کدخبر: ۱۶۱۰۶۳۸ تاریخ انتشار:

در گفت و گو با جماران؛

قزوینی، تحلیل‌گر مسائل فلسطین: در عملیات طوفان الاقصی تا حدود زیادی موازنه به هم ریخته/ تمام جمعیت غزه بدنه اجتماعی حماس هستند/ عملیات طوفان الاقصی عادی‌سازی روابط با اسرائیل را با چالش جدی مواجه کرد/ فلسطین در موضع تهاجم است و دست برتر را دارد

حمید قزوینی، تحلیل‌گر مسائل فلسطین، در خصوص عملیات طوفان الاقصی به جماران گفت: این عملیات صرفا بعد نظامی ندارد و به نظر می‌رسد که یک هماهنگی گسترده اطلاعاتی و امنیتی با بسترهای عمیق اجتماعی شکل گرفته و چه بسا مردم فلسطین یا غزه هم به یک نقطه‌ای از آمادگی رسیده‌اند که چه طوری باید در برابر حمله‌های اسرائیل خودشان را حفظ کنند. یکی از نقاط قوت این عملیات همین است که به نظر می‌رسد تا حدود زیادی موازنه را به هم ریخته، گرفتن تعداد زیادی اسیر از نقاط قوت این عملیات است و همه اینها می‌تواند در روند جنگ تأثیرات جدی بگذارد.

پایگاه خبری جماران: یک تحلیل‌گر مسائل فلسطین با اشاره به اینکه مردم فلسطین یا غزه به نقطه‌ای از آمادگی رسیده‌اند که چگونه باید در برابر حمله‌های اسرائیل خودشان را حفظ کنند، گفت: من فکر می‌کنم این تلقی که سیستم امنیتی اسرائیل برای نیروهای مقاومت دام گذاشته باشد، در عین حال که از به لحاظ نظری همیشه می‌تواند برای هر عملیات و جنگی مطرح باشد، اما اینجا کار خیلی سخت است؛ به جهت اینکه در اسرائیل تنوع نیروهای سیاسی و نیروهای دخیل در قدرت به گونه‌ای نیست که به آنها اجازه بدهد یک هماهنگی این چنینی را در سطح گسترده انجام بدهند.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار جماران با حمید قزوینی را در ادامه می‌خوانید:

تحلیل شما از عملیات «طوفان الاقصی» چیست؟ به نظر شما این عملیات چطور پیش می‌رود و چه چشم‌اندازی برای آن هست؟

در شش دهه گذشته اسرائیل موضع تهاجم داشت و فلسطینی‌ها در موضع مقاومت بودند اما برای اولین بار، این فلسطینی‌ها هستند  که الآن در موضع تهاجم قرار دارند. امتیاز این عملیات این است که ورق را از این جهت برگرداند و یک تغییر اساسی در روند  درگیری ایجاد کرده است. این بار دیگر فلسطینی‌ها منتظر نمی‌نشینند که او حمله کند و اینها مقاومت کنند. اینجا هم به لحاظ نگاه‌های راهبردی مقاومت و هم در شیوه جنگ تحول ایجاد شده و این خودش یک اتفاق مهم و مبارک در روند مقاومت است.

به نظرم نکته بعدی این است که بعد از ضعف و به نوعی سرخوردگی که خیلی‌ها را در کشورهای عربی دچار کرده بود، این عملیات به افکار عمومی دنیا این نوید را داد که می‌تواند ورق برگردد و روند تغییر کند؛ و به لحاظ تبلیغی، فکری و فرهنگی جهان عرب و جهان اسلام با وضع جدیدی مواجه می‌شود و افکار عمومی مجددا اعتماد به نفس پیدا می‌کند. به گمان من این هم اتفاق مهمی بود.

 

یک نکته در خصوص تحولات میدانی عملیات طوفان القدس این است که تا این لحظه تعداد شهدای فلسطینی به حدود ۸۰۰ نفر رسیده اما همه تحلیل‌گران این عملیات را یک پیروزی بی نظیر محور مقاومت می‌دانند؟ این دو قضیه چطور با هم قابل جمع است؟

همیشه مشهور بود که اسرائیلی‌ها کشته کم می‌دهند چون حفظ نیروی انسانی برای آنها خیلی مهم است. تعابیری هم در فرهنگ عامه هست که یهودی‌ها از مردن و خون دیدن خیلی واهمه دارند و همیشه خیلی تلاش می‌کردند کشته کم بدهند و به ازای هر کشته یا مجروح اسرائیلی، 10 برابر آن را به فلسطینی‌ها تحمیل کنند. اما به نظر می‌رسد در طراحی درازمدت عملیاتی که این بار اتفاق افتاده تلاش شد که یک ضربه ای از این نظر به اسرائیلی‌ها وارد شود و در نقطه مقابل گویا مردم غزه هم این آمادگی را داشتند که پیش از شروع بمباران‌ها بتوانند در یک محل‌هایی خودشان را پناه بدهند که آسیب کمتری از بمباران‌ها ببینند.

