کدخبر: ۱۵۱۷۲۴۵ تاریخ انتشار:

جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

سید اشرف الدین گیلانی قزوینی که بود؟/چرا به وی آقای نسیم شمال می گفتند؟

سید اشرف الدین گیلانی قزوینی در سال ۱۲۸۸ قمری در قزوین به دنیا آمد. وی در روزنامه نگاری، طنزپردازی و شعر سرآمد بود. روزنامه نسیم شمال از مهمترین آثار اوست.

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه و ادب این مرز و بوم و کسانی که کارنامه پر افتخار ادبی شان مایه مباهات سرزمین ایران است، در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های شاخص عرصه ادبیات را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی اشرف الدین گیلانی قزوینی معروف به نسیم شمال اختصاص دارد.

 

زندگینامه اشرف الدین گیلانی قزوینی

اَشْرَف‌ُ‌الدّین‌ِ گیلانی‌ِ قَزْوینی (۱۲۸۸-۱۳۵۲ق)، معروف به نسیم‌شمال، شاعر و روزنامه‌نگار دورهٔ مشروطیت. اشرف‌الدین در مدرسه صالحیه قزوین و چند سالی در عتبات تحصیل کرد. او با رهبران مشروطه در ایران ارتباط داشت و انتشار روزنامه نسیم شمال از جمله فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی اوست.

اشرف الدین به زبانی ساده و عامه‌پسند شعر می‌سرود. او در اشعار خود به مسائل سیاسی-اجتماعی و رویدادهای مذهبی توجه داشت و پاره‌ای از اشعار وی در نسیم شمال منتشر می‌شد. نسیم شمال شعری برای امام رضا(ع) سروده که در آن، مصرع با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد به کار رفته و مشهور شده است.

 

اطلاعات فردی

زادروز ۱۲۸۸ق

زادگاه - قزوین

درگذشت ۱۳۵۲ق

آرامگاه قبرستان ابن بابویه ری

محل زندگی تهران

شناخته‌شده برای روزنامه‌نگاری، طنزپردازی، شعر

دین اسلام

مذهب شیعه

آثار نسیم شمال، باغ بهشت، بشارت ظهور

خویشاوندان محمدتقی برغانی

 

زندگینامه

اشرف‌الدین در ۱۲۸۸ق برابر با ۱۸۷۱م در قزوین زاده شده است.[۱]. نام پدرش را سیداحمد حسینی‌ قزوینی گفته‌اند [۲]، او چنانکه خود گفته است، در ۶ماهگی پدر را از دست داد و میراث پدریش غصب شد. این رویداد او و خانواده‌اش را با فقر و تنگدستی روبه‌رو ساخت.[۳] به گفتهٔ برخی، او تا پایان عمر مجرد بوده است.[۴]اما ابراهیم صفایی از دیدار خود با اشرف الدین در فروردین ۱۳۱۲ش به سبب درگذشت همسر وی خبر داده است.[۵]

 

درباره واپسین سال‌های زندگی و بیماری روحی اشرف‌الدین، گزارش‌ها مبهم، و تا اندازه‌ای ضد و نقیض است. ظاهراً وی در ۱۳۰۹ش دچار اختلال حواس شد[۶] با اینکه به گفتهٔ نفیسی: «نشانهٔ جنونی در این مرد بزرگ» نبود[۷]، اما با در نظرگرفتن گزارش‌های‌ گوناگون، وجود نوعی بیماری روحی در او درست می‌نماید، زیرا چنانکه او خود می‌گوید در ۱۳۰۲ش به سبب اختلال روحی به استراحت و معالجه پرداخته بود.[۸]

 

