسش که هدف نهایی مقاومت و دیپلماسی چه بود؟، افزود: شهید سلیمانی از نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر خود را در حوزه امنیت و دفاع ملی آغاز کرد؛ در دوران دفاع مقدس به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در کنار هزاران رزمنده دیگر بخشی از یک کنش جمعی برای حفظ تمامیت ارضی کشور بود و اگرچه که پیروزی در جنگ حاصل فداکاری یک ملت بود اما تجربه میدانی و تربیت نسلی از نیروهای میدانی از ویژگیهای برجسته این دوره از زندگی اوست.
زینب سلیمانی ادامه داد: شهید سلیمانی پس از پایان جنگ با ماموریت در مناطق جنوب شرق کشور با مسئلهای متفاوت مواجه شد؛ امنیت در بستر جامعه رویکرد سردار سلیمانی در این دوره بود و علاوه بر جنبه نظامی، رویکرد اجتماعی و انسانی هم مطرح بود.
وی اضافه کرد: توسعه محلی، گفتوگو با معتمدان و تلاش برای بازگرداندن افراد حاشیه نشین به چرخه امنیت نشان میداد که ثبات پایدار بدون توجه به کرامت انسانها ممکن نیست و در این راستا، تجربه جنوب شرق ایران جلوه عینی از پیوند امنیت، عدالت اجتماعی و کرامت انسانی در رویکرد حاج قاسم بود.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: با انتصاب سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس فعالیتهای وی وارد عرصه منطقهای شد؛ همزمانی با دورانی پرتلاطم در نظام بینالملل، ماجرای ۱۱ سپتامبر و بهانه جویی آمریکا برای حضور در افغانستان و به ویژه جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ ساختار امنیتی غرب آسیا را دچار یک گذار بنیادین در موازنه قدرت کرد. فروپاشی دولتها افزایش بازیگران غیردولتی و ناامنیهای مزمن زمینهساز بحرانهای بعدی از جمله ظهور داعش شد البته در این شرایط رویکرد جمهوری اسلامی ایران معطوف به صیانت از امنیت ملی در برابر تهدیدات فراگیر منطقهای بود.
زینب سلیمانی افزود: رویکردی که اجرای میدانی آن به طور مشخص بر عهده شهید سلیمانی قرار گرفت؛ مقابله با داعش صرفاً یک مقابله نظامی تلقی نمیشد بلکه تلاشی هدفمند برای جلوگیری از گسترش خشونت افسارگسیخته فروپاشی جوامع و تخریب بنیانهای انسانی و اجتماعی منطقه بود.
توانایی شهید سلیمانی در تحلیل دقیق مسائل و تفکیک تهدیدهای راهبردی
وی اظهار کرد: سردار سلیمانی دیپلماسی را به طور همزمان به کار میگرفت، از یک سو برای ایجاد بازدارندگی در برابر تهدیدهای ساختاری و از سوی دیگر برای گفت و گو ، هماهنگی سیاسی و مدیریت بحران با بازیگران متنبه منطقهای.
دختر سردار شهید سلیمانی افزود: در سطح داخلی یکی از ویژگیهای برجسته سردار سلیمانی توانایی او در تحلیل دقیق مسائل و تفکیک تهدیدهای راهبردی از اختلافات و چالشهای درجه دوم بود؛ این رویکرد باعث شد که او فراتر از تقسیمبندیهای سیاسی و جناحی به عنوان یک ظرفیت و سرمایه ملی شناخته شود.
زینب سلیمانی اضافه کرد: همین نگاه در عرصه منطقهای نیز به او این امکان را داد تا به عنوان فرماندهای بصیر، قابل اعتماد و امین برای کنشگران مختلف عمل کند. رفتار او در همراهی و حمایت از افرادی که در برخی موضوعات با او اختلاف نظر داشتند اما در مقاطعی با تهدیدهای مشترک امنیتی مواجه شده بودند، نشان دهنده درک عمیق و راهبردی او از اولویتها و منافع کلان بود . رویکردی که اعتماد گسترده و سرمایه اجتماعی قابل توجهی را هم در داخل کشور و هم در سطح منطقهای برای ایشان به همراه داشت.