یعنی این عملیات صرفا بعد نظامی ندارد و به نظر می‌رسد که یک هماهنگی گسترده اطلاعاتی و امنیتی با بسترهای عمیق اجتماعی شکل گرفته و چه بسا مردم فلسطین یا غزه هم به یک نقطه‌ای از آمادگی رسیده‌اند که چگونه باید در برابر حمله‌های اسرائیل خودشان را حفظ کنند. از نقاط قوت این عملیات گفتیم که تغییر نوع جنگ هست، یکی از آنها همین است که به نظر می‌رسد در این عملیات تا حدود زیادی موازنه به هم ریخته؛ گرفتن تعداد زیادی اسیر از نقاط قوت این عملیات است و همه اینها می‌تواند در روند جنگ تأثیرات جدی بگذارد. خیلی از اینها اتباع کشورهای اروپایی و آمریکا هستند و این می‌تواند در چانه‌زنی‌های مقاومت با آنها مؤثر باشد.

 

نکته دیگر این است که پیشرفت‌های حماس در این عملیات خیلی‌ها را شگفت‌زده کرده و به نوعی می‌گویند که شاید تله اسرائیل بود که تا این حد جلو بروند. شما این نظریه «تله اسرائیل» را چه قدر درست می‌دانید؟

من فکر می‌کنم این تلقی که سیستم امنیتی اسرائیل برای نیروهای مقاومت دام گذاشته باشد، در عین حال که از به لحاظ نظری همیشه می‌تواند برای هر عملیات و جنگی مطرح باشد، اما اینجا کار خیلی سخت است؛ به جهت اینکه در اسرائیل تنوع نیروهای سیاسی و نیروهای دخیل در قدرت به گونه‌ای نیست که به آنها اجازه بدهد یک هماهنگی این چنینی را در سطح گسترده انجام بدهند. درست است که ممکن است الآن به لحاظ نظامی با هم توافقی داشته باشند؛ مثل همه مواردی که در 50 سال گذشته داشته‌اند و معمولا وقتی با یک بحران امنیتی و نظامی  مواجه می‌شوند، همچون همه کشورها سعی می‌کنند با هم یکپارچه شوند. ولی اگر چند روز بگذرد حتما دوباره نزاع‌های آنها زنده می‌شود و حتما اشتباهاتی که در این ماجرا داشته‌اند را به رخ هم خواهند کشیدو اختلافات آنها سر باز می‌کند.

چون حفظ اتباع‌شان برای صهیونیست‌ها خیلی مهم است، خیلی بعید است که آنها به کشته، مجروح و اسرای فراوان تن بدهند که مثلا بخواهند حماس را گرفتار کنند؛ حماسی که تنها یک گروه نظامی یا شبه نظامی با یک تعداد افراد مشخص نیست. الآن به جرأت می‌توان گفت تمام دو میلیون و 300 هزار فردی که دارد در غزه زندگی می‌کند، یک بدنه اجتماعی و عمیق حماس هستند و نمی‌توان به راحتی آنها را سرکوب کرد. خیلی بعید است که بتوانند چنین هماهنگی را صورت داده باشند و بخواهند این کار را پیش ببرند.

 

این عملیات بر بحث عادی‌سازی روابط با اسرائیل چه تأثیری دارد؟

به نظر می‌رسد که این ماجرا آن بساط را حالا حالاها اگر نگوییم به تعویق انداخت، دستکم با چالش جدی مواجه کرد. معمولا هر توافقی نیاز به آرامش، اصلاح روندها و ترمیم زخم‌های قبلی دارد. وقتی چنین اتفاقی با این ابعاد پیش می‌آید و افکار عمومی جهان اسلام، جهان عرب و کشورهای دیگر با آن درگیر می‌شود، طبیعی است که آن روند را با  اختلال و چالش جدی مواجه می‌کند و قطعا معادله‌های جدیدی را وارد داستان می‌کند؛ نه اینکه آنها دست از پروژه خودشان بردارند، قطعا ادامه می‌دهند، اما معادله‌های جدیدی ایجاد شده و چالش‌های جدیدی پیرامون این ماجرا شکل گرفته که کار را نسبت به قبل سخت‌تر می‌کند.

 

با توجه به اینکه فلسطینی‌ها اصرار دارند بر اینکه فعلا آتش بسی در کار نیست، چه آینده یا دورنمایی می‌توان برای این عملیات در نظر داشت؟

عرض کردم که قبلا اینها مقاومت می‌کردند، منتظر می‌ماندند آنها حمله و اینها دفاع می‌کردند. این بار ورق برگشته و اینها در موضع تهاجم هستند. کسی که در موضع تهاجم است و احساس می‌کند که دست برتر را دارد، طبیعی است که از صلح و آتش بس حرف نمی‌زند. البته گفته‌اند که حاضر هستیم زندانیان زن و کودکان را با هم مبادله کنیم و برای مذاکره هم مشکلی نداریم، ولی اینکه بخواهند از موضع ضعف بگویند آتش بس شود، وقتی جریانی در موضع تهاجم است، دست برتر را دارد و به نظر می‌رسد که هنوز لایه‌ها و ظرفیت‌هایی را دارد که می‌تواند از آن استفاده کند، طبیعتا از آتش بس هم صحبت نمی‌کند.

مشاهده خبر در جماران