یادداشت/
در ضرورت «هجینگ سیاسی»
بهراستی، چگونه میتوان یک توافق نوشته یا نانوشته، رسمی یا غیررسمی سیاسی را تضمین کرد؟ آیا در عرصۀ سیاست و معملات و معادلات قدرت و سیاست نیز، میتوان همچون عرصۀ اقتصاد به نوعی هجینگ اندیشید؟ هجینگ(Hedging) ، در اینجا، نوعی استراتژی تضمین معامله سیاسی است.
محمدرضا تاجیک در یادداشتی برای جماران نوشت:
یک
بهراستی، چگونه میتوان یک توافق نوشته یا نانوشته، رسمی یا غیررسمی سیاسی را تضمین کرد؟ آیا در عرصۀ سیاست و معملات و معادلات قدرت و سیاست نیز، میتوان همچون عرصۀ اقتصاد به نوعی هجینگ اندیشید؟ هجینگ(Hedging) ، در اینجا، نوعی استراتژی تضمین معامله سیاسی است. هجینگ، در معنای لغوی، یعنی حصارکشیدن: حصارکشیدن در مقابل خطرات احتمالی و ریسکهایی که باعث میشود، معامله و معادلۀ سیاسی بههم بخورد. هجینگ، یک استراتژی مانند بیمهکردن در معاملات اقتصادی است که موجب کاهش ریسک و احتمال شکست میشود. البته، هیچ هجینگی بدون ریسک نیست، و همچون هر استراتژی دیگر، امکان به گل نشستن را دارد، اما حکم عقل راهبردی، تمهید آن است. در هجینگِ سیاسی، باید پذیرفت که قدمی به جلو نهادن، متضمن قدمی به پس گذاشتن است، باید از قسمتی از منفعت و سرمایۀ خویش درگذشت تا بتوان منفعت خویش را پاس داشت، و در یک کلام، باید به منطق معامله و بده-و-بستان تن سپرد.
دو
اما استراتژی هیجینگ زمانی موفق خواهد بود که منطق و استلزامات بازی قدرت (بازار قدرت) فهم شود، و برمبنای درک درست مناسبات و قواعد آن، استراتژی هجینگ مناسب انتخاب گردد. به بیان دیگر، اینکه یک کنشگر سیاسی، در یک مرحلۀ کنش، از میان گزینههایی همچون: عرضه و فروش کالای تصمیم و تدبیر خود در بازار سیاسی، یا عقبنشینی متعادل و متعارف از عرضۀ تصمیم و تدبیر زمانی که در بازار خریداری ندارد، جهانپسندکردن کالای تولید خویش، گرهزدن منفعت و ضرر خود با منفعت و ضرر دیگر فعالان بازار (ایجاد زنجیرۀ منفعتی)، جبران بخشی از ضرر خویش از طریق بیمۀ دیگران، عرضه و فروش کالا در بازارهای مختلف سیاسی (پخشکردن سرمایه)، پرهیز از ورود به بازاری که ریسک آن بسیار است، نجاتدادن نقش تجاری خود در این بازار، در ازای از دست دادنِ سرمایه (نجاتدادن پوست با پوستاندازی)، بهرهبردن از ابزار مشتقه (معامله بر مبنای ارزش دارایی پایۀ طرفین)، پیمانهای آتی (عقد قراردادی با طرفین معامله تا هرگونه اتفاقی بر روی موضوع مورد توافق، تا زمانی که مشخص کردهاند، تأثیر نگذارد)، متنوعسازی سبد فروش و خرید (ارائه کالای تصمیم و تدبیر در اشکال گوناگون، و نیز، خرید سهام دیگران کنشگران موفق و تاثیرگذار در بازار)، و یا ترکیبی از این گزینهها، کدام را انتخاب کند، رابطۀ وثیق و معناداری با روح و سیاست حاکم بر این بازار دارد.
سه
اکنون، وقت هجینگ تصمیم گیران و تدبیرگران امروز ایران، یکبار دیگر فرارسیده است. بسیاری معاملههای قبلی ضرر نصیب کرده، سرمایههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، انسانی، نمادین، شخصیتی و اعتباری لطمه دیده است، کالاها از رونق افتاده و فروش به حداقل رسیده، امکان و استعداد متنوعسازی فروش و خرید را از دست دادهاند، کمتر فعالی در این بازار مکارۀ سیاسی حاضر به بیمهکردن یا عقد پیمان آتی با آنان است. بهرغم این همه، میل و ارادهای برای یک گام به عقب برداشتن و تغییر در کالا و نحوۀ فروش و خرید، جذب مشتریهای جدید، تضمین سرمایه، و... ندارند. اما اینبار، حضور در این بازار و امکان معامله با دیگران، با چالش مواجه شده است. طرفهای معاملۀ گذشته و سنتی، یا خریدار کالای بزرگان بازار شدهاند، یا بازارگردان آنان، و یا ورشکسته. اکنون و در این ناوضعیت، پرسش آن است که این اهالی تدبیر، به ره کدام هجینگ میتوانند شد تا تتمۀ سرمایه ها را محفوظ دارند؟ در یک رویکرد کلی، شاید پاسخ آن باشد که به ره آن هجینگ باید شوند که متضمن معاملهگری متفاوت، عرضۀ کالای متفاوت، و یافتن طرفهای معاملۀ متفاوت، در این بازار باشد... و این نیز ممکن نمیگردد، مگر در پرتو شستن چشمها خود و دیدن واقعیتها و قواعد و مناسبات قدرت حاکم بر آن، از یکسو، و تکیۀ به مردم بهعنوان معتبرترین بیمهکنندۀ سرمایۀ اجتماعی-سیاسی.
مشاهده خبر در جماران