تهدید فقط متوجه دولت یا ایدئولوژی نیست بلکه امنیت و کرامت انسان را نیز دچار مخاطره می کند
دختر شهید سلیمانی گفت: از منظر سردار سلیمانی تهدید فقط متوجه دولت یا ایدئولوژی نیست بلکه تهدیدی برای امنیت و کرامت انسانها محسوب می شود.
وی در خصوص این پاسخ که هدف نهایی مقاومت و دیپلماسی چه بود؟ افزود: پاسخ را میتوان در یک مفهوم کلیدی خلاصه کرد؛ «حفظ کرامت انسانها»؛ چراکه از منظر سردار سلیمانی تهدید صرفاً متوجه یک دولت یا یک ایدئولوژی نبود بلکه متوجه زندگی، امنیت و کرامت انسانها در بستر فروپاشی نظمهای سیاسی و گسترش خشونت سازمان یافته بود.
زینب سلیمانی تصریح کرد: دایره کنش او به مرزهای مذهبی یا هویتی محدود نمیشد بلکه حمایت از جوامع آسیب دیده، فارغ از تعلقات دینی و قومی در کانون رویکرد وی قرار داشت؛ از همین رو چارچوب رویکرد ایشان در تقابل مفهومی با دو الگوی مسلط در منطقه قابل فهم است.
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی خاطرنشان کرد: رویکرد مداخلهگرایانه و سلطه طلبانه ایالات متحده در مدیریت امنیت منطقهای و از سوی دیگر سیاستهای مبتنی بر تبعیض ساختاری و استفاده از زور در عملکرد رژیم صهیونیستی این تقابل عملی حاج قاسم سلیمانی را به یکی از نقاط کانونی تعارض با این دو بازیگر تبدیل کرد که پس از ترور حاج قاسم این اقدام در بخشی از گفتمان رسمی ایالات متحده و متحدانش به عنوان ابزاری برای برقراری صلح و ثبات و اصلاح توازن قوا در منطقه توجیه شد.
وی اضافه کرد: بررسی تحولات ۶ سال گذشته از گسترش بیثباتیهای امنیتی، تامین بحرانهای انسانی، امکان یک ارزیابی تجربی روشن را فراهم میکند؛ این روند نشان میدهد که حذف یک بازیگر میدان محور، نه تنها به تولید صلح پایدار منجر نمیشود بلکه سازوکارهای مهار خشونت را نیز تضعیف میکند.
مقاومت برای حاج قاسم سلیمانی وسیلهای برای متوقف کردن خشونت افسارگسیخته بود
زینب سلیمانی با تاکید بر اینکه مقاومت برای حاج قاسم سلیمانی وسیلهای برای متوقف کردن خشونت افسارگسیخته به شمار میرفت، افزود: تجربه منطقهای بیش از آنکه از منطق صلحسازی از مسیر ترور دفاع کند، موید این نکته است که رویکرد شهید سلیمانی و سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران اساسا معطوف به کنترل خشونت و جلوگیری از فروپاشیهای زنجیرهای در محیطی ناپایدار بوده است.
رویکرد سردار سلیمانی بازتابی از راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران بود
دختر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی گفت: دیپلماسی مکملی ضروری در مسیر دستیابی به نظمی انسانیتر و با ثباتتر در منطقهای بحران زده بود، در این چارچوب تحولات ۶ سال گذشته پس از ترور او نشان میدهد که رویکرد شهید سلیمانی نه یک کنش فرد محور، بلکه بازتابی از راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ راهبردی که با وجود حذف فیزیکی او از طریق همرزمانش تداوم یافته و تا زمانی که اشکال مختلف اشغال، تجاوز و بیثباتسازی در منطقه ادامه دارد به عنوان الگویی برای مهار خشونت و دفاع از نظم انسانی باز تولید خواهد شد.
