حمیدرضا جلائیپور با برشمردن نقاط برجسته در تصمیم گیری ها و مدیریت بنیانگذار جمهوری اسلامی در دوره های بحران یادآور شد:«حرف اصلاحطلبان این است که باید درس گرفت از اینکه امام در شرایط هرج و مرج به جای انقلابیگری قانونگرایی کرد» و از نگرانی های عمده جریان اصلاح طلب این است که چرا از نقاط قوت امام درس نمیگیریم؟
این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار جماران ضمن پاسخ به این پرسش بنیادین که اگر امام امروز بودند؛ چه می کردند؟ به آنچه که «نقدهای کترهای و زمانپریشانه» نسبت به حضرت امام (س) دانست انتقاد کرد و در واکنش به ادعای یک روزنامه نگار اصلاح طلب که در بخشی از آن مدعی شده بود: «خیلی از اصلاحطلبان هم بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند.» به طرح این پرسش پرداخت که چنین ادعایی متکی به کدام «شواهد تجربی» است؟ وقتی که می گوییم «خیلی» از اصلاح طلبان منظور «چه» کسانی هستند؟
وی با تقسیم اصلاحطلبان به چند لایهی رهبران، احزاب، تشکل ها و در نهایت پایگاه اجتماعی و حامیان افزود: اصلاحطلبان دارای لایه ای از شخصیت ها هستند که همچنان بر این جریان تاثیرگذارند. چهره هایی مانند سیدمحمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی، محمد موسوی خویینی ها، میرحسین موسوی، مهدی کروبی، بهزاد نبوی، عبدالله نوری و تعدادی دیگر از شخصیتها و مراجع تقلید.
مدیر مسئول روزنامه توقیف شده «جامعه» افزود: اتفاقا در میان این چهره ها و برخی دیگر از وفاداران به جریان اصلاحات یکی از نگرانی های عمده این است که چرا از نقاط قوت امام درس نمیگیریم؟ علیرغم همهی نقدهایی که مطرح می شود، در شرایطی که هنوز گفتمان دموکراسی در جهان و منطقه غالب نبود و کشور بعد از یک انقلاب وسیع ،اسیر جنگ و تروریسم و دولت مرکزی فروپاشیده و انواع ناامنیها و بلبشوها و اقسام هرج و مرج های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و امنیتی بود؛ انتخابات برگزار کرد، دنبال قانون اساسی رفت، دولت تاسیس کرد و برای اولین بار در سدههای گذشته اجازهی شکست در جنگ و کوچکتر شدن ایران را نداد و کشور و خصوصا اقشار مذهبی را به سمت نظم و استقرار حاکمیت قانون برد. بسیاری از انقلابیون جهان در آن روزها انتقاد داشتند که چرا به جای آنکه به صورت انقلابی و چکشی برخورد شود در ایران نهادسازی می شود. نباید انتقاداتی که به برخی تصمیمات در سالهای اولیه پس از انقلاب داریم ما را از این واقعیت غافل کند که اگر برخی اقدامات و رهبریهای امام نبود ایران تا خر خره اسیر طالبانیسم و داعشیسم وطنی میشد.
این جامعه شناس در ادامه سخنان خود یادآور شد: این را هم نباید فراموش کرد که برخی خطاهای اول انقلاب نیز خطاهای جمعی جامعه و سیاستورزان ایرانی بود و مثلا برخی تندرویها در برخوردهای قضایی و به درازا کشیدن تسخیر سفارت آمریکا بیش از اینکه مورد حمایت امام باشد مورد حمایت بسیاری از گروههای سیاسی چپ سکولار و مسلمان و طیف وسیعی از نیروهای سیاسی و اجتماعی بود. آنچه در دههی اول انقلاب اتفاق افتاد را نمیتوان به اتفاقات ناروا فروکاست و اتفاقات ناروا را نیز نمیتوان به رهبری امام تقلیل داد. نیروهای اجتماعی و سیاسی در قبال خوب و بد وقایع سالهای اول انقلاب مسئولیت جمعی دارند و البته هیچ کس ـ از جمله امام راحل ـ هم از بررسی و نقد غیرزمانپریشانه معاف نیست.