دربارهٔ سبب بروز اختلال مشاعر و رهایی او از تیمارستان نیز نظرها متفاوت است: برخی این جنون را احتمالاً از مسمومیت عمدی سید توسط پسر سپهدار رشتی دانسته، و تلاش ملک الشعرا بهار را در رهایی اشرف‌الدین از تیمارستان و ملزم کردن خانوادهٔ سپهدار به پرداخت نفقه به او، مؤثر شمرده‌اند[۹]. فخرایی از کوشش سید حسن مدرس در رهایی سید اشرف‌الدین از تیمارستان یاد کرده است[۱۰] البته سرخوردگی‌های سیاسی و آرمانی وی را در ایجاد زمینهٔ این بیماری نمی‌توان از نظر دور داشت. به گفتهٔ صفایی پس از بیرون آمدن اشرف‌الدین از تیمارستان، وحید دستگردی سرپرستی او را عهده‌دار شد.[۱۱]

 

وفات

سیداشرف‌الدین در ۲۹ اسفند ۱۳۱۲ش درگذشت.[۱۲] او را در قبرستان ابن بابویه به خاک سپردند.[۱۳]

 

تحصیلات

اشرف‌الدین تحصیلات مقدماتی را در مدرسهٔ صالحیهٔ قزوین نزد ملاعلی طارمی و ملامحمدعلی برغانی صالحی به پایان رساند [۱۴] و سپس رهسپار عتبات شد و پس از ۵ سال به قزوین بازگشت[۱۵]؛ در کربلا در درس فقه و اصول میرزا عبدالله و میرزا علی‌نقی‌برغانی‌صالحی حاضر شد[۱۶] بیشتر سرگذشت‌نویسان، سفر وی را به عتبات میان سال‌های ۱۳۰۰ - ۱۳۰۵ق نوشته‌اند. از آنجا که وی هنگام بازگشت به قزوین و سفر به زنجان[۱۷] و تبریز به گفتهٔ خودش ۲۲ ساله بوده[۱۸]، بازگشت وی از عتبات ‌می‌بایست در ۱۳۱۰ق رخ داده‌ باشد. اشرف‌الدین در تبریز به ادامهٔ تحصیل پرداخت و به گفتهٔ خود در آنجا با «پیری روشن ضمیر» دیدار کرد که تأثیر بسزایی در حیات روحی و معنوی وی نهاد[۱۹] برخی به سفر دوم او به کربلا، در ۱۳۱۶ق/۱۸۹۸م، اشاره کرده‌اند.[۲۰]

 

زندگی سیاسی

اشرف الدین در ۱۳۲۴ق به رشت مهاجرت کرد[۲۱] و با رهبران مشروطیت در گیلان آشنا شد و نخستین شمارهٔ نسیم شمال را به صورت‌ هفتگی منتشر ساخت.[۲۲] او پس از بمباران و انحلال مجلس، از بیم مأموران محمدعلی‌شاه با لباس مبدل از طریق روستاهای گیلان و قزوین به اشتهارد گریخت[۲۳] وی سال‌ها بعد به این رویداد و نیز اینکه مردم اشتهارد وی را واعظ پنداشته بودند و او ناتوان از وعظ بوده، اشاره کرده است[۲۴] پس از فرار اشرف‌الدین از رشت، نسیم شمال نیز به مدت ۷ ماه - از ۱۸ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ تا ۲۴ محرم ۱۳۲۷- توقیف شد. [۲۵]

 

عضویت در کمیته ستار؛ در بازگشت به رشت، اشرف‌الدین به عضویت «کمیتهٔ ستّار» که معزالسلطان، تربیت، کسمایی، برادران اسکندانی و تنی چند از دیگر مبارزان گیلان آن را تشکیل داده بودند، درآمد [۲۶] این کمیته با رهبران سوسیال دموکرات قفقاز برای تأمین اسلحه و تهیهٔ طرح‌های پیشبرد انقلاب همکاری داشت [۲۷]. به نظر می‌رسد که بسیاری از اندیشه‌های اجتماعی و سیاسی اشرف‌الدین در همین دوره و با حضور در این محفل پایه‌ریزی شده باشد [۲۸]، چه پس از آن وی روزنامه‌اش را به نشر افکار «کمیتهٔ ستار» اختصاص داد. [۲۹]

