کدخبر: ۱۵۳۵۱۰۵ تاریخ انتشار:

روزنامه دولت: کنگره‌ «اجلاس دموکراسی» در آمریکا فیلم کمدی بود/ الگوهای شرق آسیایی نمونه‌های بهتری از دموکراسی سیاسی هستند

واژه دموکراسی پس‌از آنچه در مکانیسم امریکا طی دهه‌های اخیر دیده‌ایم کلمه بی‌معنایی شده که کاربرد آن همان قدر بی‌مورد است که بهره‌گیری از کلمات «آزادی» و «حقوق بشر» بوده است.

به گزارش جماران؛ در مطلبی ترجمه شده از ایان گودرام، تحلیلگر سیاسی، روزنامه ایران آورده است: امریکا هفته پیش در اقدامی که بیشتر به یک شوخی می‌ماند، اقدام به برپایی کنگره‌ای به‌نام «اجلاس دموکراسی» کرد. چیزی که بی‌شباهت به فیلم‌های کمدی کوتاهی نیست که هال روچ مشهور و هالیوودی قریب به ۹۰ سال پیش تولید و روانه بازار می‌کرد.

واژه دموکراسی پس‌از آنچه در مکانیسم امریکا طی دهه‌های اخیر دیده‌ایم کلمه بی‌معنایی شده که کاربرد آن همان قدر بی‌مورد است که بهره‌گیری از کلمات «آزادی» و «حقوق بشر» بوده است.

امریکا در شرایطی صحبت از حداکثر دموکراسی می‌کند که پایگاه‌های نظامی متعددش در کشورهای مختلف مجری خواسته‌هایی هستند که با منافع ملت‌های مناطق مربوطه سنخیتی ندارند و فقط حافظ منافع کاخ سفید بوده‌اند. در گذشته‌ای نه‌چندان دور دموکراسی مورد ادعای امریکا موجب سقوط دولت‌هایی شد که با آرای مردمی در شیلی و جمهوری دموکراتیک کنگو روی کار آمده بودند و امروز از سالوادوره آلنده و پاتریس لومومبا فقط یادی در اذهان آزادی خواهانی‌ مانده است که دیگر جوان نیستند و به ‌تبع آن برای پس‌زدن دموکراسی‌های جدیدی که دولت امریکا ادعای خلق و بسط آن را دارد، نیروی کافی جسمانی و روحی ندارند. در دوره رواج جنگ سرد بین امریکا و اتحاد جماهیر شوروی هم تلاش دولت جان‌اف‌کندی برای سرنگونی فیدل کاستروی انقلابی در کوبا بوی تنها چیزی را که نمی‌داد، دموکراسی بود و در جریان ماجراهای تلخ افغانستان و عراق طی دو دهه اخیر نیز هرچه از امریکا مشاهده شده، خودخواهی بوده و چه بسیار مردم این دو کشور غرب آسیایی که قربانی امنیت طلبی صوری کاخ سفید شده‌اند.

امریکا که وظیفه دعوت از کشورهای حاضر در «اجلاس دموکراسی» را برعهده داشته، طبعاً از بولیوی، ونزوئلا و نیکاراگوئه برای شرکت در آن دعوت نکرده، زیرا این کشورها سالیان متمادی است که در انتخابات خود، دولت‌های چپ‌گرایی را سرکار می‌آورند که به هیچ روی دموکراسی مدل امریکایی را قبول ندارند و کاخ سفید که آزادگی آنها را بر نمی‌تابد، در تبلیغات سوء خود رهبران این کشورها را مشتی دیکتاتور نامیده که به قدرت برتر امریکا شک می‌ورزند، برای امریکا صرفاً نظام‌هایی آزادی‌خواهانه و بحق هستند که سود این کشور را در معادلات بین‌المللی تأمین کنند و امریکا را به‌لحاظ سیاسی محدود و مخدوش نکنند.

امریکا چگونه می‌تواند اینگونه کشورها را رد کند و آن دسته از خواسته‌هایش را که برای اعمال آن در سایر کشورها به‌ سرنیزه نیاز بوده، بر حق بشمرد؟ این را از کشورهای متعددی بپرسید که سال‌ها مستعمره‌های آشکار و نهان امریکا بوده‌اند  یا از السالوادور که چند دهه است به سبب رویکردهای ضد کاپیتالیستی‌اش توسط دولت‌های مختلف امریکا هرج و مرج طلب توصیف شده است. پاسخ روشن است زیرا بسیاری از کشورهای امریکای لاتین قویاً معتقدند که امریکا بزرگ‌ترین خطر برای دموکراسی در سطح جهان است و تا این کشور هست، خبری از صلح واقعی و پایدار نخواهد بود.

حتی اگر مخالفت قدیمی کشورهای شرق اروپا با سیستم‌های حکومتی امریکا را محصول آموزه‌های مارکسیستی بدانیم، مشکلی نیست که در هر نظام کاپیتالیستی صحبت از رواج دموکراسی فقط یک نمایش صوری و پانتومیم مسخره خواهد بود. در اینگونه نظام‌ها زور و رجحان با هر کسی است که سرمایه‌ بزرگ‌تری را در اختیار داشته باشد و در خود امریکا فراوان‌اند کسانی که چون درآمدی اندک دارند، زیرپای سرمایه‌داران له می‌شوند. همه اینها برهان و مصداق دقیقی است برای این که پرسیده شود اجلاس دموکراسی برپا شده در امریکا برپایه کدام دموکراسی در دستور کار قرار گرفته و آیا زندگی حداقلی و فقر عمومی نشانه‌ها و محصولات دموکراسی‌اند؟

شاید الگوهای شرق آسیایی نمونه‌های بهتری از یک دموکراسی سیاسی باشند. در کره‌جنوبی و ژاپن طبقات متوسط زندگی غنی‌تر و درآمد بیشتری در قیاس با طبقات مشابه خویش در ایالات متحده امریکا دارند و در چنین تدابیری اتخاذ شده که جامعه کارگری که بیشترین عضو را دارد، از یک زندگی همسطح و برپایه بهره‌مندی همگان از امکانات عمومی برخوردار باشد. حرف آخر در این زمینه را شی‌جین پینگ رئیس جمهور چین زده است؛ «اگر در جریان انتخابات سیاسی شیرین‌ترین وعده‌های طبقاتی و رفاهی داده شود اما پس‌از انتخاب دولت جدید اثری از اجرای وعده‌ها نباشد و آن شادی‌ها و خوشی‌ها همه تقلبی از آب درآید، جامعه به‌سوی یأس و بحران پیش‌ خواهد رفت و اکثر انسان‌ها در ورطه فقر و اجحاف محو خواهند شد.»

وضعیت فوق چیزی است که سال‌ها در نظام کشوری و روند تشکیلاتی امریکا برقرار بوده و فقط پول مداری را بر ارکان جامعه حاکم ساخته‌ است.

 

مشاهده خبر در جماران