وی ادامه داد: به این صورت رویکرد او را میتوان صورتبندی کرد؛ دفاع از کرامت انسانها با بهرهگیری همزمان از مقاومت و دیپلماسی به عنوان یک راهبرد واقع گرایانه و انسان محور، ماندگاری نام او نیز دست کم در سطح تحلیلی از همین پیوند میان قدرت، عقلانیت و دغدغه انسانی ناشی میشود.
خطیب زاده: شهید سلیمانی جریانی را در منطقه به وجود آورد که غیرقابل حذف شدن است
معاون وزیر امور خارجه و رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه با اشاره به اینکه مقاومت تنها یک آرمان و یک هدف نیست؛ گفت: «مقاومت یک طرز تفکر و یک شیوه کنش هوشمندانه در مقابل سلطهگران و سلطهجویان است. چنین واقعیتی با بمباران نابود نمیشود، متکی به فرد نیست، با شهادت رهبرانش کمرنگ نمیشود و همواره بالنده است؛ همانند کلمه طیبه.»
معاون وزیر امور خارجه و رئیس مرکز مطالعات سیاسی و بینالملل وزارت امور خارجه در بخشی از سخنرانی مراسم افتتاحیه کنفرانس بینالمللی «سپهبد حاج قاسم سلیمانی؛ دیپلماسی و مقاومت» گفت: مقاومت تنها یک آرمان نیست، یک هدف نیست؛ بلکه یک طرز تفکر و یک شیوه کنش هوشمندانه در مقابل سلطهگران و سلطهجویان است.
متن سخنرانی معاون وزیر امور خارجه به شرح زیر است:
بسیار مفتخرم که امروز در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، میزبان شما عزیزان هستیم. پیش از هر چیز، صمیمانهترین عرض سلام و خیرمقدم خود را خدمت خانواده معزز و بزرگوار شهید والامقام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی، ابراز میدارم که امروز با حضور خود به این محفل غنا بخشیدند؛ انشاءالله که در ادامه از فرمایشات ارزشمند ایشان بهرهمند خواهیم شد.
همچنین خیرمقدم عرض میکنم خدمت جناب آقای دکتر عراقچی، وزیر محترم امور خارجه، که حضورشان در این آیین افتتاحیه نشاندهنده اولویت راهبردی پیوند میان میدان و دیپلماسی در سیاست خارجی کشور است. من قصد اطاله کلام ندارم و به عنوان میزبان، بیشتر مشتاقیم که از سخنان سرکار خانم زینب سلیمانی و وزیر محترم خارجه استفاده کنیم. اما صرفاً از باب ادای احترام به مقام والای سردار شهید و تبیین ضرورت برگزاری این کنفرانس در ششمین سالگرد عروج ایشان، چند کلمهای را عرض میکنم.
حضار گرامی؛
از سردار شهید سلیمانی در تعابیر مقام معظم رهبری و هر جا که سخن از ایشان است، به عنوان نماد و تبلور «مکتب مقاومت» یاد میشود. شهید سلیمانی این مکتب را در صحنه عمل به «محور مقاومت» تبدیل کرد و جریانی را در منطقه به وجود آورد که غیرقابل از بین رفتن است. سؤالی که امروز در محافل تخصصی بینالمللی مطرح میشود این است که چرا این جریان با حذف فیزیکی فرماندهانش از بین نمیرود؟ پاسخ در ماهیت این مکتب نهفته است. مکتب مقاومت یک آرمان، یک طرز تفکر و یک هدف مقدس است. چنین واقعیتی با بمباران نابود نمیشود و متکی به یک فرد هم نیست که با شهادت رهبرانش از هم بپاشد.
مکتب و آرمان مقدس را نمیشود با گلوله از بین برد. اتفاقاً برعکس؛ مقاومت اگرچه سلاح دارد، اما سلاح اصلیاش «خون شهدا» است. این همان تعبیر ماندگار حضرت امام (ره) است که فرمودند: «خون بر شمشیر پیروز است». امروز در این سالن، برای یادآوری این قدرتِ نرمِ برخاسته از ایثار گرد هم آمدهایم.