 

تعطیلی دوباره نسیم شمال و ترک رشت

چندی بعد در پی اولتیماتوم روس‌ها و انحلال مجلس دوم (۱۳۳۰ق/ ۱۹۱۲م)، نسیم شمال مجدداً تعطیل شد و اشرف الدین بار دیگر ناگزیر از ترک رشت شد. ظاهراً فشار مأموران تزاری و کنسول روس در خروج او از رشت بی‌تأثیر نبوده است[۳۰]. پس از آن، روس‌ها چاپخانهٔ عروهٔ الوثقی را که نسیم شمال در آن چاپ می‌شد، ویران کردند [۳۱]. از این هنگام تا انتشار مجدد نسیم شمال در تهران، از زندگی او آگاهی چندانی در دست نیست[۳۲] گر چه وی با رهبران اردوی مجاهدین گیلان پیوند عمیقی داشته است.[۳۳]

 

ورود به تهران

اشرف الدین پس از ورود به تهران چندی در سایهٔ حمایت سپهدار رشتی زیست. از وی نامه‌ای به تاریخ تیر ۱۳۰۸ خطاب به رئیس الوزراء مخبرالسلطنهٔ هدایت موجود است که در آن ضمن اشاره به وقفه در انتشار نسیم شمال و قطع کمک‌های سپهدار، تقاضای کمک مالی کرده، و درخواست او پس از طرح در هیأت وزیران پذیرفته شده است.[۳۴] محل اقامت او در تهران، ابتدا در پارک امین الدوله [۳۵]، سپس حجره‌ای کوچک در ضلع شرقی مدرسهٔ صدر [۳۶] و در پایان عمر منزلی محقر در شرق تهران بود.[۳۷]

 

آثار

نسیم شمال: مهم‌ترین اثر او روزنامهٔ نسیم شمال است که نام و سرنوشت آن و اشرف الدین چنان با یکدیگر عجین شد که مردم وی را آقای نسیم‌شمال می‌نامیدند.[۳۸] نسیم شمال نشریه‌ای اجتماعی و سیاسی و طنزآمیز بود که از ۲ شعبان ۱۳۲۵ق برابر با ۱۰ سپتامبر ۱۹۰۸م به قطع وزیری در رشت منتشر می‌شد. میکروفیلم این شماره در مجموعهٔ ۴ سال اول به شمارهٔ ۴۴۹۶ در کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران موجود است.[۳۹] گرچه خود اشرف الدین سال تأسیس آن را ۱۳۲۴ق اعلام داشته است.[۴۰]، اما تاکنون، شماره‌ای از آن سال‌ها به دست نیامده است. انتشار روزنامه در رشت تا ۱۳۲۹ق ادامه یافت [۴۱] که با به توپ بستن مجلس دچار وقفه‌ای ۷ ماهه شد. دورهٔ جدید انتشار نسیم شمال در تهران در پی مهاجرت اشرف الدین، به یاری فتح الله اکبر سپهدار اعظم در ۱۳۳۳ق آغاز شد.[۴۲] نخستین شمارهٔ این دوره تاریخ ۷ صفر ۱۳۳۳ را دارد[۴۳] که در چاپخانهٔ کوچک کلیمیان چاپ می‌شد و با وجود جمعیت کم تهران در آن روزگار و شمار اندک با سوادان، ۲ تا ۴ هزار نسخه به فروش می‌رسید، در حالی که تشکیلاتی برای اشتراک نداشت و غالباً کودکان روزنامه‌فروش آن را توزیع می‌کردند.[۴۴] نسیم شمال در شهرستان‌ها توزیع نمی‌شد و به‌صورت شخصی و فردی به شهرهای دیگر می‌رسید و علاقه‌مندان آن را استنساخ می‌کردند[۴۵] هر شماره به سرعت به فروش می‌رفت و اشعار آن تبدیل به تصنیف‌های مورد علاقهٔ مردم می‌شد.[۴۶]