جلایی پور با بیان اینکه «حرف اصلاحطلبان این است که باید درس گرفت از اینکه امام در شرایط هرج و مرج به جای انقلابیگری قانونگرایی کرد» اظهار داشت: ایشان به محض پایان جنگ به مجلس تاکید کرد که دیگر اجازه زیرپا گذاشته شدن قانون را نخواهد داد. در شرایطی که سازمان مجاهدین خلق (منافقین) می گفتند که 500 هزار میلیشیا و هوادار دارند و تهران را زیر ضرب ناامنی و ترور گرفته بودند در آن ناامنیهای اوایل انقلاب امام فرمان هشت مادهای خود را صادر کرد با این تاکید که اجازه تعرض به حقوق مردم را نمیدهم و حقوق شهروندان نباید ضایع شود. چنین اقداماتی از امام همچنان برای اصلاحطلبان خصوصا اصلاح طلبان تاثیرگذار مایهی درسآموزی است و نه بیعلاقگی. شما اهمیت این کارهای امام را در مقایسه وقایع با هم می فهمید مثلا ببینید در دوران تثبیت نظام یک عده هنوز جرعت نمی کنند اسید پاش هارا سفت محکوم کنند ولی روزنامه نگار خبر رسان را سفت محکوم می کنند. همان موقع یادم هست خمرهای سرخ به اصطلاح انقلابی در کامبوج زیر نام انقلاب از انجام هر گونه جنایت بشری (مثل امروز داعش )شرمنده نبودند.
این روزنامه نگار اصلاح طلب در ادامه به لایه دوم اصلاحطلبان یعنی احزاب و تشکل های سیاسی و نخبگان اشاره کرد و گفت: این لایه همچنان در میان مردم اثرگذار هستند و در همین انتخابات سال 92 نیز روشن شد چه میزان تعیینکنندهاند و تندروها را دست به دهان گذاشتهاند: تشکل هایی مانند مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب کارگزاران. آیا این تشکلها از امام برائت جستهاند و از امام دور شدهاند؟ اتفاقا نزدیکترین یاران امام راهبران اصلی جریان اصلاحات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دموکراسیخواهیاند. اصلا یکی از سرمایه های سیاسی و اجتماعی جامعه ایران در فرایند مردم سالاری ایران همین یاران امام اند که شبح حضور آنها تندروهای ایران را که می خواهند مدیریت جهانی بکنند؛ آزار می دهد.
این فعال سیاسی و فرهنگی ادامه داد: در لایههای پایینتر نیز حامیان و پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان و رای دهندگان هستند. شواهد تجربی معتبری که نشان از فاصلهگیری اینها از امام باشد هم در دسترس نیست. اصلاح طلبان ایران کجا از امام فاصله گرفته اند؟ اتفاقا الان یکی از شخصیتهای پر نفوذ در میان جوانان سید حسن آقای خمینی نوه امام است و حتی در جریان شعارهای حامیان نامزد اصلاحطلبان در انتخابات 88 هم نسبت ایشان با امام مورد توجه بود.
جلائیپور در عین حال خاطرنشان کرد: البته این نکته مورد قبول هر آدم عاقل و منصفی است که نقاط قوت و ضعف هر دوره وشخصیتهای بزرگ و رخدادهای مناقشهانگیز را باید بتوان نقد و ارزیابی کرد. اما نقدی که زمانپریش نیست و وقایع گذشته را در ظرف اجتماعی و سیاسی امروز وزن نمیکند، فرق دارد با اینکه بدون شواهد تجربی نسبتی به جریان سیاسی بدهیم که صادق نیست و نتایج سیاسی نامطلوبی دارد.
وی در پاسخ به این پرسش که اگر امام امروز بودند چه میکردند؟ گفت باید تصور کنیم که اگر ایشان ده سال پس از جنگ زنده میماند چه میشد؟ داوری من این است که وضع امروز ما از اغلب کشورهای اسلامی بهتر بود. این درست است امام غرب زده نبود ولی امام پشت به دنیا و تجربیات و معارف بشری دنبال بدیل مدرنیته و توسعه نمیرفت و همگام با جامعه و شرایط جدید امروز جهان به بسط رفاه، عدالت، آزادی و مردم سالاری با حفظ نظم و امنیت ایران کمک میکرد واجازه نمی داد مدرن و امروزی بودن فقط در پیشرفت هسته ای یا مو شکی خلاصه شود. اگر امام دنبال بدیل توسعه و مدرنیته بود اسم نظام را «جمهوری اسلامی» نمیگذاشت و از حکومت اسلامی دفاع میکرد. به جای ادامه انقلاب فرهنگی از باز شدن سریع دانشگاه ها دفاع نمی کرد. یادتان باشد امام به عنوان یک فقیه ریشهدار از تقدم مصلحت دولت ـ ملت و شهروندانش بر فقه سنتی دفاع کرد. آن موقع خبری از موج دموکراسی خواهی نبود وهنوز این موج به سی و پنج کشور جهان که هم اکنون جزو کشورهای دموکراتیک هستند نرسیده بود و خبری از گسترش فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی نبود.