دیپلماسی هم بخشی جداییناپذیر از همین مکتب است. ما معتقدیم مفهومی به نام «دیپلماسیِ مقاومت» وجود دارد که در کنار «میدان» حرکت میکند. میدان و دیپلماسی همدیگر را تکمیل میکنند و هر دو در راستای یک هدف واحد، یعنی تامین منافع ملی و امنیت منطقه، هستند. در تجربیات اخیر، به ویژه در جنگ ۱۲ روزه که به تعبیر جناب آقای دکتر عراقچی، مصداق «دیپلماسی زیر آتش» بود، شاهد بودیم که چگونه دستگاه دیپلماسی و نیروهای مسلح در یک جبهه واحد برای وادار کردن دشمن به پذیرش یک شکست ذلیلانه تلاش کردند. این به ما آموخت که جایی که زمان مذاکره است باید با کرامت مذاکره کرد و جایی که زمان جنگ است، باید با استواری ایستادگی کرد.
شهید قاسم سلیمانی را نمیتوان صرفاً یک فرمانده نظامی دانست؛ او در معنای دقیق کلمه معمار نوعی از «امنیت درونزا و شبکهای» در غرب آسیا بود. امنیتی که نه کالایی وارداتی، بلکه محصول کنش جمعی بازیگران منطقه و در تضاد بنیادین با نظم امنیتی آمریکامحور قرار دارد. ترور ایشان توسط ایالات متحده، دقیقاً در همین چارچوب قابل فهم است. این اقدام نه نشانه اقتدار، بلکه نشانه ضعف ساختاری نظمی بود که ابزارهای مشروع خود را از دست داده و به تروریسم دولتی متوسل شده است.
در این بستر، شهید سلیمانی را میتوان کنشگر یک «نظم پساغربی» در حال تکوین دانست؛ نظمی که محصول برهمکنش بازیگران منطقهای و قدرتهای نوظهور است. پیوند میان مقاومت منطقهای و تحولات ساختاری نظام جهانی، نقطهای کلیدی در فهم میراث ایشان است. میراثی که در نهایت، صرفاً متعلق به میدان نبرد نیست؛ بلکه به حوزه دیپلماسی، نظمسازی و آینده سیاست خارجی ایران نیز تعلق دارد.
یکی از این گزارههای معیوب که صبح و شب در تمامی رسانههای جریان اصلی با بسامد بالا تکرار میشود تا ما آن را باور کنیم، این است که عصر مقاومت پایان یافته است؛ تلاشی برای شکست روانی جبهه استقامتکنندگان در برابر زورگویی و هژمونیطلبی ایالات متحده و متحدانش. اگرچه جبهه مقاومت، بهعنوان جبهه حق در مقابل باطل، با چالشهایی روبهروست، اما باید دانست که اولاً این چالشها صرفاً مختص جبهه مقاومت نیست و بهرغم تمامی سانسورها و نیرنگهای رسانهای، امروز بیش از هر زمان دیگری برای من و شما روشن است که جبهه باطل تا چه میزان در چالشهای جدی فرو رفته و حتی علیه خود شوریده است؛ پیرامون علیه مرکز و مرکز علیه پیرامون. این جبهه در محیط بیرونی دچار اضطرار است، برخلاف جبهه مقاومت که مشمول آرامش، سکون و طمأنینه است.
ثانیاً باید همه بدانیم که مقاومت یک مکتب برساخته توسط این و آن نیست؛ همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، با یک چالش دچار فروریزش سختافزاری نمیشود. مقاومت یک ارزش ذاتی و دارای حسن ذاتی است و مادامی که اشغال و تهاجم باطل وجود دارد، مقاومت و استقامت نیز وجود خواهد داشت. ما در منطقه پسااشغال قرار نداریم که بتوان از منطقه پسامقاومت سخن گفت؛ مادامی که اشغال هست، مقاومت نیز هست.امیدوارم عزیزانی که در این نشست شرکت میکنند، به این پرسش مهم بپردازند که روایت از آینده مقاومت، مبتنی بر گزارههای جدید در حال شکلگیری، چگونه خواهد بود.
مشاهده خبر در جماران