 

اشرف الدین مطالب روزنامه را به نام‌های مختلف امضا می‌کرد. از جمله هوپ هوپ [۴۷]، فقیر، خرابعلی میرزا، لات‌ولوت،یتیم‌جوجه، میرزاقشون‌علی، محروم‌الحقوق، آکل‌الوقفیات، و ده‌ها لقب طنزآمیز دیگر [۴۸] «دخو» نیز از جمله نامهای مستعار سیداشرف الدین بود و ظاهراً از اینجاست که براون، دهخدا را از جمله همکاران سیداشرف الدین دانسته است [۴۹]؛ اما از آنجا که دهخدا خواسته بود که سید اشعارش را به این نام امضا نکند، بی‌شک دخوی نسیم شمال خود اشرف‌الدین بوده است [۵۰] برخی احتمال همکاری دیگران را با اشرف‌الدین به ویژه در اواخر انتشار نسیم شمال و پس از بیماری سید، منتفی ندانسته‌اند [۵۱]. انتشار روزنامه در دوره‌های متأخر با وقفه‌هایی همراه بود [۵۲].

 

با مرگ اشرف الدین سردبیری نسیم شمال به محسن حریرچیان ساعی، دستیار شاعر در آخرین روزهای زندگی وی، واگذار شد [۵۳] گرچه وی کوشید سبک و سیاق اشرف الدین را حفظ کند، اما نوشته‌های پر شور و مؤثر اشرف‌الدین هرگز تجدید نشد.

 

باغ بهشت، که منتخبی از اشعار اوست. این اثر ابتدا در جمادی الاخر ۱۳۳۸ در تهران و پس از آن بارها از جمله در ۱۳۴۳ق، در بمبئی به چاپ رسید. اشعار باغ بهشت همان اشعار مندرج در نسیم شمال است که غالباً بنا به تمایل شاعر و به اقتضای تحولات سیاسی و اجتماعی روز، تغییراتی در آن‌ها پدید آمده است. باغ بهشت با نظارت خود شاعر به چاپ رسید و آگهی فروش آن در نسیم شمال درج شد. در ذیل شعرهای باغ بهشت برخی از اسامی مستعار اشرف آمده است.[۵۴].

 

بشارت ظهور، ترکیب بند مفصلی در ۲۴ بندِ ۱۵ بیتی و مجموعاً بالغ بر ۳۶۰ بیت که موضوع آن ظهور حضرت مهدی (ع) است و با قطعه نثری در بیان بیداری مسلمانان و احیای میراث اسلامی، و دو قطعه شعر متناسب با موضوع ترکیب‌بند به پایان می‌رسد. این منظومه به طور مستقل در ۱۳۳۱ق به چاپ رسید.

 

تاریخ مختصر ایران یا تاریخ مقدماتی (منظومهٔ اشرفی)، اثری منظوم و مصور به صورت سؤال و جواب است و تاریخ ایران را از ابتدای دورهٔ کیومرث تا پادشاهی احمد شاه قاجار، در بردارد [۵۵] و به هزینهٔ محمدخان یگانه فرزند سردار معتمد گیلانی در ۱۳۳۳ق در تهران به چاپ رسیده است.

 

گلزار ادبی، منظومه‌ای از داستان‌های پندآموز مشتمل بر ۳۳ حکایت از زبان حیوانات که غالباً از داستان‌های لافونتن و فلورین ترجمه شده، و هدف از تألیف آن، تهیهٔ کتاب درسی برای کلاس‌های ابتدایی بوده است. ظاهراً اشرف‌الدین در ترجمهٔ آن از کمک‌های آقامیرزاحسن‌خان نمایندهٔ معارف گیلان بهره برده است. این کتاب در ۱۳۳۱ق در تهران به چاپ رسیده است.

