یادداشت؛
سکوت سرخ: چگونه تحریف ترجیح در مدیریت سیاسی ایران، امنیت ملی و اقتصاد را به ورطه فروپاشی کشانده است؟
پیامدهای تحریف ترجیح بر امنیت ملی و اقتصاد ایران، بهطور گستردهای قابل مشاهده است. مذاکرات پیش روی ایران و آمریکا، بهعنوان یکی از حساسترین برهههای تاریخی، نیازمند دقت و شفافیت بیسابقهای است. نخبگان سیاسی و دلسوزان ایران باید در این مقطع حساس، نظرات واقعی خود را شجاعانه و بدون هراس از برچسبهایی نظیر سازشکار یا خیانتکار، اعلام کنند.
تحریف ترجیح، مفهومی که نخستین بار توسط تیمور کوران (Timur Kuran, ۱۹۹۵) در کتاب «Private Truths, Public Lies» معرفی شد، به پدیدهای اشاره دارد که در آن افراد، به دلایل سیاسی، اجتماعی یا امنیتی، ترجیحات واقعی خود را پنهان کرده و در عوض، مواضعی را ابراز میکنند که با هنجارهای مسلط نظام حاکم همسو باشد. این پدیده، که نه تنها بهعنوان یک مکانیسم بقای فردی عمل میکند، بلکه در مقیاس کلان، به تحریف اراده جمعی، تثبیت حکمرانیهای ناکارآمد و حتی بروز انفجارهای اجتماعی ناگهانی منجر میشود (Kuran, ۱۹۹۷)، در مدیریت سیاسی ایران به شکلی عمیق و تاریخی ریشه دوانده است.
ریشههای تاریخی این پدیده را میتوان در برداشت اشتباه از سنت تقیه جستجو کرد، سنتی که به گفته ارواند آبراهامیان (Ervand Abrahamian, ۱۹۸۲) در کتاب «Iran Between Two Revolutions»، دوگانگی گفتار و کردار را در فرهنگ سیاسی ایران نهادینه کرده است.
از دوره صفویه، که شیعه بهعنوان ایدئولوژی دولتی حاکم شد، تا عصر پهلوی، که ملیگرایی نمایشی جایگزین اسلام حکومتی گردید، نخبگان سیاسی آموختهاند که برای حفظ موقعیت خود، ترجیحات واقعی را پشت پرده دیپلماسی پنهان کنند.
تجربه انقلاب اسلامی ۵۷ و حذف صداهای منتقد، به نقل از سعید حجاریان (۱۳۸۰)، این چرخه سکوت نخبگان را تثبیت کرد، چرخهای که در آن، حتی طرح دغدغههای کارشناسی نیز به خیانت تعبیر میشد.
تحریمهای بینالمللی نیز، بر اساس پژوهش جان اف. کافرکیس (John F. Kafkalas, ۲۰۱۹) در «Journal of Economic Perspectives»، با محدود کردن ارتباط مدیران ایرانی با جهان خارج، آنها را به سمت همنوایی اجباری سوق داده است.
پیامدهای این تحریف ترجیح بر امنیت ملی و اقتصاد ایران، بهطور گستردهای قابل مشاهده است.
تخریب اعتماد عمومی میان دولت و شهروندان، که به بیثباتی سیاسی منجر شده است، نمونه بارز آن در اعتراضات دی ۹۶ و آبان ۹۸ نمایان شد، اعتراضاتی که به گفته نیلوفر بیگدلی (Niloufar Bigdeli, ۲۰۲۰) در Middle East Journal، نتیجه مستقیم شکاف بین ادعاهای دولت و شرایط معیشتی مردم بود.
علاوه بر این، تحریف ترجیح، فضای تصمیمگیری کارشناسی را به بنبست کشانده است؛ بهطوریکه گزارش مؤسسه بروکینگز (۲۰۲۲) نشان میدهد برخی مقامات ایرانی، به دلیل ترس از برچسب سازشکار، از ابراز نظرات واقعی خود در مذاکرات هستهای خودداری کردهاند.
در عرصه اقتصادی نیز، این پدیده، به جای اصلاحات واقعی، تنها به ارائه مسکنهای موقت انجامیده و اقتصاد را به نقطه ضعفهای بیشتری سوق داده است (Steven Levitt, ۲۰۲۱, Foreign Affairs).
در این میان، مذاکرات پیش روی ایران و آمریکا، بهعنوان یکی از حساسترین برهههای تاریخی، نیازمند دقت و شفافیت بیسابقهای است. نخبگان سیاسی و دلسوزان ایران باید در این مقطع حساس، نظرات واقعی خود را شجاعانه و بدون هراس از برچسبهایی نظیر سازشکار یا خیانتکار، اعلام کنند.
به گفته فرانسیس فوکویاما (Francis Fukuyama, ۲۰۱۸) در «Identity: The Demand for Dignity»، تنها با ایجاد فضایی امن برای بیان ترجیحات واقعی است که میتوان اعتماد به نفس مدیران سیاسی را تقویت کرد و آنها را برای حضور در مذاکراتی مؤثر و نتیجهبخش آماده ساخت.
این شجاعت در بیان حقیقت، نه تنها به تقویت مواضع دیپلماتیک ایران کمک میکند، بلکه میتواند به شکستن چرخه تحریف ترجیح و بازسازی اعتماد عمومی منجر شود.
برای عبور از این بحران تاریخی، تغییرات اساسی در ساختار مدیریت ضروری است.
ایجاد فضای امن برای بیان ترجیحات واقعی، به گفته فرانسیس فوکویاما (Francis Fukuyama, ۲۰۱۸) در «Identity: The Demand for Dignity»، میتواند به شکستن چرخه تحریف کمک کند.
دیپلماسی منفعتمحور و جدا از ایدئولوژی، الگویی است که ایران میتواند از کشورهای موفق مانند چین بیاموزد.
همچنین، شفافیت دادهها و کاهش انحصار اطلاعات، راهی برای استوار کردن تصمیمگیریها بر پایه واقعیتها است (Dani Rodrik, ۲۰۲۰, Straight Talk on Trade).
تحریف ترجیح، نه راهبردی مؤثر، بلکه تلهای تاریخی است که ایران را در چرخهای از بحرانهای مدیریتی گرفتار کرده است. تنها با پذیرش گفتار جسورانه و رویکردی شفاف، میتوان امید داشت که ایران مسیر تحول را به سوی امنیت ملی و ثبات اقتصادی باز یابد.
مشاهده خبر در جماران