مدرس جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه این گفت و گو اظهار داشت: به باور من اگر امام امروز بود تجربه 35 سال کشورداری را بررسی میکرد و دست به اصلاح میزد. همانگونه که پس از ده سال تجربه کشورداری در سال 68 با توجه به مقتضیات آن دوران تصمیم گرفت و عمل کرد. اگر امام مجوز نمی داد چه کسی میتوانست یک رکن مهم قانون اساسی را که برای عدهای ستون فقرات قانون اساسی بود تعدیل کند؟ حتی گفت رهبر کشور می تواند مرجع نباشد و شرط اجتهاد برای او کافی است و شجاعانه جنگ را پایان داد و خود را اسیر یک سری شعارهای داغ که از صدا سیما پخش می شد نکرد.
جلائیپور تاکید کرد: اگر امام امروز بود زمینههای اصلاح را فراهم تر میکرد. اصلا من معتقدم اگر امام امروز زنده بود اصلاحطلب بود، همانطور که نزدیکترین یاران و اعضای خانوادهاش امروز ازاصلاح امور دفاع می کنند و مجیزگو نیستند. اگر امام بود نظام یعنی نظم، قانون و برابری سیاسی را تثبیت میکرد و عزت ایرانیان را افزایش میداد و رخصت نمیداد در دوران امنیت و ثبات، جامعه را به خودی و غیرخودی و بی خودی تقسیم کنند و برخی اتفاقات برای دراویش و اقلیت های دینی بیفتد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه همه دوره های تاریخ معاصر را می توان نقد کرد و درس گرفت افزود: در عین حال نقد خوب است همهجانبهنگر، منصفانه و تاریخی باشد. یکی از شرایط انصاف این است که برای ارزیابی و نقد دوره امام به دوره امام برویم و شرایط، مقتضیات،زمینه و زمانه را در نظر بگیریم، نه اینکه از موضع آگاهی و تجربه امروز گذشته را تخطئه کنیم. نقد اثرگذار و منصفانه تاریخی این نیست که با شرایط فعلی و نگرش امروزین 35 سال پیش را نقد کنیم. نباید فراموش کنیم که شاید اگر یکایک تصمیمات امام (صرف نظر از داوریای که نسبت به آن داریم) به رفراندوم هم گذاشته میشد رای میآورد و امام بعد از 10 سال حکمرانی در شرایط بحران، باز هم با باشکوهترین تشییعجنازهی مردمی تاریخ ایران و حتی جهان بدرقه شد و نزدیک ترین یارانش هم از منتخبان مجالس و دولتهای پس از امام بودهاند.
این رزمنده سالهای دفاع مقدس تصریح کرد: کار امام در آن دوران در قبول قطعنامه 598 شاهکار بود. نشان داد یک رهبر تاثیرگذار است. فقط امام می توانست این کار را انجام دهد و نشان داد که به معنای تمام کلمه یک رهبر است و فقط با اشتهای هواداران تصمیم نمی گیرد. اگر ایشان امروز زنده بود مجاری اصلاح امور را بازتر میکرد نه اینکه رییس جمهوری رای بیاورد و چهار شخصیت برجسته علمی و دانشگاهی و ایثار گر را به مجلس معرفی کند و عده ای افراطی نگذارند مسیر ،طی شود و مدام رجز بخوانند. به نحوی که گویی مردم به روحانی رای نداده اند و به آقای جلیلی رای داده اند! همین افراطی هایی که جسورانه چشم خود را بر «خودمانی سازی بورسیه ها» بسته بودند و در زمانی که اتفاق می افتاد در سکوتی آرامبخش قرار داشتند.