 

عزیز و غزال، اثری عاشقانه به نظم و نثر که بدون نوآوری خاصی از رومئووژولیت اقتباس شده است. این اثر ابتدا به صورت پاورقی‌های دنباله‌دار در نسیم شمال، و سپس به طور کامل در ۱۳۰۹ش در تهران منتشر شد.

 

حسین نمینی آثار اشرف‌الدین را در مجموعهٔ جاودانه سید اشرف‌الدین گرد آورده، و در ۱۳۶۳ش در تهران به چاپ رسانده است. در همان سال، حسین نجف‌ دری در رسالهٔ پایان نامهٔ دکتری خود تمام اشعار اشرف الدین به ویژه شعرهای دورهٔ اقامت او در رشت و دیگر آثار وی را با حواشی مفصل در مجموعه‌ای منقح گرد آورد. در الذریعه به آثار دیگری از سیداشرف‌الدین با نام‌های نهضت بانوان، ظهور امام و ارفع نامه نیز اشاره شده است.[۵۶]

 

شعر

مضامین عمدهٔ اشعار اشرف‌الدین در نسیم شمال دربارهٔ مسائل اجتماعی و سیاسی است، مانند انتقاد از فاصلهٔ عمیق طبقاتی و نابرابری‌های اجتماعی، همدردی با بینوایان و زحمت‌کشان [۵۷]؛ پشتیبانی و اشاعهٔ اصول و موازین مشروطیت [۵۸]؛ تبلیغ ضرورت سواد آموزی و تعلیم و تربیت زنان [۵۹]؛ نکوهش تعدد زوجات [۶۰]؛ اشاره به وقایع مشخص تاریخی [۶۱]. مضمون‌های مذهبی نیز در شعر او جایگاه ویژه‌ای دارد [۶۲]. شور و اشتیاق مذهبی او به وطن‌دوستی وی رنگی اسلامی بخشیده است [۶۳]؛ در عین حال به خرافه‌پرستی آلوده نمی‌شود و انتقاد از ریاکاری از جمله مضامین اشعار اوست [۶۴]. حال و هوای شعر او گر چه طنز آمیز و سرشار از بذله‌گویی است، در بسیاری موارد پوششی است بر نوعی بدبینی و ریشخند تند که چون اوج می‌گیرد، به نوعی واقع‌گرایی انتقادی تبدیل می‌شود [۶۵]

 

زبان‌شعری‌ او ساده، گیرا و سرشار از اصطلاحات‌ و ضرب‌المثل‌های مردم کوچه و بازار است[۶۶]، شفیعی کدکنی بر آن است که با وجود خطاهای دستوری بسیار در شعر نسیم شمال، زبان کاملاً عامیانهٔ وی، شعر او را از سروده‌های شاعران معاصرش که می‌کوشیدند ترکیبی از زبان عامیانه و ادبی ایجاد کنند، پیراسته‌تر ساخته است.[۶۷] وی در اشعار خویش که در قالب غزل، قصیده، مثنوی، ترجیع‌بند و مانند آن است از وزن و آهنگ تصنیف‌ها و نوحه‌ها بهره برده است [۶۸]

 

شعر اشرف الدین در محدودهٔ خاص روزنامه‌نگاری و طنز یکی از شاخص‌ترین و مؤثرترین نمونه‌ها به شمار می‌آید. در حالی‌که عارف را «شاعر ملی» نامیده‌اند، وی را «شاعر مردم» گفته‌اند[۶۹] اما رعدی آذرخشی با وجود ستایش صداقت و صمیمیت شعر او، اشعار عامیانهٔ دهخدا را برتر دانسته است[۷۰] از میان معاصرانش، عارف به شدت بر او تاخته است[۷۱]؛ گرچه بقولی بعدها از تندروی خود پشیمان شد[۷۲]

 

شعر اشرف الدین تحت تأثیر میرزا علی‌اکبر طاهرزادهٔ صابر (۱۲۷۹- ۱۳۲۹ق)شاعر بنام قفقاز است؛ اگرچه شعر اشرف گاه چنان اوج می‌گیرد که صابر نیز به ترجمهٔ آن می‌پردازد[۷۳]

 

شهرت او به جهت اشعار فکاهی، انتقادی و سیاسی بود که در هفته‌نامه نسیم شمال چاپ می‌شد.[۷۴] سید اشرف‌الدین اشعار مذهبی در مورد ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)[۷۵] حادثه تخریب قبرستان بقیع،[۷۶] حجاب[۷۷] و ... نیز سروده است.

 

نسیم شمال شعری برای امام رضا(ع) سروده که در آن، مصرع با آل علی هرکه درافتاد ورافتاد به کار رفته و مشهور شده است.[۷۸]

 

پانویس

۱. قس: آقابزرگ، الذریعه، ج۹، ص۱۱۸۶؛ فخرایی، گیلان در قلمرو ...، ص۳۳؛ آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، ج۲ُ ص۶۱.

۲. آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، ج۲، ص۶۱؛ آقابزرگ، الذریعه، ج۹، ص۱۱۸۶؛ اسحاق، سخنوران نامی ایران، ج۱، ص۱۷۷.

۳. اشرف‌الدین، دیوان، ص۲۰۷.

۴. نفیسی، خیمه شب بازی، ص۱۱؛ فخرایی، گیلان در جنبش، ۲۶۹.

۵. صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال، ص۲۶.

۶. اسحاق، سخنوران نامی ایران، ج۱، ص۱۷۷؛ صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال، ص۲۵؛ فخرایی، گیلان‌ در جنبش‌ مشروطیت...،، ص۲۷۱.

۷. نفیسی، خیمه شب بازی، ص۱۱.

۸. نک: یغمایی، یادی از نسیم‌شمال، ص۳۳، به نقل از نسیم شمال، ۱۳۴۱ق.

۹. نک: صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال، ص۲۵.

۱۰. فخرایی، گیلان‌درجنبش‌مشروطیت...،، ص۲۷۱.

۱۱. صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال، ص۶۷ -۷۱.

۱۲. صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۴، ص۲۹۷-۲۹۸؛ قس: قزوینی، یادداشت‌ها، ج۸، ص۱۵۱. که آن را ۱۳۰۲ش ذکر کرده است.

۱۳. گلریز، محمدعلی، مینودر، ۶۹۷؛ نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی، چهل و چهار.

۱۴. دایرهٔ المعارف تشیع، مدخل اشرف الدین گیلانی.

۱۵. آرین‌پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۶۱ -۶۲.

۱۶. دایرهٔ المعارف تشیع، مدخل اشرف الدین گیلانی.

۱۷. دایرهٔ المعارف تشیع، مدخل اشرف الدین گیلانی

۱۸. اشرف‌الدین، دیوان، ص۲۰۸؛ آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، ج۲، ص۶۱ -۶۲

۱۹. اشرف‌الدین، دیوان، ص۲۰۸.

۲۰. دایرهٔ المعارف تشیع، مدخل اشرف الدین گیلانی.

۲۱. اشرف‌الدین، دیوان، ص۲۰۸.

۲۲. فخرایی، گیلان‌ در جنبش‌ مشروطیت...، ص۲۶۸.

۲۳. فخرایی، گیلان‌ در جنبش‌ مشروطیت...، ، ص۲۶۹.

۲۴. فخرایی، گیلان‌ در جنبش‌ مشروطیت...، ص۲۷۰.

۲۵. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص هجده.

۲۶. فومنی، تاریخ گیلان و نقش گیلان در نهضت مشروطیت در ایران، ص۲۳۱، ۳۳۴؛ ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، ج۵، ص۱۰۵۱-۱۰۵۴.