وی یکی دیگر از شاهکارهای بنیانگذار جمهوری اسلامی را به پیروزی رساندن مردمی ترین انقلاب قرن با کمترین هزینه جانی و اقتصادی و تصویب قانون اساسی جدید در سال اول انقلاب دانست و گفت: این اتفاق نظیر نداشته است. اولین انقلاب مردمی و نسبتا آرام که در قرن بیستم سابقه نداشت با رهبری او اتفاق افتاد. تاسیس جمهوری اسلامی و تداوم بخشیدن به آن،کارستان دیگر امام است. یعنی تثبیت کردن نظام و تداومبخشی به آن بدون تجزیهی کشور و مخدوش شدن استقلال کشور. اتفاقی که مثلا در کشور همجوار ما یعنی افغانستان رخ نداد (و تا کنون دههاهزار نفر از مردم بیگناه افغان هم جانشان را از دست داده اند و میلیون ها نفر از آنها هم آواره شده اند). بعد از انقلاب افغانستان این کشور بیست سال در هرج و مرج سوخت تا اخر به دست طالبان و آمریکا رسید و هنوز هم در برقراری نظم آن مانده اند. اتفاقا این روزها که من تجربه عراق، لیبی، مصرو سوریه را میبینم برخی نقاط قوت رهبری امام برایم روشنتر میشود. متاسفانه یک عده به گونه ای تحلیل سیاسی می کنند که انگار از موضع دموکراسی خواهی درباره سوییس حرف می زنند.
عضو انجمن جامعه شناسی ایران گفت: امام بنیانگذار یک نظم سیاسی شد و اگر زنده بود از تجربهها درس میگرفت و مجال ارتفاع گرفتن «لات-مذهبی ها» را نمی داد. اما همه اینها یکطرف و از همه جالبتر اینکه امام کشور بحرانی ایران را در محیط و زیر بنایی کمتر از هزار متر مربع و با چند ده نفر پرسنل مدیریت کرد. من تمام جماران را دیده ام. امام برای انجام رهبری اش امپراطوری اداری راه نیانداخت. به هاشمی گفت برو جنگ را اداره کن. بنیاد مستضعفان را به موسوی سپرد. حوزه را به مراجع سپرد. امام واقعا رهبری میکرد. کار امام واقعا از این جهت تماشایی بود. از زمین و هوا بر سر ایران موشک میریخت و کشور در جنگ بود و هر روز جنازه شهدای سپاه و بسیج و ارتش و ژاندارمری در خیابانهای شهرهای تشییع می شد ولی امام در آن شرایط جنگی ضمن احترام به فرماندهان نظامی به آنها اجازه سوء استفاده و دخالت در سیاست را نمیداد. اصلا امام اهل باج دادن نبود.
بردار سه شهید محمدرضا، علیرضا و حسین جلایی پور تاکید کرد: یکی دیگر از کارهای امام این است که دستگاه مرید و مرادی و دکان راه نینداخت. شما ببینید الان یک عده به راحتی به خود اجازه می دهند از فتنه،دکان دونبش درست کنند و ضمنا ضمن رجز خوانی فسادها را ماستمالی کنند. امام و تجربهی او ذخیره ارزشمندی است. نباید به جای درس گرفتن از امام و نقد منصفانه او را تخریب زمانپریشانه و نقد یکسویه کرد. کاستیها و اشکالات و خطاها در مسائلی مثل تداوم جنگ یا فاجعه اعدامهای زندان پس از حمله نظامی منافقین به کرمانشاه را هم باید با اتکا به شواهد معتبر (که همه آنها در دسترس نیست) نقد کرد تا از تکرار آن جلوگیری کرد. اما حتی نقدهای وارد را هم نمیتوان به تصمیم رهبر انقلاب فروکاست. نقد خیرخواهانه، منصفانه و دقیق و با نگاه به شرایط زمانی و مکانی خیلی هم خوب و ضروری است، ولی خلاصه بگویم اینکه کسی بگوید «اصلاحطلبان به امام علاقه ندارند»حرف بیاساسی است.
این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در پایان یادآور شد: یک چیزی هم یادمان نرود که جایگاه نیروهای سیاسی با پژوهشگران تاریخ و سیاست متفاوت است و مهمترین مسئولیت سیاستمداران اصلاحطلب و غیراصلاحطلب «بسط خیر عمومی» با التزام به اخلاق سیاسی است و نه تعیین تکلیف و فیکس کردن همهی مناقشات تاریخی، اجتماعی و سیاسی بر ای مخاطبان و شهروندان.