۲۷. فومنی، تاریخ گیلان و نقش گیلان در نهضت مشروطیت در ایران، ۲۳۱، ۳۳۴؛ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران،۵/۱۰۵۰

۲۸. نک: آرین پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۶۲.

۲۹. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص بیست.

۳۰. ماخالسکی، ف.، اشرف الدین گیلانی، جاودانه ...، ص۱۵۱.

۳۱. براون، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورهٔ مشروطیت، ج۱، ص۷۰.

۳۲. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص بیست و یک.

۳۳. فومنی، تاریخ گیلان و نقش گیلان در نهضت مشروطیت در ایران، ص۳۳۶؛ فخرایی، گیلان‌درجنبش‌مشروطیت...، ۱۵۱.

۳۴. نک: سند ش، ۱۰۸۰۰۲.

۳۵. شهری، گوشه‌هایی از تاریخ اجتماعی تهران قدیم، ص۱۹۴.

۳۶. صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۴، ص۲۹۸؛ فیسی، خیمه شب بازی، ص۱۰؛ اشرف‌الدین، نسیم شمال، مهر ۱۳۱۳ش، ش۵.

۳۷. اسحاق، سخنوران نامی ایران، ج۱، ص۱۷۷؛ نیز نک: نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص سی.

۳۸. نفیسی، سعید، خیمه شب بازی، ص۱۰.

۳۹. برای گراور آن، نک: رضازادهٔ ملک، نقد و تحقیق، ۴۷؛ نیز نک: صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج۴، ص۲۹۵.

۴۰. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی، ص۷۵۰-۷۵۲.

۴۱. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی، ص هجده.

۴۲. آرین پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۶۱؛ صدرهاشمی، ج۴، ص۲۹۶.

۴۳. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص بیست و هشت.

۴۴. نفیسی، سعید، خیمه شب بازی، ص۱۰؛ حالت، نسیم شمال، ص ۱۰۲، ۱۲۱-۱۲۲.

۴۵. ریحان، به یاد مرحوم سیداشرف نسیم شمال، ص۳۰۱، ۳۰۴.

۴۶. حالت، نسیم شمال، ص۱۰۶؛ نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص بیست و هشت، به نقل از ریحان؛ نفیسی، خیمه شب بازی، ص ۱۰.

۴۷. نک: نسیم شمال، ۲۵ جمادی الاخر ۱۳۳۴، که یادآور تأثیرپذیری او از میرزا علی‌اکبر صابر است

۴۸. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی ، ۱۰۱۶، که بیش از ۱۰۰ اسم مستعار وی را با محل کاربرد آورده است؛ رضوانی، نسیم شمال، ص۱۷۳.

۴۹. براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورهٔ مشروطیت، ج ۱، ص۱۳۹

۵۰. ریحان، به یاد مرحوم سیداشرف نسیم شمال، ص۳۰۵.

۵۱. رضوانی، «نسیم شمال»، ۱۷۲-۱۷۳

۵۲. صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال،۷۰

۵۳. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سید اشرف‌الدین حسینی، ص چهل و چهار؛ صفایی، پنجاه خاطره از پنجاه سال، ص۲۶.

۵۴. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی، چهل و هشت - پنجاه و یک

۵۵. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی، پنجاه و سه.

۵۶. آقابزرگ، الذریعهٔ، ج۹، ص۱۱۸۶.

۵۷. نک: ۱۶ شوال ۱۳۲۸ق، ش۴: «زارع و ارباب»، ۵ ربیع الاول ۱۳۳۳ق، ش۳: وفات دختر فقیر از سرما.

۵۸. ۲۹ رمضان ۱۳۲۸، شم ۳: «یاشاسون مشروطه

۵۹. ۷ رجب ۱۳۳۳، شم ۵: «فصل بهار»

۶۰. ۲۵ جمادی الاول ۱۳۳۷، شم ۱۴: «دری وری»

۶۱. رمضان ۱۳۳۴، شم ۱۰: «قند گران است»

۶۲. ۱۸ ذیحجهٔ ۱۳۳۳، شم ۲۷: «عید سعید غدیر»، ۱۶ ربیع‌الا¸خر، ۱۳۳۳، شم ۸: «یا غریب الغرباء»

۶۳. ۸ جمادی الاول ۱۳۲۸، شم ۶۷: «الغوث»

۶۴. ربیع‌الاخر ۱۳۳۸ق، شم ۱۲: «باز آمدم»

۶۵. برای نمونه، نک: نسیم شمال، ۱۶ ذیحجهٔ ۱۳۲۵، شم ۱: «درد ایران بی دواست»، ۱۴ جمادی الاول ۱۳۲۶، شم ۲۱: من ندانم کار این ایران کجا منجر شود.

۶۶. حالت، نسیم شمال، ص۱۰۱، ۱۰۹-۱۱۰.

۶۷. شفیعی کدکنی، ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، ص۴۵-۴۶.

۶۸. شفیعی کدکنی، ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، ص۱۱۳.

۶۹. اسلامی ندوشن، محمدعلی، تأثیر اروپا در تجدد ادبی ایران، ص‌۶.

۷۰. رعدی آذرخشی، شعر دهخدا، ص۴۴۸- ۴۴۹.

۷۱. عارف قزوینی، کلیات، ص۳۰۲؛ فخرایی، گیلان در قلمرو، ص۳۸.

۷۲. نجف دری، نقد و بررسی و گردآوری اشعار سیداشرف‌الدین حسینی، چهل و هفت، به نقل از ریحان.

۷۳.  مثلاً شعر زارع و ارباب؛ آرین پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۷۰، ۷۷؛ رضازادهٔ ملک، زبان بُرّای انقلاب، ص۱۰۷.

۷۴.  آزاده تفرشی، سید اشرف الدین گیلانی (نسیم شمال)، ص۶.

۷۵. آزاده تفرشی، «سید اشرف الدین گیلانی»، ص۱۲.

۷۶. «شعری که نسیم شمال برای حادثه ۸ شوال گفت»

۷۷. غفاری جاهد، «مروری بر زندگی نسیم شمال نسیم بیداری»، ص۹.

۷۸. موسی‌آبادی و دیگران، «جلوه‌های تمثیل و ارسال مَثَل در شعر سید اشرف الدین گیلانی»، ص۱۴۰.

 

منابع

آرین‌پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۵۷ش

آقابزرگ، الذریعهٔ

اسحاق، محمد، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، دهلی، ۱۳۵۱ق

اسلامی ندوشن، محمد علی، «تأثیر اروپا در تجدد ادبی ایران»، راهنمای کتاب، ۱۳۴۳ش، س ۷، شم ۱

اشرف الدین گیلانی، «دیوان»، جاودانه سیداشرف‌الدین گیلانی، به کوشش حسین نمینی، تهران، ۱۳۶۳ش

اشرف الدین گیلانی، نسیم شمال، رشت/تهران

باستانی پاریزی، «گیلان و نسیم شمال»، مجموعهٔ گفتارهایی دربارهٔ چند تن از رجال ادب و تاریخ ایران، به کوشش قاسم صافی، تهران، ۱۳۵۷ش، شم ۲۲

براون، ادوارد، تاریخ مطبوعات و ادبیات ایران در دورهٔ مشروطیت، ترجمهٔ محمد عباسی، تهران، ۱۳۵۵ش

حالت، ابوالقاسم، «نسیم شمال»، جاودانه...

دایرهٔ المعارف تشیع، به کوشش احمد صدرحاج سیدجوادی و دیگران، تهران، ۱۳۶۸ش

 

مشاهده خبر در جماران